۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
| data-type="authorfatherName" | | | data-type="authorfatherName" |محمدصادق | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
| data-type="authorbirthDate" | | | data-type="authorbirthDate" |1271ش | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
| data-type="authorBirthPlace" | | | data-type="authorBirthPlace" |کاشان | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
| data-type="authorDeathDate" | | | data-type="authorDeathDate" |آبان 1349ش | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
</div> | </div> | ||
'''حسینعلی منشی کاشانی''' (1256 یا 1271 - آبان 1349ش)، شاعر، ادیب کاشانی. متخص به منشی، | |||
از او دیوان اشعاری مانده است. او اولیات شعر را از داییاش حسن ناصری فراگرفت. منشی در شاعری، به سبک [[سلمان ساوجی، سلمان بن محمد|سلمان ساوجی]] – شاعر مشهور قرن هشتم هجری - علاقه داشت. بااینکه بیشتر، راغب به گفتن غزل بود، گهگاه، قصیده هم بهمناسبتی میگفت و از قصاید جالب او یکی آن است که در وداع کاشان هنگام سفر به سال 1348ش، گفته است. | |||
حسینعلی منشی با شروع دوره تحصیلات جدید، از شغل پدریاش یعنی تجارت، به معلمی روی آورد. فرهنگیان کاشان به او لقب «پدر فرهنگ کاشان» داده بودند. او در چند سال پایان عمرش، گاه در کاشان و گاه در تهران به سر میبرد و با وجود پیری و فرسودگی در تهران اغلب با اهل فضل و ادب معاشرت میکرد و در انجمنهای ادبی شرکت مینمود. [[محمود منشی]] (1303-1364ش) نویسنده، روزنامهنگار، شاعر و قصیدهسرای توانای معاصر فرزند ایشان است. | |||
حسینعلی منشی با شروع دوره تحصیلات جدید، از شغل پدریاش یعنی تجارت، به معلمی روی آورد. فرهنگیان کاشان به او لقب «پدر فرهنگ کاشان» داده بودند. او در چند سال پایان عمرش، گاه در کاشان و گاه در تهران به سر میبرد و با وجود پیری و فرسودگی در تهران اغلب با اهل فضل و ادب معاشرت میکرد و در انجمنهای ادبی شرکت مینمود. | |||
==زمان و مکان تولد، خانواده== | ==زمان و مکان تولد، خانواده== | ||
ذکائی بیضایی در تذکره «خوان نعمت»، درباره وی مینویسد: حسینعلی منشی کاشانی در شهر کاشان به سال 1271ش، به دنیا آمد و نام پدرش محمدصادق بود. پدرش تاجر بود. در کودکی او، پدرش از دنیا رفت و در آغوش تربیت داییاش حسن ناصری قرار گرفت. از میان فرزندانش، محمود | ذکائی بیضایی در تذکره «خوان نعمت»، درباره وی مینویسد: حسینعلی منشی کاشانی در شهر کاشان به سال 1271ش، به دنیا آمد و نام پدرش محمدصادق بود. پدرش تاجر بود. در کودکی او، پدرش از دنیا رفت و در آغوش تربیت داییاش حسن ناصری قرار گرفت. از میان فرزندانش، [[محمود منشی]]، مانند پدر، شاعر و اهل ادب است. در تاریخ ولادتش سخن دیگری هست که در بخش وفات، ذکر میشود. | ||
مرحوم ناصری به ادبیات عربی و فارسی آشنا بود و از جمله شعرای معروف کاشان بشمار میرفت. او به گفتن قصیده بیش از غزل راغب بود و قصیده را به شیوه شاعران کهن میسرود<ref>ر.ک: سمیعی، کیوان، ص6 و 8</ref>. | مرحوم ناصری به ادبیات عربی و فارسی آشنا بود و از جمله شعرای معروف کاشان بشمار میرفت. او به گفتن قصیده بیش از غزل راغب بود و قصیده را به شیوه شاعران کهن میسرود<ref>ر.ک: سمیعی، کیوان، ص6 و 8</ref>. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۴: | ||
منشی سالیانی به تجارت و در کنار آن به شاعری اشتغال داشت تا وقتی معارف نوین در ایران آغاز شد؛ مدارس جدید تأسیس شد و روش آموزش و پرورش کلاسیک پدید آمد. وی مانند تمام روشنفکران و ترقیخواهان در سراسر ایران بهسوی معارف جدید کشیده شد و در مدارس تازهتشکیلشده، به تدریس فارسی و عربی و آموزش صرف و نحو مشغول شد و از تجارت کناره گرفت. | منشی سالیانی به تجارت و در کنار آن به شاعری اشتغال داشت تا وقتی معارف نوین در ایران آغاز شد؛ مدارس جدید تأسیس شد و روش آموزش و پرورش کلاسیک پدید آمد. وی مانند تمام روشنفکران و ترقیخواهان در سراسر ایران بهسوی معارف جدید کشیده شد و در مدارس تازهتشکیلشده، به تدریس فارسی و عربی و آموزش صرف و نحو مشغول شد و از تجارت کناره گرفت. | ||
او از فرهنگیان قدیم ایران بشمار میرفت و سالیان دراز در دبیرستانهای کاشان به نوباوگان شهرش، کاشان، ادبیات فارسی و عربی میآموخت. وی به معلمی علاقهمند بود و این کار را با دقت و مهارت و دانایی و بینایی انجام میداد. او از نظر تعلیم و تربیت، حق بزرگی بر گردن نسل معاصر کاشان دارد<ref>ر.ک: همان، ص6-7</ref>. | او از فرهنگیان قدیم ایران بشمار میرفت و سالیان دراز در دبیرستانهای کاشان به نوباوگان شهرش، کاشان، ادبیات فارسی و عربی میآموخت. وی به معلمی علاقهمند بود و این کار را با دقت و مهارت و دانایی و بینایی انجام میداد. او از نظر تعلیم و تربیت، حق بزرگی بر گردن نسل معاصر کاشان دارد<ref>ر.ک: همان، ص6-7</ref>. | ||
==شعر او== | ==شعر او== | ||
حسینعلی منشی، خارج از دایره کار روزانه خود در مدارس، در محافل ادبی و انجمنهای شعر و شاعری، رموز سخندانی و دقایق شعرشناسی را به کسانی که به این مکتب درآمده بودند، با نهایت صمیمیت میآموخت. | حسینعلی منشی، خارج از دایره کار روزانه خود در مدارس، در محافل ادبی و انجمنهای شعر و شاعری، رموز سخندانی و دقایق شعرشناسی را به کسانی که به این مکتب درآمده بودند، با نهایت صمیمیت میآموخت. | ||
او در شاعری، به سبک سلمان ساوجی – شاعر مشهور قرن هشتم هجری - علاقه داشت؛ دیوان او را زیاد خوانده بود و کوشش میکرد ممدوحین و هرکسی را که سلمان بهمناسبتی از او نام برده، بشناسد. سعی میکرد هر کتاب و نوشتهای را که میشنید مطلبی درباره سلمان دارد به دست آورد و مطالعه کند. | |||
کیوان سمیعی در مقدمهای که بر دیوان حسینعلی منشی کاشانی دارد، مینویسد: «زمانی به ایشان عرض کردم شما که این اندازه راجع به اشعار و حالات سلمان ساوجی علاقه دارید و مطالعه کردهاید، خوب است کتابی در این موضوع بنویسید! اما او به کار نویسندگی و تألیف کتاب مایل نبود». | او در شاعری، به سبک [[سلمان ساوجی، سلمان بن محمد|سلمان ساوجی]] – شاعر مشهور قرن هشتم هجری - علاقه داشت؛ دیوان او را زیاد خوانده بود و کوشش میکرد ممدوحین و هرکسی را که سلمان بهمناسبتی از او نام برده، بشناسد. سعی میکرد هر کتاب و نوشتهای را که میشنید مطلبی درباره سلمان دارد به دست آورد و مطالعه کند. | ||
[[کیوان سمیعی|کیوانسمیعی]] در مقدمهای که بر دیوان حسینعلی منشی کاشانی دارد، مینویسد: «زمانی به ایشان عرض کردم شما که این اندازه راجع به اشعار و حالات [[سلمان ساوجی، سلمان بن محمد|سلمان ساوجی]] علاقه دارید و مطالعه کردهاید، خوب است کتابی در این موضوع بنویسید! اما او به کار نویسندگی و تألیف کتاب مایل نبود». | |||
بااینکه بیشتر، راغب به گفتن غزل بود، گهگاه، قصیده هم بهمناسبتی میگفت و از قصاید جالب او یکی آن است که در وداع کاشان هنگام سفر به سال 1348ش، گفته است. در آن از مناظر زیبا و مفاخر شهر خود یاد کرده، از علما، شاعران، نقاشان، صنعتگران، قالیبافان و ورزشکاران سخن به میان آورده و نام بعضی را برده و چون به بافندگان رسیده است، اسامی پارچههایی را ذکر کرده که در آن شهر بافته میشده؛ مانند: زربفت، تافته، ختایی، مشجر، خاقانی، خارا، مخمل، قصب، دارایی<ref>ر.ک: همان، ص7</ref>. | بااینکه بیشتر، راغب به گفتن غزل بود، گهگاه، قصیده هم بهمناسبتی میگفت و از قصاید جالب او یکی آن است که در وداع کاشان هنگام سفر به سال 1348ش، گفته است. در آن از مناظر زیبا و مفاخر شهر خود یاد کرده، از علما، شاعران، نقاشان، صنعتگران، قالیبافان و ورزشکاران سخن به میان آورده و نام بعضی را برده و چون به بافندگان رسیده است، اسامی پارچههایی را ذکر کرده که در آن شهر بافته میشده؛ مانند: زربفت، تافته، ختایی، مشجر، خاقانی، خارا، مخمل، قصب، دارایی<ref>ر.ک: همان، ص7</ref>. | ||
==سجایای اخلاقی== | ==سجایای اخلاقی== | ||
منشی، علاوه بر مزایای ادبی، دارای محسنات اخلاقی متعددی بود که همه از سرشت پاک او حکایت میکردند. او به راستی و درستی میان مردم معروف و در خدمت خلق کوشا بود. در معارفخواهی و اشاعه علم و فضیلت بین مردم، بهویژه نوجوانان و جوانان سعی وافی مبذول میداشت و در این راه راحتی خود را فدای ترقی ابنای نوع میکرد. وقتی برای ریاست دبیرستان دخترانه کاشان دنبال شخصی آگاه، دانا، کاردان، خوشنام و صالح بودند، مردم کاشان یکصدا منشی را نامزد کردند و در زمانی که نیازمند استراحت و آسایش بود، این کار را پذیرفت. خود در همان اوقات ضمن قطعهای چنین سرود: | منشی، علاوه بر مزایای ادبی، دارای محسنات اخلاقی متعددی بود که همه از سرشت پاک او حکایت میکردند. او به راستی و درستی میان مردم معروف و در خدمت خلق کوشا بود. در معارفخواهی و اشاعه علم و فضیلت بین مردم، بهویژه نوجوانان و جوانان سعی وافی مبذول میداشت و در این راه راحتی خود را فدای ترقی ابنای نوع میکرد. وقتی برای ریاست دبیرستان دخترانه کاشان دنبال شخصی آگاه، دانا، کاردان، خوشنام و صالح بودند، مردم کاشان یکصدا منشی را نامزد کردند و در زمانی که نیازمند استراحت و آسایش بود، این کار را پذیرفت. خود در همان اوقات ضمن قطعهای چنین سرود: | ||
'''گواهی داد شهری اندرین کار''' | '''گواهی داد شهری اندرین کار''' | ||
همه بر پاکی دامان منشی | همه بر پاکی دامان منشی | ||
خط ۷۹: | خط ۸۳: | ||
منشی در چهاردهم آبان 1349ش، در تهران وفات یافت و روز بعد، جنازهاش بهوسیله بستگان به کاشان حمل و در گورستان «دشت افروز» در مقبره خانوادگی دفن گردید. در مراسم هفتمین روز درگذشت او عدهای از شعرا و فضلای تهران که به همین قصد به کاشان رفته بودند، شرکت کردند. شعرای کاشانی و تهرانی بر سر مزارش مرثیه خواندند و سخنرانان در تجلیلش به سخنرانی پرداختند<ref>ر.ک: همان، ص8</ref>. | منشی در چهاردهم آبان 1349ش، در تهران وفات یافت و روز بعد، جنازهاش بهوسیله بستگان به کاشان حمل و در گورستان «دشت افروز» در مقبره خانوادگی دفن گردید. در مراسم هفتمین روز درگذشت او عدهای از شعرا و فضلای تهران که به همین قصد به کاشان رفته بودند، شرکت کردند. شعرای کاشانی و تهرانی بر سر مزارش مرثیه خواندند و سخنرانان در تجلیلش به سخنرانی پرداختند<ref>ر.ک: همان، ص8</ref>. | ||
در شرحی که بهمناسبت هفتمین روز درگذشت منشی در روزنامه کیهان چاپ شده بود، مدت عمرش را نود سال ذکر کرده بودند، اما بر اساس اطلاعات خانوادگی و اظهار نظر دختران آن مرحوم که توسط ناصر گلشن (مسئول انتشارات تالار کتاب) در اختیار | در شرحی که بهمناسبت هفتمین روز درگذشت منشی در روزنامه کیهان چاپ شده بود، مدت عمرش را نود سال ذکر کرده بودند، اما بر اساس اطلاعات خانوادگی و اظهار نظر دختران آن مرحوم که توسط ناصر گلشن (مسئول انتشارات تالار کتاب) در اختیار [[کیوانسمیعی]] قرار داده و او در مقدمه دیوان حسینعلی منشی متذکر شده، مدت عمر منشی 93 سال خورشیدی بوده است. با توجه به این مسئله، تاریخ تولدش که در تذکره «خوان نعمت» ذکایی بیضایی، 1271ش، ذکر شده، دقیق و خالی از مسامحه نیست؛ زیرا با این حساب، عمرش 78 سال خواهد شد و اگر بخواهیم سال وفاتش را با 93 سال عمرش تطابق دهیم، سال ولادتش 1256ش، خواهد بود<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
==پانویس== | ==پانویس== |
ویرایش