پرش به محتوا

الرجعة (احسائی): تفاوت میان نسخه‌ها

۳۸۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ دسامبر ۲۰۱۹
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'احسائي، احمد بن زين الدين' به 'احسائی، احمد بن زین‌الدین')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵: خط ۲۵:
}}
}}


'''الرجعة، بحوث مفصلة حول قيام الإمام المهدي(ع) و رجعة محمد و آله(ع)'''، تألیف بنیان‌گذار مکتب شیخیه، شیخ احمد بن زین‌الدین احسائی (متوفی 1241ق)، کتابی است پیرامون رجعت که توسط مجتبی اسماعیل، راضی احسائی و مؤسسه فکر اوحد، مورد تحقیق قرار گرفته و منتشر شده است.
'''الرجعة، بحوث مفصلة حول قيام الإمام المهدي(ع) و رجعة محمد و آله(ع)'''، تألیف بنیان‌گذار مکتب شیخیه، [[احسائی، احمد بن زین‌الدین|شیخ احمد بن زین‌الدین احسائی]] (متوفی 1241ق)، کتابی است پیرامون رجعت که توسط [[اسماعيل، مجتبي|مجتبی اسماعیل]]، [[احسائي، راضي|راضی احسائی]] و مؤسسه فکر اوحد، مورد تحقیق قرار گرفته و منتشر شده است.


شیخ احمد احسائی در این اثر سعی نموده به بررسی تفصیلی رجعت در مذهب شیعه بپردازد و ابعاد گوناگون آن را تحلیل نماید.
[[احسائی، احمد بن زین‌الدین|شیخ احمد احسائی]] در این اثر سعی نموده به بررسی تفصیلی رجعت در مذهب شیعه بپردازد و ابعاد گوناگون آن را تحلیل نماید.


==انگیزه نگارش==
==انگیزه نگارش==
خط ۴۹: خط ۴۹:


بر این عقیده، اشکالاتی وارد شده که نویسنده به نه شبهه و اشکال اشاره می‌کند.
بر این عقیده، اشکالاتی وارد شده که نویسنده به نه شبهه و اشکال اشاره می‌کند.
اولین اشکال را مؤلف چنین تبیین کرده: با توجه به اینکه این دنیا دار تکلیف است و انسان تا زمانی که در این دنیاست مکلف است و وقتی‌که از دنیا رفت، دیگر تکلیفی برعهده او نیست. حال وقتی دوباره به این دنیا بازمی‌گردد، شک می‌شود که آیا باز مکلف است یا خیر؟ که اصل برائت جاری می‌شود و تکلیف از او ساقط خواهد بود؛ پس چگونه است که شما می‌گویید: اشخاصی همچون ائمه(ع) که برمی‌گردند، آمده‌اند که دین را اقامه کنند، جهاد در راه خدا انجام دهند و زمین را پر از عدل و داد کنند و...<ref>ر.ک: همان، ص30</ref>.
اولین اشکال را مؤلف چنین تبیین کرده: با توجه به اینکه این دنیا دار تکلیف است و انسان تا زمانی که در این دنیاست مکلف است و وقتی‌که از دنیا رفت، دیگر تکلیفی برعهده او نیست. حال وقتی دوباره به این دنیا بازمی‌گردد، شک می‌شود که آیا باز مکلف است یا خیر؟ که اصل برائت جاری می‌شود و تکلیف از او ساقط خواهد بود؛ پس چگونه است که شما می‌گویید: اشخاصی همچون ائمه(ع) که برمی‌گردند، آمده‌اند که دین را اقامه کنند، جهاد در راه خدا انجام دهند و زمین را پر از عدل و داد کنند و...<ref>ر.ک: همان، ص30</ref>.


از نظر احسائی، ملاک ثبوت تکلیف دنیوی‌ در رجعت نیز موجود می‌باشد. به دلیل متغیر بودن و تضاد و تزاحم‌ موجودات‌ در‌ دنیا، انسان دارای اختیار است، تا اینکه به‌واسطه آن میان امور خیر یا شر، یکی را ‌‌انتخاب‌ نماید. رجعت‌کنندگان نیز دوباره به دنیا و دار تکلیف بازمی‌گردند و به این دلیل‌ تکلیف‌ دوباره‌ شامل آنان نیز می‌گردد. بدین‌جهت منقطع شدن تکلیف از رجعت‌کنندگان به دلیل مرگ و قطع‌ تعلق از دنیا، با تکلیف دوباره آنان ناسازگاری ندارد؛ زیراکه ممکن است‌ انقطاع تکلیف آنان در‌ زمان‌ محدود و اندک باشد. مهم‌تر اینکه خداوند به رجوع دوباره آن‌ها عالم است و چنین امری در لوح محفوظ مکتوب است؛ درنتیجه رجعت محل تکلیف است نه پاداش یا عقوبت<ref>ر.ک: همان، ص33؛ صیدی، محمود؛ جعفری، رسول‌محمد، ص156</ref>.
از نظر [[احسائی، احمد بن زین‌الدین|احسائی]]، ملاک ثبوت تکلیف دنیوی‌ در رجعت نیز موجود می‌باشد. به دلیل متغیر بودن و تضاد و تزاحم‌ موجودات‌ در‌ دنیا، انسان دارای اختیار است، تا اینکه به‌واسطه آن میان امور خیر یا شر، یکی را ‌‌انتخاب‌ نماید. رجعت‌کنندگان نیز دوباره به دنیا و دار تکلیف بازمی‌گردند و به این دلیل‌ تکلیف‌ دوباره‌ شامل آنان نیز می‌گردد. بدین‌جهت منقطع شدن تکلیف از رجعت‌کنندگان به دلیل مرگ و قطع‌ تعلق از دنیا، با تکلیف دوباره آنان ناسازگاری ندارد؛ زیراکه ممکن است‌ انقطاع تکلیف آنان در‌ زمان‌ محدود و اندک باشد. مهم‌تر اینکه خداوند به رجوع دوباره آن‌ها عالم است و چنین امری در لوح محفوظ مکتوب است؛ درنتیجه رجعت محل تکلیف است نه پاداش یا عقوبت<ref>ر.ک: همان، ص33؛ صیدی، محمود؛ جعفری، رسول‌محمد، ص156</ref>.


اشکال دوم بر تناسخ استوار است؛ به این صورت که انسان بعد از اینکه وفات یافت و به‌صورت خاک درآمد، در صورت بازگشت به این دنیا باید با بدن دیگری برگردد و این همان تناسخ است...<ref>ر.ک: همان، ص30-31</ref>.
اشکال دوم بر تناسخ استوار است؛ به این صورت که انسان بعد از اینکه وفات یافت و به‌صورت خاک درآمد، در صورت بازگشت به این دنیا باید با بدن دیگری برگردد و این همان تناسخ است...<ref>ر.ک: همان، ص30-31</ref>.
خط ۵۷: خط ۵۸:
ایشان در ضمن پاسخ به اشکال دوم می‌گوید: قول به تناسخ در صورتی پیش می‌آید که ارواح به غیر اجساد خودشان برگردند...<ref>ر.ک: همان، ص35</ref>.
ایشان در ضمن پاسخ به اشکال دوم می‌گوید: قول به تناسخ در صورتی پیش می‌آید که ارواح به غیر اجساد خودشان برگردند...<ref>ر.ک: همان، ص35</ref>.


مسئله‌ای که احسائی‌ در‌ این‌ قسمت با آن مواجه می‌شود، حساب‌رسی امام حسین، به ‌حساب انسان‌ها در رجعت با اذن پیامبر و سپس خداوند است: «إِنَ‏ الَّذِي‏‌ یلِي‏‌ حِسَابَ‏‌ النَّاسِ‏ قَبْلَ يوْمِ الْقِيامَةِ [در زمان رجعت] الْحُسَينُ بْنُ‌ عَلِي‌، فَأَمَّا يوْم الْقيامَةِ فَإِنَّمَا هُوَ بَعْثٌ إِلَى الْجَنَّةِ أَوْ بَعْثٌ إِلَى النَّارِ»، که این مطلب در‌ تناقض‌ با‌ پاداش و جزا دادن در قیامت می‌باشد؛ زیراکه طبق این‌ حدیث، حساب‌رسی در رجعت بوده و قیامت صرفاً ورود به بهشت یا دوزخ است؛ به ‌بیان ‌دیگر‌، درصورتی‌که برخی از انسان‌ها در رجعت حساب‌رسی، ولذا پاداش‌ یا‌ عقاب داده شوند، مکلف بودن آن‌ها در رجعت بی‌معنی است<ref>ر.ک: همان، ص34؛ صیدی، محمود؛ جعفری، رسول محمد، ص157</ref>.
مسئله‌ای که [[احسائی، احمد بن زین‌الدین|احسائی‌]] در‌ این‌ قسمت با آن مواجه می‌شود، حساب‌رسی امام حسین، به ‌حساب انسان‌ها در رجعت با اذن پیامبر و سپس خداوند است: «إِنَ‏ الَّذِي‏‌ یلِي‏‌ حِسَابَ‏‌ النَّاسِ‏ قَبْلَ يوْمِ الْقِيامَةِ [در زمان رجعت] الْحُسَينُ بْنُ‌ عَلِي‌، فَأَمَّا يوْم الْقيامَةِ فَإِنَّمَا هُوَ بَعْثٌ إِلَى الْجَنَّةِ أَوْ بَعْثٌ إِلَى النَّارِ»، که این مطلب در‌ تناقض‌ با‌ پاداش و جزا دادن در قیامت می‌باشد؛ زیراکه طبق این‌ حدیث، حساب‌رسی در رجعت بوده و قیامت صرفاً ورود به بهشت یا دوزخ است؛ به ‌بیان ‌دیگر‌، درصورتی‌که برخی از انسان‌ها در رجعت حساب‌رسی، ولذا پاداش‌ یا‌ عقاب داده شوند، مکلف بودن آن‌ها در رجعت بی‌معنی است<ref>ر.ک: همان، ص34؛ صیدی، محمود؛ جعفری، رسول محمد، ص157</ref>.


احسائی در پاسخ بیان می‌دارد که‌ پاداش‌ و جزا‌ دادن به دلیل داشتن اسباب و علّت‌های گوناگون، زمان‌های مختلفی نیز دارد که‌ شامل‌ دنیا‌، برزخ و آخرت می‌گردد. این روایت بیانگر وجود حساب‌رسی در رجعت، ولذا در دنیا می‌باشد‌. ازاین‌جهت حساب‌رسی در دنیا یا رجعت، تناقضی با حساب‌رسی در آخرت یا قیامت ندارد‌<ref>ر.ک: همان؛ همان</ref>.
احسائی در پاسخ بیان می‌دارد که‌ پاداش‌ و جزا‌ دادن به دلیل داشتن اسباب و علّت‌های گوناگون، زمان‌های مختلفی نیز دارد که‌ شامل‌ دنیا‌، برزخ و آخرت می‌گردد. این روایت بیانگر وجود حساب‌رسی در رجعت، ولذا در دنیا می‌باشد‌. ازاین‌جهت حساب‌رسی در دنیا یا رجعت، تناقضی با حساب‌رسی در آخرت یا قیامت ندارد‌<ref>ر.ک: همان؛ همان</ref>.


انکار رجعت و کفر: احسائی در‌ پاسخ‌ به‌ این‌ مسئله‌ و تبیین‌ رابطه اعتقاد به رجعت با اسلام بیان می‌دارد که رجعت از شرایط اسلام نیست، به‌گونه‌ای که عدم اعتقاد به آن منجر به خروج از دایره اسلام‌ و کفر گردد، بلکه رجعت جزء کمال ایمان است و آنچه از کمالات ایمان است، از شرایط ضروری اسلام به ‌حساب نمی‌آید و در برخی مواقع ذکر نمودن آن صحیح نمی‌باشد؛ زیرا‌که‌ ممکن است عقل و فهم انسان‌های عادی توانایی ادراک آن را نداشته باشد. بدین‌جهت، رجعت از اسرار خداوندی و کامل‌کننده ایمان می‌باشد<ref>ر.ک: همان، ص38؛ همان، ص153</ref>.
انکار رجعت و کفر: [[احسائی، احمد بن زین‌الدین|احسائی]] در‌ پاسخ‌ به‌ این‌ مسئله‌ و تبیین‌ رابطه اعتقاد به رجعت با اسلام بیان می‌دارد که رجعت از شرایط اسلام نیست، به‌گونه‌ای که عدم اعتقاد به آن منجر به خروج از دایره اسلام‌ و کفر گردد، بلکه رجعت جزء کمال ایمان است و آنچه از کمالات ایمان است، از شرایط ضروری اسلام به ‌حساب نمی‌آید و در برخی مواقع ذکر نمودن آن صحیح نمی‌باشد؛ زیرا‌که‌ ممکن است عقل و فهم انسان‌های عادی توانایی ادراک آن را نداشته باشد. بدین‌جهت، رجعت از اسرار خداوندی و کامل‌کننده ایمان می‌باشد<ref>ر.ک: همان، ص38؛ همان، ص153</ref>.


قیام مهدی موعود و رجعت امامان دیگر جهت برپایی عدالت و قسط و مبارزه‌ با‌ ظلم و جور، سبب جبری گشتن افعال انسان‌ها نمی‌گردد، به‌گونه‌ای که مجبور‌ به‌ انجام طاعات و ترک معاصی گردند. همان ‌گونه که‌ بعثت‌ پیامبر و مبارزه او با مشرکان و جهاد نمودن با‌ آنان،‌ سبب سلب اختیار مؤمنین در پذیرش ایمان و اختیاری نبودن عدم پذیرش اسلام از‌ سوی‌ کافران نگشت<ref>ر.ک: همان، ص54؛ همان، ص158</ref>.
قیام مهدی موعود و رجعت امامان دیگر جهت برپایی عدالت و قسط و مبارزه‌ با‌ ظلم و جور، سبب جبری گشتن افعال انسان‌ها نمی‌گردد، به‌گونه‌ای که مجبور‌ به‌ انجام طاعات و ترک معاصی گردند. همان ‌گونه که‌ بعثت‌ پیامبر و مبارزه او با مشرکان و جهاد نمودن با‌ آنان،‌ سبب سلب اختیار مؤمنین در پذیرش ایمان و اختیاری نبودن عدم پذیرش اسلام از‌ سوی‌ کافران نگشت<ref>ر.ک: همان، ص54؛ همان، ص158</ref>.
خط ۶۸: خط ۶۹:


نویسنده فصل سوم را به علائم و نشانه‌های قیام قائم اختصاص داده است. ایشان با توجه به روایتی از پیامبر(ص) به ده نشانه این واقعه اشاره می‌کند که متن روایت چنین است: ده نشانه است که قبل از قیامت، حتما ظاهر می‌شود: سفیانی، دجال، دخان، دابه، قیام حضرت مهدی(ع)، طلوع آفتاب از مغرب، نزول عیسی، زلزله فروبرنده‌ای در مشرق و زلزله‌ای همانند آن در جزیرة‌العرب و آتشی که از اعماق عدن برمی‌خیزد و مردم را به‌سوی محشر می‌راند.
نویسنده فصل سوم را به علائم و نشانه‌های قیام قائم اختصاص داده است. ایشان با توجه به روایتی از پیامبر(ص) به ده نشانه این واقعه اشاره می‌کند که متن روایت چنین است: ده نشانه است که قبل از قیامت، حتما ظاهر می‌شود: سفیانی، دجال، دخان، دابه، قیام حضرت مهدی(ع)، طلوع آفتاب از مغرب، نزول عیسی، زلزله فروبرنده‌ای در مشرق و زلزله‌ای همانند آن در جزیرة‌العرب و آتشی که از اعماق عدن برمی‌خیزد و مردم را به‌سوی محشر می‌راند.
روایتی نیز از امام صادق(ع) نقل می‌کند که می‌فرماید: پیش از ظهور حضرت مهدی(ع)، دو نوع مرگ رخ خواهد داد: مرگ سرخ و مرگ سفید. مرگ سرخ، مرگ با شمشیر است و مرگ سفید، مرگ با طاعون. این دو مرگ مردم را فراخواهد گرفت، تا اینکه از هر هفت نفر، پنج نفر از میان بروند<ref>همان، ص71-72</ref>. روایات دیگری را نیز نقل می‌کند و به توضیح آنها می‌‌پردازد.
 
روایتی نیز از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] نقل می‌کند که می‌فرماید: پیش از ظهور حضرت مهدی(ع)، دو نوع مرگ رخ خواهد داد: مرگ سرخ و مرگ سفید. مرگ سرخ، مرگ با شمشیر است و مرگ سفید، مرگ با طاعون. این دو مرگ مردم را فراخواهد گرفت، تا اینکه از هر هفت نفر، پنج نفر از میان بروند<ref>همان، ص71-72</ref>. روایات دیگری را نیز نقل می‌کند و به توضیح آنها می‌‌پردازد.


نویسنده، زمان و مکان خروج دجال و سفیانی را در ذیل مطالب همین فصل<ref>ر.ک: همان، ص79</ref> و نشانه‌های سفیانی را در فصل بعدی <ref>ر.ک: همان، ص81</ref> و آنگاه در طی یک ‌فصل بعضی از حالات دجال<ref>ر.ک: همان، ص89</ref> را نوشته است.
نویسنده، زمان و مکان خروج دجال و سفیانی را در ذیل مطالب همین فصل<ref>ر.ک: همان، ص79</ref> و نشانه‌های سفیانی را در فصل بعدی <ref>ر.ک: همان، ص81</ref> و آنگاه در طی یک ‌فصل بعضی از حالات دجال<ref>ر.ک: همان، ص89</ref> را نوشته است.
خط ۷۶: خط ۷۸:
مؤلف، کیفیت خروج حضرت مهدی(عج)، سیره و برخی از ویژگی‌های آن حضرت، احوال و تعداد اصحابش را طی ده فصل<ref>ر.ک: همان، ص133-210</ref> بیان نموده و سپس از حضرت عیسی و اقتدای او در نماز به امام زمان(عج)، سخن به میان آورده است<ref>ر.ک: همان، ص211</ref>.
مؤلف، کیفیت خروج حضرت مهدی(عج)، سیره و برخی از ویژگی‌های آن حضرت، احوال و تعداد اصحابش را طی ده فصل<ref>ر.ک: همان، ص133-210</ref> بیان نموده و سپس از حضرت عیسی و اقتدای او در نماز به امام زمان(عج)، سخن به میان آورده است<ref>ر.ک: همان، ص211</ref>.


در ادامه فصول کتاب، به محل و مدت حکومت مهدی(ع) و اطلاع‌رسانی جهانی از قیام آن حضرت اشاره شده و در انتها از رجعت امام حسین(ع) و به دنبال آن رجعت امیرالمؤمنین(ع) و پیامبر(ص) سخن به میان آمده است.
در ادامه فصول کتاب، به محل و مدت حکومت مهدی(ع) و اطلاع‌رسانی جهانی از قیام آن حضرت اشاره شده و در انتها از رجعت امام حسین(ع) و به دنبال آن رجعت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] و پیامبر(ص) سخن به میان آمده است.


در خاتمه به کشته شدن ابلیس توسط امام زمان<ref>ر.ک: همان، ص351</ref> و در تتمه به نعمت‌های فراوان در دولت ائمه(ع) <ref>ر.ک: همان، ص359</ref> اشاره شده است.
در خاتمه به کشته شدن ابلیس توسط امام زمان<ref>ر.ک: همان، ص351</ref> و در تتمه به نعمت‌های فراوان در دولت ائمه(ع) <ref>ر.ک: همان، ص359</ref> اشاره شده است.
خط ۸۵: خط ۸۷:


==پانویس==
==پانویس==
<references/>
<references />


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
خط ۹۴: خط ۹۶:


==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش