۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ترجمه نهجالبلاغه (انصاریان - طبع قدیم)' به 'ترجمه نهجالبلاغه (انصاریان، ط. قدیم)') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'رسول اللّه' به 'رسولاللّه') |
||
خط ۱۹۵: | خط ۱۹۵: | ||
هر كه در تاريخ اسلام مطالعه كند و تاريخ نحلهها و فرقههاى مختلف اسلام را از نظر بگذراند و در مباحثات كلامى مسلمانان مخصوصاًً در مسأله مهم امامت بررسى نمايد و كتب و رسائل متعدد و مشاجرات و مناقشات دينى و مذهبى را بخواند، بىهيچ تأملى درخواهد يافت كه هيچ شخصيتى در عالم اسلام به اندازه على بن ابىطالب(ع) مورد محبت و يا بغض واقع نشده است و هيچكس به اندازه او دشمنان سرسخت و محبان و مخلصان ثابت قدم و فداكار نداشته است. چه جانها كه در راه محبت او نثار شده است و چه جنگها كه ميان مخالفان و موافقان او در گرفته است. ساليان دراز بر بالاى منابر مسلمانان در خطبههاى نماز رسم بوده است كه او را سب و لعن كنند و بر عكس قرنها بر بالاى منابر ذكر فضايل او و خاندانش رفته است و بر دشمنان و مبغضان او لعن و نفرين فرستاده شده است. قومى او را به درجه الوهيت بالا بردهاند و قوم ديگر از او و پيروان او تبرّى جستهاند. اين خود مىتواند دليل اين مدعا باشد كه او پس از حضرت رسول(ص) بزرگترين و پراهميتترين شخصيت عالم اسلام است و گر نه اين همه هياهو و غوغا براى چه كسى مىتوانست باشد؟ [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] عسقلانى در [[تهذيب التهذيب]] (339/7) مىگويد كه [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، فقيه و محدث معروف و پيشواى مذهب حنبلى گفته است: «آن اندازه از فضايل كه درباره على (از حضرت رسول(ص) روايت شده است درباره هيچيك از اصحاب روايت نشده است.» امام علی(ع) كسى است كه هرگز بت نپرستيد و نخستين مسلمان و نخستين نمازگزار بود. از سوى پيغمبر(ص) به مقام ولايت و وصايت و خلافت برگزيده شد. پسرخوانده و پرورشيافته و تعليم گرفته پيغمبر(ص) بود. داماد و پدر فرزندان و سپهسالار و علمدار و محرم اسرار و دبير رسائل و مشاور و مأمور ويژه | هر كه در تاريخ اسلام مطالعه كند و تاريخ نحلهها و فرقههاى مختلف اسلام را از نظر بگذراند و در مباحثات كلامى مسلمانان مخصوصاًً در مسأله مهم امامت بررسى نمايد و كتب و رسائل متعدد و مشاجرات و مناقشات دينى و مذهبى را بخواند، بىهيچ تأملى درخواهد يافت كه هيچ شخصيتى در عالم اسلام به اندازه على بن ابىطالب(ع) مورد محبت و يا بغض واقع نشده است و هيچكس به اندازه او دشمنان سرسخت و محبان و مخلصان ثابت قدم و فداكار نداشته است. چه جانها كه در راه محبت او نثار شده است و چه جنگها كه ميان مخالفان و موافقان او در گرفته است. ساليان دراز بر بالاى منابر مسلمانان در خطبههاى نماز رسم بوده است كه او را سب و لعن كنند و بر عكس قرنها بر بالاى منابر ذكر فضايل او و خاندانش رفته است و بر دشمنان و مبغضان او لعن و نفرين فرستاده شده است. قومى او را به درجه الوهيت بالا بردهاند و قوم ديگر از او و پيروان او تبرّى جستهاند. اين خود مىتواند دليل اين مدعا باشد كه او پس از حضرت رسول(ص) بزرگترين و پراهميتترين شخصيت عالم اسلام است و گر نه اين همه هياهو و غوغا براى چه كسى مىتوانست باشد؟ [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] عسقلانى در [[تهذيب التهذيب]] (339/7) مىگويد كه [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، فقيه و محدث معروف و پيشواى مذهب حنبلى گفته است: «آن اندازه از فضايل كه درباره على (از حضرت رسول(ص) روايت شده است درباره هيچيك از اصحاب روايت نشده است.» امام علی(ع) كسى است كه هرگز بت نپرستيد و نخستين مسلمان و نخستين نمازگزار بود. از سوى پيغمبر(ص) به مقام ولايت و وصايت و خلافت برگزيده شد. پسرخوانده و پرورشيافته و تعليم گرفته پيغمبر(ص) بود. داماد و پدر فرزندان و سپهسالار و علمدار و محرم اسرار و دبير رسائل و مشاور و مأمور ويژه رسولاللّه(ص) بود. صاحب شريعت او را برادر خود و سيدعرب و سيدمسلمين و اميرمؤمنين و قاتل ناكثين و مارقين و قاسطين و يعسوب دين و خانه علم و دروازه شهر علم و خزانه علم و صديق و فاروق و عبقرى و ولىاللّه و يداللّه و حجةاللّه و بهترين انسهگانها و دادگرترين داوران معرفى نمود. [[خلیل بن احمد|خليل بن احمد فراهیدى]] در مقايسه امام علی(ع) با ساير صحابه گفته است «اسلامش بر همه مقدم و عملش از همه بيشتر و شرفش از همه والاتر و زهدش از همه بالاتر و شوقش به جهاد از همه افزونتر بود. دوستانش از ترس و دشمنانش از بغض و حسد فضايل او را كتمان كردند و با اين همه شرق و غرب عالم پر از فضايل اوست». | ||
در فضيلت على بن ابىطالب(ع) گفتهاند كه آيات بسيارى در شأن ايشان نازل گرديده است؛ از آن جمله روايتى است مربوط به عبداللّه بن عباس كه گفته است سيصد آيه از قرآن مجيد در شأن امام علی(ع) مىباشد. | در فضيلت على بن ابىطالب(ع) گفتهاند كه آيات بسيارى در شأن ايشان نازل گرديده است؛ از آن جمله روايتى است مربوط به عبداللّه بن عباس كه گفته است سيصد آيه از قرآن مجيد در شأن امام علی(ع) مىباشد. | ||
خط ۲۰۱: | خط ۲۰۱: | ||
علاوه بر اين، فضايل و مناقب آن حضرت بطور كلى بر دو دسته است: دسته اول احاديث و رواياتى است كه از حضرت رسول(ص) درباره ايشان نقل شده است و در نظر محدثان و اهل سنت فضيلت يك صحابى به همين معنى است كه حديثى از رسول خدا(ص) درباره او نقل شده باشد. درباره فضايل امام علی(ع) به اين معنى اهل سنت و حديث کتابهاى بسيارى تأليف كردهاند. معروفرترين حديثى كه در فضيلت آن حضرت نقل شده است حديث بسيار مشهور غدير خم است كه بايد آن را يكى از نصوص بر خلافت و وصايت آن حضرت شمرد. اين حديث شريف از صدر اسلام تا كنون الهام بخش شیعیان و محور افكار و ادبيات و حماسه و شعر و هنر ايشان است. حديث مشهور ديگرى نيز هست كه در قصه تبوك به آن اشاره شد و به موجب آن رسول خدا(ص) به امام علی(ع) فرمود: «أنت منى بمنزلة هارون من موسى إلا أنه لا نبى بعدى». نيز حديث مشهور مؤاخات و برادرخوانى است كه حضرت رسول(ص) در اوايل ورود به مدينه ميان اصحاب خود از مهاجر و انصار برادرى برقرار كرد و هر يك از ايشان را با يكى ديگر برادر خواند و خود را برادر امام علی(ع) قرار داد و اين امر در نظر هر مسلمان بالاترين شرف و فضيلت است. قصه مؤاخات در بيشتر كتب حديث و سيره مذكور است، از جمله [[ابن هشام، عبدالملک بن هشام|ابن هشام]] (150/2) و ابن سعد (3، ق 14/1) از روايات عمده حديثى است كه بخارى در صحيح در باب مناقب على بن ابيطالب(ع) آورده است و آن اينكه رسول خدا(ص) به امام علی(ع) فرمود: «أنت منى و أنا منك» و نيز حديث اعطاى لوا در روز خيبر كه پيش از اين بيان شد. در اينجا بايد گفت كه بخارى در صحيح در باب مناقب على بن ابيطالب(ع) اين حديث را نقل كرده است اما مقدمه آن را -كه رسول خدا(ص) ابتدا به ابوبكر و بعد به عمر آن لوا را داد و آن دو كارى از پيش نبردند و بعد آن جمله را بيان فرمود و فرداى آن روز لوا را به امام علی(ع) داد - نقل نكرده است. پيداست كه جمله تأكيديه «لأعطين الراية غداً» بدون مقدمه و ابتدا به ساكن نمىتواند باشد و اين مقدمه همان است كه مذكور شد. در فضايل صفاتش احاديث فراوان ديگرى از فريقين نقل شده است كه مشهورترين آنها عبارتند از:حديث بدء الدعوة يا حديث دار، حديث سبق اسلام، حديث سبق صلاة، حديث بتشكنى، حديث طير، حديث عايشه، حديث ام سلمه، حديث دروازه شهر علم و حديث خندق. | علاوه بر اين، فضايل و مناقب آن حضرت بطور كلى بر دو دسته است: دسته اول احاديث و رواياتى است كه از حضرت رسول(ص) درباره ايشان نقل شده است و در نظر محدثان و اهل سنت فضيلت يك صحابى به همين معنى است كه حديثى از رسول خدا(ص) درباره او نقل شده باشد. درباره فضايل امام علی(ع) به اين معنى اهل سنت و حديث کتابهاى بسيارى تأليف كردهاند. معروفرترين حديثى كه در فضيلت آن حضرت نقل شده است حديث بسيار مشهور غدير خم است كه بايد آن را يكى از نصوص بر خلافت و وصايت آن حضرت شمرد. اين حديث شريف از صدر اسلام تا كنون الهام بخش شیعیان و محور افكار و ادبيات و حماسه و شعر و هنر ايشان است. حديث مشهور ديگرى نيز هست كه در قصه تبوك به آن اشاره شد و به موجب آن رسول خدا(ص) به امام علی(ع) فرمود: «أنت منى بمنزلة هارون من موسى إلا أنه لا نبى بعدى». نيز حديث مشهور مؤاخات و برادرخوانى است كه حضرت رسول(ص) در اوايل ورود به مدينه ميان اصحاب خود از مهاجر و انصار برادرى برقرار كرد و هر يك از ايشان را با يكى ديگر برادر خواند و خود را برادر امام علی(ع) قرار داد و اين امر در نظر هر مسلمان بالاترين شرف و فضيلت است. قصه مؤاخات در بيشتر كتب حديث و سيره مذكور است، از جمله [[ابن هشام، عبدالملک بن هشام|ابن هشام]] (150/2) و ابن سعد (3، ق 14/1) از روايات عمده حديثى است كه بخارى در صحيح در باب مناقب على بن ابيطالب(ع) آورده است و آن اينكه رسول خدا(ص) به امام علی(ع) فرمود: «أنت منى و أنا منك» و نيز حديث اعطاى لوا در روز خيبر كه پيش از اين بيان شد. در اينجا بايد گفت كه بخارى در صحيح در باب مناقب على بن ابيطالب(ع) اين حديث را نقل كرده است اما مقدمه آن را -كه رسول خدا(ص) ابتدا به ابوبكر و بعد به عمر آن لوا را داد و آن دو كارى از پيش نبردند و بعد آن جمله را بيان فرمود و فرداى آن روز لوا را به امام علی(ع) داد - نقل نكرده است. پيداست كه جمله تأكيديه «لأعطين الراية غداً» بدون مقدمه و ابتدا به ساكن نمىتواند باشد و اين مقدمه همان است كه مذكور شد. در فضايل صفاتش احاديث فراوان ديگرى از فريقين نقل شده است كه مشهورترين آنها عبارتند از:حديث بدء الدعوة يا حديث دار، حديث سبق اسلام، حديث سبق صلاة، حديث بتشكنى، حديث طير، حديث عايشه، حديث ام سلمه، حديث دروازه شهر علم و حديث خندق. | ||
دسته دوم از فضايل و مناقب آن حضرت فضايل نفسانى و معنوى ايشان است كه در سرتاسر زندگانى ايشان معروف و مشهود بود و اين صفات و خصال چنان برجسته و نمايان بود كه كسانى حتى در ايام حيات ايشان از جاده صواب منحرف شده و مقام ايشان را تا درجه خدايى بالا بردهاند. درباره سخاوت و ايثار آن حضرت داستانها گفتهاند. از صفات بارز ايشان شجاعت است كه در اشاره به غزوات حضرت رسول(ص) مختصرى از آن بيان شد. اخبار شجاعت فوق بشرى و مهارت سربازى و قدرت فرماندهى و اعجاز ذوالفقار در تحكيم اساس اسلام شهرت جهانى دارد. نظارت سياسى و نظامى و ادارى و اقتصادى و اجتماعى و اهتمامى كه به نشر علم و ادب و آموزش و پرورش جوانان داشت و نيز احاطه وى به همه علوم او را بزرگترين و دانشمندترين و دادگرترين زمامدار تاريخ معرفى نمود. سخنشناسان كلام آن حضرت را فروتر از كلام الهى اما برتر از كلام انسانى تعريف كردهاند. در قوت استدلال و آرايش كلام و ترسل و رسايى و ايجاز و جامعيت و پند و موعظه نظير نداشت و در هر باب كه زبان مىگشود آنرا به كمال مىرسانيد. براى تماشاى اعجاز بيان على بايد به نهجالبلاغه رجوع كرد و خطبههاى او را در خلقت عالم و مقام | دسته دوم از فضايل و مناقب آن حضرت فضايل نفسانى و معنوى ايشان است كه در سرتاسر زندگانى ايشان معروف و مشهود بود و اين صفات و خصال چنان برجسته و نمايان بود كه كسانى حتى در ايام حيات ايشان از جاده صواب منحرف شده و مقام ايشان را تا درجه خدايى بالا بردهاند. درباره سخاوت و ايثار آن حضرت داستانها گفتهاند. از صفات بارز ايشان شجاعت است كه در اشاره به غزوات حضرت رسول(ص) مختصرى از آن بيان شد. اخبار شجاعت فوق بشرى و مهارت سربازى و قدرت فرماندهى و اعجاز ذوالفقار در تحكيم اساس اسلام شهرت جهانى دارد. نظارت سياسى و نظامى و ادارى و اقتصادى و اجتماعى و اهتمامى كه به نشر علم و ادب و آموزش و پرورش جوانان داشت و نيز احاطه وى به همه علوم او را بزرگترين و دانشمندترين و دادگرترين زمامدار تاريخ معرفى نمود. سخنشناسان كلام آن حضرت را فروتر از كلام الهى اما برتر از كلام انسانى تعريف كردهاند. در قوت استدلال و آرايش كلام و ترسل و رسايى و ايجاز و جامعيت و پند و موعظه نظير نداشت و در هر باب كه زبان مىگشود آنرا به كمال مىرسانيد. براى تماشاى اعجاز بيان على بايد به نهجالبلاغه رجوع كرد و خطبههاى او را در خلقت عالم و مقام رسولاللّه(ص) و عترت او و دفاع از حقوق خود و تشويق به جهاد و نامههاى او را به معاويه و وصفى را كه از طاووس و خفاش و دنيا و احوال مؤمنان و منافقان نموده مطالعه كرد. مخصوصاًً بايد دستورالعملهاى امام علی(ع) را به مالك اشتر و محمد بن ابىبكر-استانداران مصر-و رهنمودهاى او را براى فرمانداران و عاملان و مأموران خراج و قاضيان و سپاهيان و ساير مأموران دولت كه در نهجالبلاغه مندرج است خواند تا تفاوت كلام على با ديگران معلوم شود و بدانند كه چرا رسولاللّه(ص) آن حضرت را ولى اللّه و اميرالمؤمنين معرفى كرد. امام علی(ع) نه تنها قهرمان ميدان جنگ و سياست و روحانیت بود، بلكه در مقام «انسان كامل» بالاتر از هر افسهگانه و گمان قرار داشت. او دنيا را با همه عشوهها و ترفندهایش شكست داد و مرگ را تحقير كرد. او اسوه حسنه ايمان و اهرم اعلاى كلمه حق بود. سلسلههاى عرفان و اخوت و فتوت اسلامى به او مىپيوندند و درويشان و زحمتكشان مسلمان او را سرمشق و تكياه خود مىشناسند. هر جوان مسلمان كه پاى به ورزشگاه مىنهد، يا هر سرباز جهادگر كه در راه شرف و عقيده جانبازى مىكند نام امام علی(ع) را بر زبان مىآورد. | ||
نخستين كسى كه بر بالاى منبر و در خطبات فصيح و بليغ خود مسائل توحيد بارى و صفات او را پيش كشيد امام علی(ع) بود و اين مسائل است كه يكى از اسباب برانگيخته شدن اذهان جستجوگر و پايهاى براى ظهور مسائل و مباحث كلامى گرديد. [[ابن ابیالحدید، عبدالحمید بن هبةالله|ابن ابىالحديد]] نظير اين معنى را در فقه نيز به حضرت امير(ع) نسبت مىدهد و آنچه به قطعيت مىتوان گفت اين است كه حضرت نخستين كسى است كه راه استدلال در احكام فقهى را به مردم نشان داد. مثلاً هنگامى كه عثمان مىخواست زنى را كه پس از شش ماه ازدواج بچهاى به دنيا آورده بود حد بزند يا رجم كند، على(ع) مانع شد و به آيه''' «و حمله و فصاله ثلاثون شهراً» '''استدلال كرد. وجه استدلال اين است كه خداوند مجموع مدت حمل و مدت شيرخوارگى انسان را سى ماه فرموده است و اين را بايد به حداقل معنى كرد زيرا دوران شيرخوارگى دو سال يا بيستوچهار ماه است و اين به دليل آيه قرآن است''' «و الوالدات يرضعن أولادهن حولین كاملين» '''.<ref>بقره، 233</ref>پس مىماند شش ماه كه حداقل حمل است. نظير اين استدلال فقهى تا آنوقت از كسى ديده نشده بود. احكامى كه آن حضرت در زمان عمر درباره بعضى از مسائل بيان فرموده معروف است و به همين جهت است كه عمر گفته بود: «لا يفتين أحد في المجلس و على حاضر» (كسى در مجلسى كه على حاضر باشد فتوا ندهد) اما اينكه [[ابن ابیالحدید، عبدالحمید بن هبةالله|ابن ابىالحديد]] (18/1) مىخواهد فقه اهل سنت را از راه ابوحنيفه به [[امام جعفر صادق(ع)|حضرت صادق(ع)]] و از آن طريق به حضرت على(ع) برساند در كليت و اطلاق آن درست نيست. زيرا اگر چه ابوحنيفه از حضرت صادق(ع) فقه فرا گرفته است اما فقه او و فتواهاى او مورد تأييد آن حضرت نبود و مخصوصاًً در مسأله قياس، فقه شيعه مباينت آشكارى با فقه ابوحنيفه دارد. اما فقه شيعه كه منبع اصلى آن ائمه اطهار(ع) است بىشك مأخوذ از حضرت امير(ع) است. | نخستين كسى كه بر بالاى منبر و در خطبات فصيح و بليغ خود مسائل توحيد بارى و صفات او را پيش كشيد امام علی(ع) بود و اين مسائل است كه يكى از اسباب برانگيخته شدن اذهان جستجوگر و پايهاى براى ظهور مسائل و مباحث كلامى گرديد. [[ابن ابیالحدید، عبدالحمید بن هبةالله|ابن ابىالحديد]] نظير اين معنى را در فقه نيز به حضرت امير(ع) نسبت مىدهد و آنچه به قطعيت مىتوان گفت اين است كه حضرت نخستين كسى است كه راه استدلال در احكام فقهى را به مردم نشان داد. مثلاً هنگامى كه عثمان مىخواست زنى را كه پس از شش ماه ازدواج بچهاى به دنيا آورده بود حد بزند يا رجم كند، على(ع) مانع شد و به آيه''' «و حمله و فصاله ثلاثون شهراً» '''استدلال كرد. وجه استدلال اين است كه خداوند مجموع مدت حمل و مدت شيرخوارگى انسان را سى ماه فرموده است و اين را بايد به حداقل معنى كرد زيرا دوران شيرخوارگى دو سال يا بيستوچهار ماه است و اين به دليل آيه قرآن است''' «و الوالدات يرضعن أولادهن حولین كاملين» '''.<ref>بقره، 233</ref>پس مىماند شش ماه كه حداقل حمل است. نظير اين استدلال فقهى تا آنوقت از كسى ديده نشده بود. احكامى كه آن حضرت در زمان عمر درباره بعضى از مسائل بيان فرموده معروف است و به همين جهت است كه عمر گفته بود: «لا يفتين أحد في المجلس و على حاضر» (كسى در مجلسى كه على حاضر باشد فتوا ندهد) اما اينكه [[ابن ابیالحدید، عبدالحمید بن هبةالله|ابن ابىالحديد]] (18/1) مىخواهد فقه اهل سنت را از راه ابوحنيفه به [[امام جعفر صادق(ع)|حضرت صادق(ع)]] و از آن طريق به حضرت على(ع) برساند در كليت و اطلاق آن درست نيست. زيرا اگر چه ابوحنيفه از حضرت صادق(ع) فقه فرا گرفته است اما فقه او و فتواهاى او مورد تأييد آن حضرت نبود و مخصوصاًً در مسأله قياس، فقه شيعه مباينت آشكارى با فقه ابوحنيفه دارد. اما فقه شيعه كه منبع اصلى آن ائمه اطهار(ع) است بىشك مأخوذ از حضرت امير(ع) است. |
ویرایش