۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'راهي' به 'راهی') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
</div> | </div> | ||
''' | '''اسماعيل بن يوسف بن خزرجى اندلسی'''، اديب، شاعر، فقيه و مورخ سده 8-9ق و از مقربان خاص ابوعنان مرينى در مغرب بود. | ||
==تولد== | |||
تاريخ ولادت ابن أحمر، ابوالولید، اسماعیل بن یوسف، معلوم نيست، اما دايه، به استناد برخى قراين، تولد او را بين 725-727ق حدس زده است. | |||
«احمر» شهرت يكى از نياكان او بوده است. | |||
==مسافرتها== | |||
او كه نسب به بنونصر، حكام غرناطه، مىرساند، به گفته خود، در پى اختلافاتى كه در اندلس با عموزادگان خويش (ملوك احمر) و فرمانروايان بنونصر داشت، به ناچار جلاى وطن كرد و به مغرب، ديار بنومرين، روى آورد، زيرا كه ملوك احمر، ريختن خون او را مباح دانسته بودند. | او كه نسب به بنونصر، حكام غرناطه، مىرساند، به گفته خود، در پى اختلافاتى كه در اندلس با عموزادگان خويش (ملوك احمر) و فرمانروايان بنونصر داشت، به ناچار جلاى وطن كرد و به مغرب، ديار بنومرين، روى آورد، زيرا كه ملوك احمر، ريختن خون او را مباح دانسته بودند. | ||
خط ۴۵: | خط ۵۰: | ||
با مرگ ابوعنان، اقتدار سلاطين مرينى رو به زوال نهاد و وزرا، كاتبان و حاجبان، بر امور چيره گشتند و پيوند ابن احمر نيز با بارگاه سلاطين سست شد و حاجبان و كاتبان بر اريكه قدرت نشستند و او، آنان را ضمن مدايحى ستود. | با مرگ ابوعنان، اقتدار سلاطين مرينى رو به زوال نهاد و وزرا، كاتبان و حاجبان، بر امور چيره گشتند و پيوند ابن احمر نيز با بارگاه سلاطين سست شد و حاجبان و كاتبان بر اريكه قدرت نشستند و او، آنان را ضمن مدايحى ستود. | ||
==وفات== | |||
او در فاس درگذشت و تاريخ وفات وى به درستى معلوم نيست، ابن قاضى آن را در 807ق و تنبكتى در 810ق دانسته است. | او در فاس درگذشت و تاريخ وفات وى به درستى معلوم نيست، ابن قاضى آن را در 807ق و تنبكتى در 810ق دانسته است. | ||
==اساتید== | |||
وى محضر بسيارى از پرآوازهترين استادان زمان خويش را در فقه، حديث، انساب، تاريخ و ادب دريافته بود كه از آن جمله است: ابن آجرّوم، انشريشى، فشتالى و مكناسى كه از برخى از اينان به كسب «اجازه» نائل آمده بود. | وى محضر بسيارى از پرآوازهترين استادان زمان خويش را در فقه، حديث، انساب، تاريخ و ادب دريافته بود كه از آن جمله است: ابن آجرّوم، انشريشى، فشتالى و مكناسى كه از برخى از اينان به كسب «اجازه» نائل آمده بود. | ||
وى با بزرگان عصر خويش نيز پيوند داشت. از جمله برجستهترين ايشان، لسانالدين ابن خطيب است، اما دراينباره، اطلاع كافى در دست نيست. وى در «نثير فرائد» بخشى در حدود يك چهارم كتاب را به تحليل شعر و نثر او اختصاص داده و با وجود انتقاد از لحن گزندهاش، او را ستوده است. | وى با بزرگان عصر خويش نيز پيوند داشت. از جمله برجستهترين ايشان، لسانالدين ابن خطيب است، اما دراينباره، اطلاع كافى در دست نيست. وى در «نثير فرائد» بخشى در حدود يك چهارم كتاب را به تحليل شعر و نثر او اختصاص داده و با وجود انتقاد از لحن گزندهاش، او را ستوده است. | ||
==شاگردان== | |||
اگرچه در منابع، دقيقاً ذكرى از شاگردان وى به ميان نيامده است، اما او از كسانى چون ابراهیم سدراتى معروف به شهبون و عبدالرحمان جادرى به عنوان راويان ياد كرده است. | اگرچه در منابع، دقيقاً ذكرى از شاگردان وى به ميان نيامده است، اما او از كسانى چون ابراهیم سدراتى معروف به شهبون و عبدالرحمان جادرى به عنوان راويان ياد كرده است. | ||
==مهارتها== | |||
وى در شعر و نثر خويش از اسلوب خاصى پيروى نكرده است. نثر او در اكثر موارد، مشحون از صنايع بديعى است و تنها در كتب تراجم خويش، «نثير الجمان»، «نثير فرائد الجمان» و «مستودع العلامة» به نثر مرسل روى آورده است. | وى در شعر و نثر خويش از اسلوب خاصى پيروى نكرده است. نثر او در اكثر موارد، مشحون از صنايع بديعى است و تنها در كتب تراجم خويش، «نثير الجمان»، «نثير فرائد الجمان» و «مستودع العلامة» به نثر مرسل روى آورده است. | ||
ویرایش