۵۳٬۳۲۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
|-class='articleCode' | |-class='articleCode' | ||
|کد اتوماسیون | |کد اتوماسیون | ||
|data-type='automationCode'| | |data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE2045AUTOMATIONCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
وى تفسير سوره را از «بسمله» آغاز و تكتك كلمات آن را مورد بحث و تفسير قرار داده است. در تفسير هر كلمه از زواياى، لغوى، ادبى، نقل اقوال مفسران گذشته از صحابه و تابعان و نيز جنبههاى روايى بهگونهاى مبسوط بحث مىكند. آراء متكلمان را در سطح محدود و اندك نيز ياد مىكند و در پايان همه بحثها، نتيجه مورد نظر خويش را درمىيابد. وى روايات، اقوال مفسران گذشته و آراء متكلمان را بدون ذكر سند و نقل منبع مطرح ساخته و درصدد نقد و تحليل آنها نيز برنمىآيد، بلكه بهمنظور تأييد ادعاى خويش از آنها ياد مىكند. نمونهاى از شيوه تفسيرى وى را مشاهده مىكنيد: | وى تفسير سوره را از «بسمله» آغاز و تكتك كلمات آن را مورد بحث و تفسير قرار داده است. در تفسير هر كلمه از زواياى، لغوى، ادبى، نقل اقوال مفسران گذشته از صحابه و تابعان و نيز جنبههاى روايى بهگونهاى مبسوط بحث مىكند. آراء متكلمان را در سطح محدود و اندك نيز ياد مىكند و در پايان همه بحثها، نتيجه مورد نظر خويش را درمىيابد. وى روايات، اقوال مفسران گذشته و آراء متكلمان را بدون ذكر سند و نقل منبع مطرح ساخته و درصدد نقد و تحليل آنها نيز برنمىآيد، بلكه بهمنظور تأييد ادعاى خويش از آنها ياد مىكند. نمونهاى از شيوه تفسيرى وى را مشاهده مىكنيد: | ||
«در اطراف لفظ و معناى بسم الله بدانكه اين لفظ مبارك مركب است از سه كلمه باء و اسم و الله كه تدبر در اين سه كلمه مباركه دريچهاى است كه از روزنه آن باب معارف حقه بر روى طالبين آن باز مىشود...» | «در اطراف لفظ و معناى بسم الله بدانكه اين لفظ مبارك مركب است از سه كلمه باء و اسم و الله كه تدبر در اين سه كلمه مباركه دريچهاى است كه از روزنه آن باب معارف حقه بر روى طالبين آن باز مىشود...» <ref>متن كتاب، ص 21</ref>. | ||
آنگاه به شرح هر كلمه مىپردازد. وى بعد از شرح كلمات به شيوهاى كه بيان شد، مباحثى را در عنوان «نكته لطيفه» مطرح مىسازد و چنانچه مطلب، پايانيافته تلقى نشد، با عنوان «پاسخ و پرسش» يا «تنبيه» گفتنىهاى خود را بيان مىكند. البته همه اين عناوين بعد از آن مطرح مىشود كه از نظر تفسيرى، كاملاً به نتيجه رسيده باشد | آنگاه به شرح هر كلمه مىپردازد. وى بعد از شرح كلمات به شيوهاى كه بيان شد، مباحثى را در عنوان «نكته لطيفه» مطرح مىسازد و چنانچه مطلب، پايانيافته تلقى نشد، با عنوان «پاسخ و پرسش» يا «تنبيه» گفتنىهاى خود را بيان مىكند. البته همه اين عناوين بعد از آن مطرح مىشود كه از نظر تفسيرى، كاملاً به نتيجه رسيده باشد <ref>موسوى مبلغ، سيد محمدحسين، ص 308</ref>. | ||
نويسنده در ضمن تفسير آيات به برخى شبهات نيز پاسخ گفته است؛ بهعنوان نمونه در پاسخ به اين شبهه كه فيض رحيميت افضل از فيض رحمانيت است و رتبه آن بالاتر است و قياس، مقتضى آن است كه رحيم مقدم بر رحمان ذكر شده باشد، چنين پاسخ مىدهد كه: «فيض رحمانيت اگرچه از فيض رحيميت بيشتر و اشمل است، ولى فيض رحيميت در رتبه بالاتر و اكمل است؛ ازاينجهت، مؤمنان كه افضل از غير مؤمنينند اين فيض مخصوص آنهاست و كفّار و غير مؤمن لياقت اين فيض را ندارند...» | نويسنده در ضمن تفسير آيات به برخى شبهات نيز پاسخ گفته است؛ بهعنوان نمونه در پاسخ به اين شبهه كه فيض رحيميت افضل از فيض رحمانيت است و رتبه آن بالاتر است و قياس، مقتضى آن است كه رحيم مقدم بر رحمان ذكر شده باشد، چنين پاسخ مىدهد كه: «فيض رحمانيت اگرچه از فيض رحيميت بيشتر و اشمل است، ولى فيض رحيميت در رتبه بالاتر و اكمل است؛ ازاينجهت، مؤمنان كه افضل از غير مؤمنينند اين فيض مخصوص آنهاست و كفّار و غير مؤمن لياقت اين فيض را ندارند...» <ref>متن كتاب، ص 38</ref>. | ||
سيد حسن ميرجهانى در صفحات پايانى كتاب، به بيان چند وجه از تأويلات سوره حمد مىپردازد و كتاب را به پايان مىرساند؛ وجوهى از قبيل: | سيد حسن ميرجهانى در صفحات پايانى كتاب، به بيان چند وجه از تأويلات سوره حمد مىپردازد و كتاب را به پايان مىرساند؛ وجوهى از قبيل: | ||
1. آيات اين سوره مباركه هفت است و اعمالى هم كه در نمازهاى واجبه محسوس است و ديده مىشود به اتفاق نيز هفت است و نيّت نماز فعل قلب است، ديده نمىشود و همچنين مراتب و اطوار خلقت انسان نيز هفت است... | 1. آيات اين سوره مباركه هفت است و اعمالى هم كه در نمازهاى واجبه محسوس است و ديده مىشود به اتفاق نيز هفت است و نيّت نماز فعل قلب است، ديده نمىشود و همچنين مراتب و اطوار خلقت انسان نيز هفت است... <ref>متن كتاب، ص 347</ref>. | ||
2. وجود مقدس خاتمالانبياء(ص) دو جور معراج داشته: يكى از مسجد الحرام بهسوى مسجد اقصى؛ يعنى بيتالمقدس و يكى از مسجد اقصى بهسوى ملكوت آسمانها، از عالم شهادت به عالم غيب و از عالم غيب به عالم غيب الغيب كه اين هر دو بهمنزله دو كمان به هم چسبيده كه آن حضرت در آن دو قدم گذارده: '''«فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى»''' و «أو أدنى» اشاره است به فناء آن حضرت در نفس خود كه اين مقام فناء در مقابل حق، مقامى است كه مافوق آن در مقام عبوديت متصوّر نيست... | 2. وجود مقدس خاتمالانبياء(ص) دو جور معراج داشته: يكى از مسجد الحرام بهسوى مسجد اقصى؛ يعنى بيتالمقدس و يكى از مسجد اقصى بهسوى ملكوت آسمانها، از عالم شهادت به عالم غيب و از عالم غيب به عالم غيب الغيب كه اين هر دو بهمنزله دو كمان به هم چسبيده كه آن حضرت در آن دو قدم گذارده: '''«فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى»''' و «أو أدنى» اشاره است به فناء آن حضرت در نفس خود كه اين مقام فناء در مقابل حق، مقامى است كه مافوق آن در مقام عبوديت متصوّر نيست... <ref>همان، ص 349</ref>. | ||
3. سوره فاتحه مشتمل بر هفت آيه است و اعمال محسوسه در نماز هم هفت است غير از قرائت و ذكرهائى كه خوانده مىشود و آن عبارت است از قيام و ركوع و بلند شدن و ايستادن بعد از ركوع و سجده اوّل و بلند شدن و نشستن بعد از سجده و سجده دوم و نشستن بعد از سجده دوم، پس اين اعمال هفتگانه مانند شخص است و قرائت حمد و سوره و ذكرها مانند روح است و كمال و حيات وقتى حاصل مىشود كه روح با جسد اتصال پيدا كند | 3. سوره فاتحه مشتمل بر هفت آيه است و اعمال محسوسه در نماز هم هفت است غير از قرائت و ذكرهائى كه خوانده مىشود و آن عبارت است از قيام و ركوع و بلند شدن و ايستادن بعد از ركوع و سجده اوّل و بلند شدن و نشستن بعد از سجده و سجده دوم و نشستن بعد از سجده دوم، پس اين اعمال هفتگانه مانند شخص است و قرائت حمد و سوره و ذكرها مانند روح است و كمال و حيات وقتى حاصل مىشود كه روح با جسد اتصال پيدا كند <ref>همان، ص 355</ref>. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
فهرست مطالب در انتهاى كتاب آمده است. كتاب، فاقد حاشيه و پاورقى بوده و به چاپ سنگى منتشر شده است. | فهرست مطالب در انتهاى كتاب آمده است. كتاب، فاقد حاشيه و پاورقى بوده و به چاپ سنگى منتشر شده است. | ||
==پانويس == | |||
<references /> | |||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
1. مقدمه و متن كتاب. | 1. مقدمه و متن كتاب. |
ویرایش