۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
پدر او، شيخ سديد الدين، يوسف بن على بن مطهر حلى، از علماى برجسته و نامدار و داراى مقام علمى و اجتماعى بوده است. | پدر او، شيخ سديد الدين، يوسف بن على بن مطهر حلى، از علماى برجسته و نامدار و داراى مقام علمى و اجتماعى بوده است. | ||
در هنگام حضور خواجه نصير الدين طوسى در حله و اجتماع علما براى ديدار او، شيخ نجم الدين جعفر بن سعيد، در جواب درخواست خواجه براى معرفى عالمترين افراد در علم كلام و اصول، به شيخ سديد الدين و مفيد الدين محمد بن جهم اشاره كرد. | در هنگام حضور [[خواجه نصير الدين طوسى]] در حله و اجتماع علما براى ديدار او، شيخ نجم الدين جعفر بن سعيد، در جواب درخواست خواجه براى معرفى عالمترين افراد در علم كلام و اصول، به شيخ سديد الدين و مفيد الدين محمد بن جهم اشاره كرد. | ||
پدر علامه حلى، در هنگام فتح بغداد توسط هلاكوخان، با شجاعت و درايت خويش شهرهاى حله و كوفه را از تعرض مغول دور نگاه داشت. درحالىكه اكثر مردم از ترس، از آن شهر گريخته بودند و اكثر علما قبل از اطلاع از حال خليفه بغداد، جرئت حضور در نزد هلاكوخان را نداشتند، او به محضر سلطان رسيد و بدينوسيله به او اطمينان داد كه قلوب مردم اين دو شهر با اوست و با استناد به روايتى از على(ع)، زوال خلافت بغداد را توسط هلاكو پيشبينى نمود. | پدر علامه حلى، در هنگام فتح بغداد توسط هلاكوخان، با شجاعت و درايت خويش شهرهاى حله و كوفه را از تعرض مغول دور نگاه داشت. درحالىكه اكثر مردم از ترس، از آن شهر گريخته بودند و اكثر علما قبل از اطلاع از حال خليفه بغداد، جرئت حضور در نزد هلاكوخان را نداشتند، او به محضر سلطان رسيد و بدينوسيله به او اطمينان داد كه قلوب مردم اين دو شهر با اوست و با استناد به روايتى از [[امام علی(ع)|على(ع)]]، زوال خلافت بغداد را توسط هلاكو پيشبينى نمود. | ||
شهر حله، يكى از شهرهاى معروف و تاريخى عراق محسوب مىشود كه به دست سيف الدوله از قبيله بنى أسد ساخته شده است و در مدت حيات سيف الدوله، بهترين و ارجمندترين شهرهاى عراق محسوب مىشده است. | شهر حله، يكى از شهرهاى معروف و تاريخى عراق محسوب مىشود كه به دست سيف الدوله از قبيله بنى أسد ساخته شده است و در مدت حيات سيف الدوله، بهترين و ارجمندترين شهرهاى عراق محسوب مىشده است. | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
علامه حلى، از طرف مادر نيز به بنى سعيد منسوب است كه خانوادهاى عربى از قبيله هذيل است و به خاطر قوت نفوذ روحى و جايگاهشان در تدريس و تصنيف كتاب، افتخاراتى بيش از ديگر خانوادهها كسب نمودهاند. | علامه حلى، از طرف مادر نيز به بنى سعيد منسوب است كه خانوادهاى عربى از قبيله هذيل است و به خاطر قوت نفوذ روحى و جايگاهشان در تدريس و تصنيف كتاب، افتخاراتى بيش از ديگر خانوادهها كسب نمودهاند. | ||
مادر علامه حلى، خواهر محقق صاحب شرايع و دختر حسن بن ابى زكريا، يحيى بن حسن بن سعيد هذلى حلى است و يكى از زنان عفيف و پاكدامن و عالم عصر خويش بوده و در خانه علم و شرف بزرگ شده بود. | مادر علامه حلى، خواهر [[محقق حلی، جعفر بن حسن|محقق صاحب شرايع]] و دختر حسن بن ابى زكريا، يحيى بن حسن بن سعيد هذلى حلى است و يكى از زنان عفيف و پاكدامن و عالم عصر خويش بوده و در خانه علم و شرف بزرگ شده بود. | ||
علامه، دوران كودكى خويش را تحت تربيت پدر و مادر دلسوز و عالمش و تحت نظارت دايى بزرگوارش، محقق حلى كه همچون پدرى مهربان براى او زحمت مىكشيد، گذراند. | علامه، دوران كودكى خويش را تحت تربيت پدر و مادر دلسوز و عالمش و تحت نظارت دايى بزرگوارش، محقق حلى كه همچون پدرى مهربان براى او زحمت مىكشيد، گذراند. | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
كثرت تأليفات علامه و سخنانى كه از معاصران او در بارهاش به ما رسيده است، حاكى از رتبه والاى علمى اوست. وقتى از خواجه نصير الدين طوسى هنگام بازگشت از حله در باره مشاهداتش سؤال كردند، در جواب گفت: «رأيت خريتا ماهرا و عالما إذا جاهد فاق». | كثرت تأليفات علامه و سخنانى كه از معاصران او در بارهاش به ما رسيده است، حاكى از رتبه والاى علمى اوست. وقتى از [[خواجه نصير الدين طوسى]] هنگام بازگشت از حله در باره مشاهداتش سؤال كردند، در جواب گفت: «رأيت خريتا ماهرا و عالما إذا جاهد فاق». | ||
مقصودش از خريت ماهر، محقق حلى و از عالم، علامه حلى بود. در اين تعبير، از كلمه عالم استفاده شده است و با توجه به اينكه هنگام وفات خواجه، علامه 24 ساله بوده است و اين جمله قبل از آن گفته شده، مىتوان به مقام والاى علمى او پى برد. | مقصودش از خريت ماهر، محقق حلى و از عالم، علامه حلى بود. در اين تعبير، از كلمه عالم استفاده شده است و با توجه به اينكه هنگام وفات خواجه، علامه 24 ساله بوده است و اين جمله قبل از آن گفته شده، مىتوان به مقام والاى علمى او پى برد. | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
در شأن علمى علامه، تعريفات بسيارى از علما به ما رسيده است كه جمعآورى تمام آنها نياز به تأليف كتابى مستقل در اين زمينه دارد. بعضى از كسانى كه شرح حال علما را نوشتهاند، خود را عاجز از وصف او دانسته و يا به خاطر شهرت بسيار او، از توصيف وى صرفنظر كردهاند. | در شأن علمى علامه، تعريفات بسيارى از علما به ما رسيده است كه جمعآورى تمام آنها نياز به تأليف كتابى مستقل در اين زمينه دارد. بعضى از كسانى كه شرح حال علما را نوشتهاند، خود را عاجز از وصف او دانسته و يا به خاطر شهرت بسيار او، از توصيف وى صرفنظر كردهاند. | ||
صاحب | [[صاحب روضات الجنات]] مىگويد: «چشم زمان، به مثل و مانند او مزين نگشته است و بالهاى امكان، به سطح بيان فضائل بسيارش نمىرسد؛ چگونه؟ درحالىكه از علماى قبل و بعد او، هيچكس شبيه او نبوده است و تاكنون كسى ثناى لايق به حال او را نگفته است؛ اگرچه، همه ثناهايى كه براى ديگران گفته شده، از لقبهاى زيبا و علوم شريف، همه را براى او گفتهاند، پس سزاوار است كه از توصيف او چشم بپوشيم. <ref>روضات الجنات، ج 2، ص 270</ref>. | ||
يكى از امورى كه فضل و رتبه والاى او را آشكار مىكند، شرحهاى او بر سه كتاب «منطق تجريد»، «حكمت تجريد» و «شرح اشارات» خواجه نصير الدين طوسى مىباشد. | يكى از امورى كه فضل و رتبه والاى او را آشكار مىكند، شرحهاى او بر سه كتاب «منطق تجريد»، «حكمت تجريد» و «شرح اشارات» خواجه نصير الدين طوسى مىباشد. |
ویرایش