۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هگ' به '') |
جز (جایگزینی متن - 'ایراني' به 'ایرانی') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
معلم و مربى او، قاضى عيسى، از فاضلان و زاهدان آذربايجان و از مدرسان علوم دينى بود. در دربار آق قوينلوها سمتِ «نشانجى» (مهردار سلطنتى، طغرانويس) يافت و در 890ق، از جانب يعقوببيگ به بايزيد دوم (حك: 886-918ق)، تهنيتنامهاى نوشت كه اعجاب و تحسين او را برانگيخت. | معلم و مربى او، قاضى عيسى، از فاضلان و زاهدان آذربايجان و از مدرسان علوم دينى بود. در دربار آق قوينلوها سمتِ «نشانجى» (مهردار سلطنتى، طغرانويس) يافت و در 890ق، از جانب يعقوببيگ به بايزيد دوم (حك: 886-918ق)، تهنيتنامهاى نوشت كه اعجاب و تحسين او را برانگيخت. | ||
چون قدرتِ شاه اسماعيل اول (حك: 905-930ق) را در فزونى ديد، در 907ق، به سرزمين عثمانى رفت. بايزيد او را برمیپذيرفت و مأمورش كرد كه تاريخ خاندان عثمانى را به فارسی بنويسد، اما از كتابش، به بهانه آنكه در حق | چون قدرتِ شاه اسماعيل اول (حك: 905-930ق) را در فزونى ديد، در 907ق، به سرزمين عثمانى رفت. بايزيد او را برمیپذيرفت و مأمورش كرد كه تاريخ خاندان عثمانى را به فارسی بنويسد، اما از كتابش، به بهانه آنكه در حق ایرانیان، گذشت بيش از اندازه روا داشته بود، ايراد گرفتند و مبلغ معهود را به او نپرداختند. آنگاه اجازه سفر حج خواست، اما با تقاضايش موافقت نشد تا پس از درگذشت صدراعظم، خادمعلى پاشا (كه ظاهراً بزرگترين دشمن او بود)، در ربيعالثانى 917ق، از مكه نامهاى به دربار عثمانى نوشت و تهديد كرد كه اگر از او رفع ظلم نكنند، در ديباچه و خاتمه كتابِ تاريخش (كه هنوز نوشته نشده بود) قدرناشناسى آنان را آشكار خواهد كرد. | ||
سلطان سليم اول (حك: 918-927ق)، اندكى پس از جلوس بر تخت سلطنت از او دعوت كرد كه به استانبول بازگردد. بدليسى، كتاب تاريخش را كه به پايان برده بود، به او تقديم كرد. در نبرد چالدران (920ق)، در التزام سلطان سليم بود و با استمالت از امراى سنّىِ كُرد و مجاب كردن آنان به هواخواهى و تبعيت از عثمانيان، به اين خاندان خدمت بسيار كرد. به بدليسى اختيار تام داده شده بود تا به سرزمينهاى كردنشين، نظم و سامان بخشد. در سفر مصر نيز همراه سلطان بود و گويا در آنجا با بدرفتارى عمّال عثمانى به ستيزه برخاست. | سلطان سليم اول (حك: 918-927ق)، اندكى پس از جلوس بر تخت سلطنت از او دعوت كرد كه به استانبول بازگردد. بدليسى، كتاب تاريخش را كه به پايان برده بود، به او تقديم كرد. در نبرد چالدران (920ق)، در التزام سلطان سليم بود و با استمالت از امراى سنّىِ كُرد و مجاب كردن آنان به هواخواهى و تبعيت از عثمانيان، به اين خاندان خدمت بسيار كرد. به بدليسى اختيار تام داده شده بود تا به سرزمينهاى كردنشين، نظم و سامان بخشد. در سفر مصر نيز همراه سلطان بود و گويا در آنجا با بدرفتارى عمّال عثمانى به ستيزه برخاست. |
ویرایش