۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'گذاري' به 'گذاری') |
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور = | ||
| کتابخوان همراه نور =13501 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۴۴: | خط ۴۵: | ||
1- به استقبال ظلم رفتن 2- هر حكومتى قبل از ظهور را طاغوت دانستن 3- قشرىگرى در امر انتظار و نشستن و طلب فرج از خدا كردن. | 1- به استقبال ظلم رفتن 2- هر حكومتى قبل از ظهور را طاغوت دانستن 3- قشرىگرى در امر انتظار و نشستن و طلب فرج از خدا كردن. | ||
در ضمن هر برداشت، دليل اين برداشتها را ذكر و سپس به نقد آنها با استناد به قرآن، روايات و سخنان بزرگان مىپردازد. به طور نمونه در خصوص قشرىگرى در امر انتظار اين حكايت را نقل مىكند كه راوى نزد [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] آمد و عرض كرد: مردم مىگويند وقتى مهدى(ع) قيام مىكنند، كارها طبعاً | در ضمن هر برداشت، دليل اين برداشتها را ذكر و سپس به نقد آنها با استناد به قرآن، روايات و سخنان بزرگان مىپردازد. به طور نمونه در خصوص قشرىگرى در امر انتظار اين حكايت را نقل مىكند كه راوى نزد [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] آمد و عرض كرد: مردم مىگويند وقتى مهدى(ع) قيام مىكنند، كارها طبعاً برایش مهيا مىشود و به اندازه شاخ حجامتى هم خونريزى نمىشود؟ حضرت فرمود: «به خدا سوگند چنين نيست، اگر چنين موضوعى امكان داشت، براى رسول خدا(ص) صورت مىگرفت. در صورتى كه در ميدان جنگ دندانش خونين شد و پيشانى مبارکش شكست. به خدا قسمت نهضت صاحبالامر هم انجام نمىگيرد؛ مگر اينكه در ميدان جنگ عرق بريزيم و خونها ريخته شود، سپس دست به پيشانى مبارکش كشيد.» | ||
در فصل دوم مؤلف، ديدگاه اختيارى بودن ظهور را بدين گونه تبيين مىكند كه بر اساس اين نظريه، شیعیان نيستند كه منتظرند، بلكه منتظر واقعى امام(ع) است، شیعیان بايد استعدادها و قدرت خود را ظاهر كنند و خود را آماده سازند تا امام ظهور كند. مؤلف بر اين باور است كه نه تنها اصل بحث زمينهسازى براى ظهور متوقف بر اختيارى بودن ظهور است، بلكه با روشن شدن اين نظريه، مصاديق زمينههاى ظهور و مقدمات آن برجسته خواهد شد و به دنبال آن وظايف شیعیان در دوره غيبت روشن مىشود. | در فصل دوم مؤلف، ديدگاه اختيارى بودن ظهور را بدين گونه تبيين مىكند كه بر اساس اين نظريه، شیعیان نيستند كه منتظرند، بلكه منتظر واقعى امام(ع) است، شیعیان بايد استعدادها و قدرت خود را ظاهر كنند و خود را آماده سازند تا امام ظهور كند. مؤلف بر اين باور است كه نه تنها اصل بحث زمينهسازى براى ظهور متوقف بر اختيارى بودن ظهور است، بلكه با روشن شدن اين نظريه، مصاديق زمينههاى ظهور و مقدمات آن برجسته خواهد شد و به دنبال آن وظايف شیعیان در دوره غيبت روشن مىشود. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۵: | ||
#ظهور مشكل قابلى دارد، نه فاعلى. | #ظهور مشكل قابلى دارد، نه فاعلى. | ||
سپس مؤلف به تبيين هر كدام از اين سه مؤلفه مىپردازد و مىگويد: انقلاب حضرت مهدى(ع) از مجراى اسباب طبيعى عبور خواهد كرد و نياز به مقدمات و زمينههايى دارد. و اگر در بحث از زمينههاى ظهور از مهيا شدن افكار عمومى براى پذيرفتن حكومت عدل جهانى سخن مىگوئيم، پس هر عمل فرهنگى و تبليغى مىتواند، در تعجيل يا تاخير وقت ظهور مؤثر باشد. | سپس مؤلف به تبيين هر كدام از اين سه مؤلفه مىپردازد و مىگويد: انقلاب حضرت مهدى(ع) از مجراى اسباب طبيعى عبور خواهد كرد و نياز به مقدمات و زمينههايى دارد. و اگر در بحث از زمينههاى ظهور از مهيا شدن افكار عمومى براى پذيرفتن حكومت عدل جهانى سخن مىگوئيم، پس هر عمل فرهنگى و تبليغى مىتواند، در تعجيل يا تاخير وقت ظهور مؤثر باشد. بنابراین وقت ظهور تابع تحقق اسباب و مقدمات ظهور است و هنگامى كه اراده شیعیان آن زمينهها را مهيا كند، وقت ظهور نزديك خواهد شد و آن علائم طبيعى نيز در طبيعت اتفاق مىافتد و خبر از نزديك شدن وقت ظهور خواهد داد. و در رابطه با مؤلفه سوم مىنويسد: تصور اينكه امام زمان(ع) بدون هيچ محذورى، بعضى از شئونات امامت را تعطيل كرده باشد، تصورى باطل است. غيبت امام در هر عرصهاى ناشى از ضعف اراده ماست و اگر در هر عرصهاى، دست امام را باز بگذاریم، امام در آن ميدان ظهور مىكند. از اين روى مىتوان گفت بر اساس نظريه اختيارى بودن ظهور و مانع ظهور ضعف مادى و معنوى شیعیان است. | ||
در فصل سوم، مؤلف به ذكر دلايل گزينش نظريه اختيارى بودن ظهور مىپردازد. او دلائل خود را در دو بخش دلايل فلسفى و كلامى و دلايل نقلى ارائه مىدهد. دلائل فلسفى و كلامى بر اين امور دلالت دارد كه امامت، ادامه رسالت انبياست. دلائلى كه موجب ارسال و برانگيختن انبياست، همان دلائل بر وجوب نصب امام نيز هستند. و برهان كلامى بر وجوب نصب امام، مبتنى بر قاعده لطف است. قسمت دوم اين دليل فلسفى كلامى اين مطلب است كه شئون امامت، همچون شئون نبوت است، به جز ابلاغ وحى كه مخصوص پيامبران است. عناوين بعضى مراتب امامت عبارت از ارشاد مردم به صلاح و سعادت، تدبير امور دنيوى مردم، اقامه عدل و مبارزه با ظلم، حفظ شريعت از تحريف و بيان احكام شريعت مىباشد. پس نه تنها نصب امام لطفى واجب بر خداوند متعال است، بلكه تمام مراتب امامت لطف واجب است. | در فصل سوم، مؤلف به ذكر دلايل گزينش نظريه اختيارى بودن ظهور مىپردازد. او دلائل خود را در دو بخش دلايل فلسفى و كلامى و دلايل نقلى ارائه مىدهد. دلائل فلسفى و كلامى بر اين امور دلالت دارد كه امامت، ادامه رسالت انبياست. دلائلى كه موجب ارسال و برانگيختن انبياست، همان دلائل بر وجوب نصب امام نيز هستند. و برهان كلامى بر وجوب نصب امام، مبتنى بر قاعده لطف است. قسمت دوم اين دليل فلسفى كلامى اين مطلب است كه شئون امامت، همچون شئون نبوت است، به جز ابلاغ وحى كه مخصوص پيامبران است. عناوين بعضى مراتب امامت عبارت از ارشاد مردم به صلاح و سعادت، تدبير امور دنيوى مردم، اقامه عدل و مبارزه با ظلم، حفظ شريعت از تحريف و بيان احكام شريعت مىباشد. پس نه تنها نصب امام لطفى واجب بر خداوند متعال است، بلكه تمام مراتب امامت لطف واجب است. بنابراین اقامه تمام مراتب امامت، از تكاليف واجب امام مىباشد. حال اين سؤال مطرح است، علت اجرا نشدن بعضى از شئونات امامت در دوران غيبت امام(ع) از جانب كيست؟ اين امر از جانب خداوند متعال نمىتواند باشد، چرا كه او كمال مطلق است. و از طرف ديگر علت تعطيلى بعضى از مراتب امامت از جانب امام(ع) هم نيز نمىتواند باشد، چرا كه امام(ع) نه تنها معصوم، بلكه او مطيعترين بندگان الهى است، پس علت عدم اجراى بعضى از شئونات امامت را بايد در حوزه افعال انسانها سراغ گرفت. در بخش دلايل روايى نقلى سه دليل بازگو مىنمايد: دليل اول، مردم در تحقق غيبت نقش داشتهاند، دليل دوم ظهور از طريق اسباب عادى صورت مىگيرد و سوم همه ائمه اطهار عليهمالسلام منتظر و مترصد قيام بودند. مؤلف در اين مقاله چهار بخشى ضمن ارائه ادله عقلى و نقلى وجوب نصب امام معصوم(ع) از ناحيه خداوند، به اين نتيجه مى رسد كه سبب اصلى در مخفى بودن امام عصر(عج) از ديدههاى مردم، سوء اختيار خود مردم است كه صلاحيت يارى آن امام را ندارند و آماده پذيرش ظهور نيستند و اگر اين آمادگى و صلاحيت به طور اختيار حاصل شود، ظهور محقق خواهد شد و طولانى شدن غيبت از ناحيه خداوند نيست. | ||
مؤلف تا اينجا ضرورت ايجاد حكومتهاى زمينهساز براى تعجيل و تحقق ظهور بنا بر نظريهاى كه بيان فرمودند، براى خواننده تبيين نمودند، حال در دو فصل آينده، مبادى و مبانى و فلسفه تاريخ اين ديدگاه را مورد بررسى قرار مىدهند. فلسفه تاريخ، علمى است كه هدفمندى و قانونمندى تاريخ را مورد كاوش قرار مىدهد. در بحث فلسفه تاريخ، آيندهنگرى در تاريخ و جبر و اختيار در تاريخ مطرح مىشود. زيرا اگر ما قوانين تاريخى را جبرى و ضرورى بدانيم و تنها قانون حاكم بر تاريخ، چنين قوانينى باشند، در اين صورت به راحتى مىتوان آينده را پيش بينى كرد. ولى اگر ما جهانى را فرض كنيم كه انسانها مىتوانند در ميان قوانين دست به گزينش بزنند، در اين صورت پيش بينى آينده تاريخ بسيار دشوار مىشود، بلكه آينده تاريخ وابسته به اراده و گزينش آدميان خواهد بود. منشاء اعتقاد به اختيار در حركت تاريخ، اعتقاد به اختيار و اراده انسان است. حال بحث در اين است، اولين فيلسوفى كه علم فلسفه تاريخى را مدون كرده است، چه كسى است؟ در بين فيلسوفان تاريخ اختلاف است. [[صدر، محمدباقر|شهيد صدر]](ره) معتقدند، قرآن اولين كتابى است كه با لحنهاى متفاوت و زبانهاى مختلف به فلسفه تاريخ پرداخته است، گاهى سنن تاريخى را نقل كرده و گاهى به كشف آنها تشويق نموده است و گاهى نظريهها را بيان كرده است. | مؤلف تا اينجا ضرورت ايجاد حكومتهاى زمينهساز براى تعجيل و تحقق ظهور بنا بر نظريهاى كه بيان فرمودند، براى خواننده تبيين نمودند، حال در دو فصل آينده، مبادى و مبانى و فلسفه تاريخ اين ديدگاه را مورد بررسى قرار مىدهند. فلسفه تاريخ، علمى است كه هدفمندى و قانونمندى تاريخ را مورد كاوش قرار مىدهد. در بحث فلسفه تاريخ، آيندهنگرى در تاريخ و جبر و اختيار در تاريخ مطرح مىشود. زيرا اگر ما قوانين تاريخى را جبرى و ضرورى بدانيم و تنها قانون حاكم بر تاريخ، چنين قوانينى باشند، در اين صورت به راحتى مىتوان آينده را پيش بينى كرد. ولى اگر ما جهانى را فرض كنيم كه انسانها مىتوانند در ميان قوانين دست به گزينش بزنند، در اين صورت پيش بينى آينده تاريخ بسيار دشوار مىشود، بلكه آينده تاريخ وابسته به اراده و گزينش آدميان خواهد بود. منشاء اعتقاد به اختيار در حركت تاريخ، اعتقاد به اختيار و اراده انسان است. حال بحث در اين است، اولين فيلسوفى كه علم فلسفه تاريخى را مدون كرده است، چه كسى است؟ در بين فيلسوفان تاريخ اختلاف است. [[صدر، محمدباقر|شهيد صدر]](ره) معتقدند، قرآن اولين كتابى است كه با لحنهاى متفاوت و زبانهاى مختلف به فلسفه تاريخ پرداخته است، گاهى سنن تاريخى را نقل كرده و گاهى به كشف آنها تشويق نموده است و گاهى نظريهها را بيان كرده است. | ||
ايشان در مورد كشف سنن تاريخى و فراگيرى فلسفه تاريخ مىفرمايد: انسانهاى معمولى حوادث تاريخى را تودهاى از اتفاقات نامربوط مىدانند كه بر حسب تصادف، يا بر اساس قضا و قدر و يا بر مبناى قدرت خدا و لزوم تسليم در برابر امر او، شكل گرفته است. قرآن در برابر اين فكر شديداً مقاومت كرده و بر عكس عقل بشر را هشدار مىدهد كه در اين زمنيه سنن و قوانين حاكم است و براى اين كه انسان بتواند بر سرنوشت خود حاكم شود، لازم است اين سنّتها و قوانين را بشناسد. در ادامه نظرات [[صدر، محمدباقر|شهيد صدر]](ره) در خصوص تكامل تاريخ، هدف و حركت تاريخ، اراده و حركت تاريخ، اراده و حكومت اسلامى، قوانين و سنن تاريخ، عقلانيت مجراى افعال الهى، ظهور انقلابى برتر و ظهور در انتظار دكترین ظهور بيان مىشود. | ايشان در مورد كشف سنن تاريخى و فراگيرى فلسفه تاريخ مىفرمايد: انسانهاى معمولى حوادث تاريخى را تودهاى از اتفاقات نامربوط مىدانند كه بر حسب تصادف، يا بر اساس قضا و قدر و يا بر مبناى قدرت خدا و لزوم تسليم در برابر امر او، شكل گرفته است. قرآن در برابر اين فكر شديداً مقاومت كرده و بر عكس عقل بشر را هشدار مىدهد كه در اين زمنيه سنن و قوانين حاكم است و براى اين كه انسان بتواند بر سرنوشت خود حاكم شود، لازم است اين سنّتها و قوانين را بشناسد. در ادامه نظرات [[صدر، محمدباقر|شهيد صدر]](ره) در خصوص تكامل تاريخ، هدف و حركت تاريخ، اراده و حركت تاريخ، اراده و حكومت اسلامى، قوانين و سنن تاريخ، عقلانيت مجراى افعال الهى، ظهور انقلابى برتر و ظهور در انتظار دكترین ظهور بيان مىشود. بنابراین نظريه اختيارى بودن ظهور الفاظ مرده است كه بايد روح دكترین ظهور، در آن دميده شود. و اين راه گر چه سخت است و دشوار ولى بهترين اعمال، سختترين آنهاست، و از اين رو انتظار فرج، بهترين اعمال است. پس ظهور رفتنى است نه آمدنى، اين ما هستيم كه بايد تاريخ را به سوى ظهور، پيش ببريم واين مهم به انجام نمىرسد، مگر با تحقق دكترین ظهور. | ||
==گزارش وضعيت== | ==گزارش وضعيت== |
ویرایش