پرش به محتوا

خلاصه الذهب المسبوك مختصر من سير الملوك: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۸ اکتبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'راهي' به 'راهی'
جز (جایگزینی متن - 'غالبا' به 'غالباً ')
جز (جایگزینی متن - 'راهي' به 'راهی')
خط ۳۹: خط ۳۹:
«وليد بن عبدالملك»، اولين خليفه‌اى است كه نویسنده از او نام برده است. كنيه او ابوالعباس و مادرش ولاده دختر عباس بود. وى فردى بلندقامت، گندم‌گون و نيكوچهره بود و از علم معمارى آگاهى داشت، به‌گونه‌اى كه در معمارى و ساخت مسجد جامع دمشق، نقش داشته است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/1|متن كتاب، ص 1]</ref>
«وليد بن عبدالملك»، اولين خليفه‌اى است كه نویسنده از او نام برده است. كنيه او ابوالعباس و مادرش ولاده دختر عباس بود. وى فردى بلندقامت، گندم‌گون و نيكوچهره بود و از علم معمارى آگاهى داشت، به‌گونه‌اى كه در معمارى و ساخت مسجد جامع دمشق، نقش داشته است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/1|متن كتاب، ص 1]</ref>


وى داراى چهارده پسر بود كه نام برخى از آن‌ها، عبارت است از: يزيد، ابراهيم، عباس، عمر، عبدالعزيز و..<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/3|همان، ص 3]</ref>
وى داراى چهارده پسر بود كه نام برخى از آن‌ها، عبارت است از: يزيد، ابراهیم، عباس، عمر، عبدالعزيز و..<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/3|همان، ص 3]</ref>


از جمله وقايعى كه در دوران وى اتفاق افتاده و نویسنده به آن اشاره كرده، آن است كه در ربيع‌الاول سال 87ق، فردى بيست و پنج ساله والى مدينه شده و در خانه مروان، با ده نفر از فقها كه عبارتند از: ابن زبير، عبدالله بن عبدالله بن عتبه، ابوبكر بن عبدالرحمن، ابوبكر بن سليمان بن ابى خيثمه، سليمان بن يسار، قاسم بن محمد، سالم بن عبدالله، عبدالله بن عبدالله بن عمر، عبدالله بن عامر بن ربيعه و خارجة بن زيد، ديدار نمود.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/3|همان]</ref>
از جمله وقايعى كه در دوران وى اتفاق افتاده و نویسنده به آن اشاره كرده، آن است كه در ربيع‌الاول سال 87ق، فردى بيست و پنج ساله والى مدينه شده و در خانه مروان، با ده نفر از فقها كه عبارتند از: ابن زبير، عبدالله بن عبدالله بن عتبه، ابوبكر بن عبدالرحمن، ابوبكر بن سليمان بن ابى خيثمه، سليمان بن يسار، قاسم بن محمد، سالم بن عبدالله، عبدالله بن عبدالله بن عمر، عبدالله بن عامر بن ربيعه و خارجة بن زيد، ديدار نمود.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/3|همان]</ref>
خط ۴۵: خط ۴۵:
خلفاى بعدى، به ترتيب عبارتند از:
خلفاى بعدى، به ترتيب عبارتند از:


«سليمان بن عبدالملك»: وى نيز داراى چهارده پسر بود. محمد بن حزم، قضاوت وى و يزيد بن مهلب، كتابت او را برعهده داشتند و ابوعسكر، حاجب او بود. از جمله حوادث دوران او، عبارتند از: وفات ابراهيم بن يزيد بن اسود، ابوعمران نخعى كه از فقها و بزرگان زمان او بود، در سال 97ق؛ بيعت گرفتن سليمان بن عبدالملك براى فرزندش ايوب و وليعهد شدن او در سال 98ق؛ وفات عبدالله بن عبدالله بن عتبه بن مسعود هذلى در سال 98ق و..<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/13|همان، ص 13]</ref>
«سليمان بن عبدالملك»: وى نيز داراى چهارده پسر بود. محمد بن حزم، قضاوت وى و يزيد بن مهلب، كتابت او را برعهده داشتند و ابوعسكر، حاجب او بود. از جمله حوادث دوران او، عبارتند از: وفات ابراهیم بن يزيد بن اسود، ابوعمران نخعى كه از فقها و بزرگان زمان او بود، در سال 97ق؛ بيعت گرفتن سليمان بن عبدالملك براى فرزندش ايوب و وليعهد شدن او در سال 98ق؛ وفات عبدالله بن عبدالله بن عتبه بن مسعود هذلى در سال 98ق و..<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/13|همان، ص 13]</ref>


«ابوحفص عمر بن عبدالعزيز بن مروان بن حكم»: مادر وى، ام عاصم، از دختران عاصم بن عمر بن خطاب بوده كه از ابن عمر، انس بن مالك، عبدالله بن جعفر، عمر بن ابى سلمه، سائب بن يزيد، روايت نقل كرده است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/18|همان، ص 18]</ref>
«ابوحفص عمر بن عبدالعزيز بن مروان بن حكم»: مادر وى، ام عاصم، از دختران عاصم بن عمر بن خطاب بوده كه از ابن عمر، انس بن مالك، عبدالله بن جعفر، عمر بن ابى سلمه، سائب بن يزيد، روايت نقل كرده است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/18|همان، ص 18]</ref>
خط ۵۱: خط ۵۱:
او صاحب پنج دختر بوده و مانند خلفاى پيشين، چهارده پسر داشت كه برخى از آن‌ها عبارتند از: عبدالملك كه در نوزده سالگى وفات يافت؛ عبدالله كه والى عراق بوده است. ايوب بن شرحبيل، امير لشكر و عبدالله بن سعيد و عبدالله بن يزيد، كاتب و رجاء بن حيات كندى و ابن ابى رقيه، حاجب او بودند.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/21|همان، ص 21]]</ref>
او صاحب پنج دختر بوده و مانند خلفاى پيشين، چهارده پسر داشت كه برخى از آن‌ها عبارتند از: عبدالملك كه در نوزده سالگى وفات يافت؛ عبدالله كه والى عراق بوده است. ايوب بن شرحبيل، امير لشكر و عبدالله بن سعيد و عبدالله بن يزيد، كاتب و رجاء بن حيات كندى و ابن ابى رقيه، حاجب او بودند.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/21|همان، ص 21]]</ref>


از جمله حوادثى كه از دوران او ذكر شده، عبارت است از: وفات ابراهيم بن محمد بن طلحه بن عبدالله تيمى كه به اسد القريش و اسد الحجاز معروف بود در سال 99ق و خروج عده‌اى عليه خليفه در سال 100ق، از جمله بسطام بنى يشكر كه با هشتاد نفر از ياران خويش كه اكثرا از قبيله بنى ربيعه بودند، خروج كردند.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/32|همان، ص 32]]</ref>
از جمله حوادثى كه از دوران او ذكر شده، عبارت است از: وفات ابراهیم بن محمد بن طلحه بن عبدالله تيمى كه به اسد القريش و اسد الحجاز معروف بود در سال 99ق و خروج عده‌اى عليه خليفه در سال 100ق، از جمله بسطام بنى يشكر كه با هشتاد نفر از ياران خويش كه اكثرا از قبيله بنى ربيعه بودند، خروج كردند.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/32|همان، ص 32]]</ref>


«ابوخالد يزيد بن عبدالملك»: مادرش، عاتكه بنت يزيد بن معاويه بود و در پانزدهم رجب سال 101ق، مردم با او بيعت كردند. نویسنده در مورد شخصيت وى، به اين نكته اشاره مى‌كند كه او، فردى خوش‌گذران و اهل لهو و لعب و لذت‌جويى بوده و كنيزى به نام حبابه داشت كه وقتى مرد، به اندازه‌اى محزون و غمگين گشت كه تا مدت‌ها، اجازه دفن كردنش را نمى‌داد و حتى پس از دفن نيز، قبر او را نبش كرده و با ديدن وضعيت او، بسيار متأثر شد. وى پس از چهار سال و يك ماه خلافت، در حوران، در شعبان سال 105ق، در بيست و نه سالگى، درگذشت.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/25|همان، ص 25]]</ref>
«ابوخالد يزيد بن عبدالملك»: مادرش، عاتكه بنت يزيد بن معاويه بود و در پانزدهم رجب سال 101ق، مردم با او بيعت كردند. نویسنده در مورد شخصيت وى، به اين نكته اشاره مى‌كند كه او، فردى خوش‌گذران و اهل لهو و لعب و لذت‌جويى بوده و كنيزى به نام حبابه داشت كه وقتى مرد، به اندازه‌اى محزون و غمگين گشت كه تا مدت‌ها، اجازه دفن كردنش را نمى‌داد و حتى پس از دفن نيز، قبر او را نبش كرده و با ديدن وضعيت او، بسيار متأثر شد. وى پس از چهار سال و يك ماه خلافت، در حوران، در شعبان سال 105ق، در بيست و نه سالگى، درگذشت.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/25|همان، ص 25]]</ref>
خط ۶۹: خط ۶۹:
«ابوخالد يزيد بن وليد بن عبدالملك»: وى كه مردى نحيف، ولى در عين حال، بسيار فصيح و سخن‌ور بود، در هجدهم جمادى‌الثانى سال 126ق، به خلافت رسيد و پس از پنج ماه خلافت، در سن چهل سالگى، بر اثر بيمارى طاعون، درگذشت. نقش خاتم او «يا يزيد قم بالحق» بود. امير او در مصر، حفص بن وليد و قاضى‌اش، عثمان بن عمر بود. در ايام خلافت وى، كميت بن يزيد بن خنيس، درگذشت.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/45|همان، ص 45]]</ref>
«ابوخالد يزيد بن وليد بن عبدالملك»: وى كه مردى نحيف، ولى در عين حال، بسيار فصيح و سخن‌ور بود، در هجدهم جمادى‌الثانى سال 126ق، به خلافت رسيد و پس از پنج ماه خلافت، در سن چهل سالگى، بر اثر بيمارى طاعون، درگذشت. نقش خاتم او «يا يزيد قم بالحق» بود. امير او در مصر، حفص بن وليد و قاضى‌اش، عثمان بن عمر بود. در ايام خلافت وى، كميت بن يزيد بن خنيس، درگذشت.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/45|همان، ص 45]]</ref>


«ابواسحق ابراهيم بن وليد بن عبدالملك»: مادرش كنيز بود و در ذى‌حجه سال 126ق، به خلافت رسيد، اما از آن كناره‌گيرى نموده و در صفر سال 127ق، امور را به دست مروان بن محمد سپرد، ولى او نيز پس از دو ماه و ده روز، به دست ابوعون بالزاب، به قتل رسيد.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/47|همان، ص 47]]</ref>
«ابواسحق ابراهیم بن وليد بن عبدالملك»: مادرش كنيز بود و در ذى‌حجه سال 126ق، به خلافت رسيد، اما از آن كناره‌گيرى نموده و در صفر سال 127ق، امور را به دست مروان بن محمد سپرد، ولى او نيز پس از دو ماه و ده روز، به دست ابوعون بالزاب، به قتل رسيد.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/47|همان، ص 47]]</ref>


پس از مروان، اولين خليفه عباسى، به نام «ابوالعباس عبدالله بن محمد بن على بن عبدالله بن عباس»، معروف به «ابوالعباس سفاح»، به خلافت رسيد و در روز جمعه، سيزدهم ربيع‌الاول سال 132ق، از مردم بيعت گرفت.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/53|همان، ص 53]]</ref>
پس از مروان، اولين خليفه عباسى، به نام «ابوالعباس عبدالله بن محمد بن على بن عبدالله بن عباس»، معروف به «ابوالعباس سفاح»، به خلافت رسيد و در روز جمعه، سيزدهم ربيع‌الاول سال 132ق، از مردم بيعت گرفت.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18234/1/53|همان، ص 53]]</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش