پرش به محتوا

پرسمان قرآنی جبر و اختیار: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۸ اکتبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'براي' به 'برای'
جز (جایگزینی متن - 'غالبا' به 'غالباً ')
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای')
خط ۲۶: خط ۲۶:
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =  
| کتابخانۀ دیجیتال نور =  
| کتابخوان همراه نور =19596
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۴۷: خط ۴۸:
#نویسنده در مقدمه‌اش كه زمان و مكان نگارش آن را مشخص نكرده است، يادآور شده است كه: «يكى از موضوع‌هاى مهم معرفتى كه ذهن بشر، به‌ويژه دانشمندان را در طول تاريخ به خود مشغول كرده، جبر و اختيار است. اعمالى كه از انسان صادر مى‌شود صددرصد مربوط به اراده و اختيار اوست و هيچ عامل خارجى در پيدايش آن مؤثّر نيست يا او موجودى بى اراده است و عواملى بيرون از وجودش او را به اين‌سو و آن‌سو مى‌كشاند؟ انسان‌ها بنا بر گزارش‌هاى علمى و مذهبى خود در پى پاسخى مناسب براى اين پرسش بوده‌اند تا جان جستجوگر خود را با آب حقيقت سيراب سازند. در اين راستا گروهى جبرى‌مسلك و گروه ديگر تفويضى و گروه سوم طرف‌دار نظريه امر بين الامرين شده‌اند». نویسنده افزوده است: «شناخت چگونگى صدور افعال آدمى از چند منظر ضرورى به نظر مى‌رسد: الف)- انسان‌شناسى...؛ ب)- خداشناسى...؛ ج)- معادشناسى...؛ د)- قانون‌گذارى... اين اثر، در قالب پرسش و پاسخ در بخش‌هاى «جبر و اختيار» و «قضا و قدر» به زبان ساده و بر اساس ظاهر آيه‌هاى قرآن كريم تدوين شده و در آن از طرح مباحث تخصصى پرهيز شده است»<ref>مقدمه كتاب، ص 9 - 10</ref>
#نویسنده در مقدمه‌اش كه زمان و مكان نگارش آن را مشخص نكرده است، يادآور شده است كه: «يكى از موضوع‌هاى مهم معرفتى كه ذهن بشر، به‌ويژه دانشمندان را در طول تاريخ به خود مشغول كرده، جبر و اختيار است. اعمالى كه از انسان صادر مى‌شود صددرصد مربوط به اراده و اختيار اوست و هيچ عامل خارجى در پيدايش آن مؤثّر نيست يا او موجودى بى اراده است و عواملى بيرون از وجودش او را به اين‌سو و آن‌سو مى‌كشاند؟ انسان‌ها بنا بر گزارش‌هاى علمى و مذهبى خود در پى پاسخى مناسب براى اين پرسش بوده‌اند تا جان جستجوگر خود را با آب حقيقت سيراب سازند. در اين راستا گروهى جبرى‌مسلك و گروه ديگر تفويضى و گروه سوم طرف‌دار نظريه امر بين الامرين شده‌اند». نویسنده افزوده است: «شناخت چگونگى صدور افعال آدمى از چند منظر ضرورى به نظر مى‌رسد: الف)- انسان‌شناسى...؛ ب)- خداشناسى...؛ ج)- معادشناسى...؛ د)- قانون‌گذارى... اين اثر، در قالب پرسش و پاسخ در بخش‌هاى «جبر و اختيار» و «قضا و قدر» به زبان ساده و بر اساس ظاهر آيه‌هاى قرآن كريم تدوين شده و در آن از طرح مباحث تخصصى پرهيز شده است»<ref>مقدمه كتاب، ص 9 - 10</ref>
#نویسنده در پاسخ اين پرسش: «نظر مسلمانان درباره جبر و اختيار چيست»، توضيحاتى در مورد نظر جبرى‌ها و تفويضى‌ها نوشته و بعد افزوده است: «از نظر شيعه، انسان در كارهاى خود نه مجبور است و نه مستقلّ و بى‌نياز از خدا. نظر شيعه درباره جبر و اختيار، «امر بين الامرين» است. اصطلاح «امر بين الامرين» برگرفته از احاديث اهل‌بيت(ع) و مضمون آيه‌هاى قرآن كريم است كه [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] فرمود: لا جبر و لا تفويض بل أمر بين الأمرين... در اعمال بشر نه جبرى وجود دارد كه در انجام آنها مجبور باشد و نه تفويض كه در انجام آنها كاملاً مستقلّ باشد، بلكه در افعال بشر هم خداوند دخالت دارد كه نيرو، اراده، اختيار، توفيق عمل و ديگر مقدمات و وسايل لازم را در اختيار بشر مى‌گذارد و هم خود بشر در اعمال خويش دخالت دارد كه همه را با اراده و اختيار خود انجام مى‌دهد<ref>متن كتاب، ص 19 - 21</ref>
#نویسنده در پاسخ اين پرسش: «نظر مسلمانان درباره جبر و اختيار چيست»، توضيحاتى در مورد نظر جبرى‌ها و تفويضى‌ها نوشته و بعد افزوده است: «از نظر شيعه، انسان در كارهاى خود نه مجبور است و نه مستقلّ و بى‌نياز از خدا. نظر شيعه درباره جبر و اختيار، «امر بين الامرين» است. اصطلاح «امر بين الامرين» برگرفته از احاديث اهل‌بيت(ع) و مضمون آيه‌هاى قرآن كريم است كه [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] فرمود: لا جبر و لا تفويض بل أمر بين الأمرين... در اعمال بشر نه جبرى وجود دارد كه در انجام آنها مجبور باشد و نه تفويض كه در انجام آنها كاملاً مستقلّ باشد، بلكه در افعال بشر هم خداوند دخالت دارد كه نيرو، اراده، اختيار، توفيق عمل و ديگر مقدمات و وسايل لازم را در اختيار بشر مى‌گذارد و هم خود بشر در اعمال خويش دخالت دارد كه همه را با اراده و اختيار خود انجام مى‌دهد<ref>متن كتاب، ص 19 - 21</ref>
#نویسنده در پاسخ به اين پرسش كه: «آيا آيه ''' «وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّة يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيَامَة لاَ يُنْصَرُونَ» '''<ref>قصص / 41</ref> دليلى بر جبر نيست»، نوشته است: «معناى پيشواكردن كافران براى دعوت به آتش اين است كه كافران آن‌قدر مرتكب گناه شدند كه شمارى از انسان‌هاى هواپرست آنان را پيشواى خود ساختند و در حقيقت، مجازات گناهان آنان، اين است كه رهبر هواپرستان شده‌اند؛ بنابراين، آيه حكايت از واقعيت خارجى دارد و جعل تشريعى نيست و كافران در نتيجه اعمال خود، پيشواى هواپرستان شده‌اند»<ref>ر. ك.: همان، ص 62</ref>
#نویسنده در پاسخ به اين پرسش كه: «آيا آيه ''' «وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّة يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيَامَة لاَ يُنْصَرُونَ» '''<ref>قصص / 41</ref> دليلى بر جبر نيست»، نوشته است: «معناى پيشواكردن كافران براى دعوت به آتش اين است كه كافران آن‌قدر مرتكب گناه شدند كه شمارى از انسان‌هاى هواپرست آنان را پيشواى خود ساختند و در حقيقت، مجازات گناهان آنان، اين است كه رهبر هواپرستان شده‌اند؛ بنابراین، آيه حكايت از واقعيت خارجى دارد و جعل تشريعى نيست و كافران در نتيجه اعمال خود، پيشواى هواپرستان شده‌اند»<ref>ر. ك.: همان، ص 62</ref>
#نویسنده در پاسخ به اين پرسش كه: «آيا پذيرش توحيد افعالى، مستلزم جبر و سلب اختيار در افعال انسان نيست»، نوشته است: «توحيد افعالى؛ يعنى شناخت اينكه جهان، با همه نظام‌ها، سنت‌ها، علت‌ها و معلول‌ها، فعل خداوند و ناشى از اراده اوست. موجودات... در مقام تأثير و علّيت نيز استقلال ندارند؛ در نتيجه خداوند همچنان‌كه در ذات شریک ندارد، در فاعليت نيز شریک ندارد. هر فاعل و سببى، حقيقت خود و وجود خود و تأثير و فاعليت خود را از او دارد و قائم به اوست. همه حول‌ها و قوّه‌ها به اوست... انسان... موجودى به خود وانهاده نيست...»<ref>همان، ص 77</ref>
#نویسنده در پاسخ به اين پرسش كه: «آيا پذيرش توحيد افعالى، مستلزم جبر و سلب اختيار در افعال انسان نيست»، نوشته است: «توحيد افعالى؛ يعنى شناخت اينكه جهان، با همه نظام‌ها، سنت‌ها، علت‌ها و معلول‌ها، فعل خداوند و ناشى از اراده اوست. موجودات... در مقام تأثير و علّيت نيز استقلال ندارند؛ در نتيجه خداوند همچنان‌كه در ذات شریک ندارد، در فاعليت نيز شریک ندارد. هر فاعل و سببى، حقيقت خود و وجود خود و تأثير و فاعليت خود را از او دارد و قائم به اوست. همه حول‌ها و قوّه‌ها به اوست... انسان... موجودى به خود وانهاده نيست...»<ref>همان، ص 77</ref>
#پرسش‌ها و پاسخ‌هاى مطرح‌شده در اثر حاضر از نظر كيفيت يكسان نيست؛ به‌طورى‌كه برخى ساده هستند<ref>به‌عنوان مثال، ر. ك.: متن كتاب، ص 13 و 16 و 17 و...</ref> و بعضى متوسط<ref>به‌عنوان مثال، ر. ك.: همان، ص 58 - 62</ref> و برخى پيچيده و فنى<ref>به‌عنوان مثال، ر. ك.: همان، ص 110 - 112</ref>
#پرسش‌ها و پاسخ‌هاى مطرح‌شده در اثر حاضر از نظر كيفيت يكسان نيست؛ به‌طورى‌كه برخى ساده هستند<ref>به‌عنوان مثال، ر. ك.: متن كتاب، ص 13 و 16 و 17 و...</ref> و بعضى متوسط<ref>به‌عنوان مثال، ر. ك.: همان، ص 58 - 62</ref> و برخى پيچيده و فنى<ref>به‌عنوان مثال، ر. ك.: همان، ص 110 - 112</ref>
#نویسنده در پاسخ به اين پرسش: «آيا دعا مى‌تواند قضا و قدر الهى را تغيير دهد»، نوشته است: «بنا بر روايات، دعا، نوعى قضا و قدر است. قضا و قدر، پذيرش و باور داشتن نظام سببيت در عالم است؛ بنابراين، دعاكردن؛ يعنى فراهم كردن علت و سبب براى رسيدن به خواسته‌ها و نيازهاى خود؛ ازاين‌رو خداوند منان بندگان خود را تشويق به دعا مى‌كند: ''' «وَ قَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ...» '''<ref>غافر / 6</ref>. دعا كردن نه‌تنها بى‌فايده نيست، بلكه بر اساس قانون سببيت مى‌تواند در نوع سرنوشت انسان مؤثّر باشد...»<ref>همان، ص 124 - 125</ref>
#نویسنده در پاسخ به اين پرسش: «آيا دعا مى‌تواند قضا و قدر الهى را تغيير دهد»، نوشته است: «بنا بر روايات، دعا، نوعى قضا و قدر است. قضا و قدر، پذيرش و باور داشتن نظام سببيت در عالم است؛ بنابراین، دعاكردن؛ يعنى فراهم كردن علت و سبب براى رسيدن به خواسته‌ها و نيازهاى خود؛ ازاين‌رو خداوند منان بندگان خود را تشويق به دعا مى‌كند: ''' «وَ قَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ...» '''<ref>غافر / 6</ref>. دعا كردن نه‌تنها بى‌فايده نيست، بلكه بر اساس قانون سببيت مى‌تواند در نوع سرنوشت انسان مؤثّر باشد...»<ref>همان، ص 124 - 125</ref>
#نویسنده يادآور شده است كه: «هيچ دانشمندى در تأثير محيط وراثت و عوامل تربيتى بر روى روح و ساختار شخصيتى انسان شك ندارد، ولى اين عوامل جبرآفرين نيستند كه عنان اختيار را از كف انسان در زندگى بربايند و او را به‌صورت پر كاهى به دست طوفان بسپارند كه در مسير سيلاب سهمگين قرار گيرد. حداكثر تأثير اين عوامل ايجاد حوزه مساعد براى نوع گزينش اوست...»<ref>همان، ص 135</ref>
#نویسنده يادآور شده است كه: «هيچ دانشمندى در تأثير محيط وراثت و عوامل تربيتى بر روى روح و ساختار شخصيتى انسان شك ندارد، ولى اين عوامل جبرآفرين نيستند كه عنان اختيار را از كف انسان در زندگى بربايند و او را به‌صورت پر كاهى به دست طوفان بسپارند كه در مسير سيلاب سهمگين قرار گيرد. حداكثر تأثير اين عوامل ايجاد حوزه مساعد براى نوع گزينش اوست...»<ref>همان، ص 135</ref>


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش