پرش به محتوا

میرداماد، سید محمدباقر بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۷ اکتبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'براي' به 'برای'
جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف')
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۵۸: خط ۵۸:




سيد محمدباقراسترآبادى در حدود سال 960ق ديده به دنيا گشود.<ref>سال وفات وى را 1041ق گفته‌اند و سن او در هنگام وفات حدود هشتاد سال بوده بنابراين ولادتش در حدود سال 960ق بوده است)</ref> عنوان استرآبادى ظاهراً به دليل انتساب پدران وى به «استرآباد» بوده و خود وى در استرآباد به دنيا نيامده است چرا كه پدرش سيد محمد داماد، مسلماً در مركز سياسى كشور بوده و دليل و نقلى بر سكونت خانوده ميرداماد در استرآباد وجود ندارد.<ref>[[محقق کرکی، علی بن حسین|محقق كركى]] فقيه نامدار و مرجع برجسته عهد شاه طهماسب صفوى در پايتخت به سر مى‌برد و از موقعيّت اجتماعى و سياسى بسزايى برخوردار بود. به‌طورى كه شاه طهماسب در اواخر عمر، حكومت و احكام حكومتى را به وى تفويض كرد).
سيد محمدباقراسترآبادى در حدود سال 960ق ديده به دنيا گشود.<ref>سال وفات وى را 1041ق گفته‌اند و سن او در هنگام وفات حدود هشتاد سال بوده بنابراین ولادتش در حدود سال 960ق بوده است)</ref> عنوان استرآبادى ظاهراً به دليل انتساب پدران وى به «استرآباد» بوده و خود وى در استرآباد به دنيا نيامده است چرا كه پدرش سيد محمد داماد، مسلماً در مركز سياسى كشور بوده و دليل و نقلى بر سكونت خانوده ميرداماد در استرآباد وجود ندارد.<ref>[[محقق کرکی، علی بن حسین|محقق كركى]] فقيه نامدار و مرجع برجسته عهد شاه طهماسب صفوى در پايتخت به سر مى‌برد و از موقعيّت اجتماعى و سياسى بسزايى برخوردار بود. به‌طورى كه شاه طهماسب در اواخر عمر، حكومت و احكام حكومتى را به وى تفويض كرد).
در مورد زادگاه ميرداماد در هيچ يك از كتب شرح حال تصريح نشده جز در رساله «شرح حال علما و ادباى استرآباد» تأليف محمد صالح استرآبادى كه در عهد ناصرالدين شاه قاجار تأليف شده است. در اين رساله منشأ و محل ولادت ميرداماد استرآباد گفته شد، ليكن اين گفته ظاهراً ناشى از اضافه استرآبادى به نام ميرداماد است و صحيح به نظر نمى‌رسد. رجوع شود به رساله شرح حال علما و ادباى استرآباد كه در كتاب استرآبادنامه ص 140 درج شده است</ref>
در مورد زادگاه ميرداماد در هيچ يك از كتب شرح حال تصريح نشده جز در رساله «شرح حال علما و ادباى استرآباد» تأليف محمد صالح استرآبادى كه در عهد ناصرالدين شاه قاجار تأليف شده است. در اين رساله منشأ و محل ولادت ميرداماد استرآباد گفته شد، ليكن اين گفته ظاهراً ناشى از اضافه استرآبادى به نام ميرداماد است و صحيح به نظر نمى‌رسد. رجوع شود به رساله شرح حال علما و ادباى استرآباد كه در كتاب استرآبادنامه ص 140 درج شده است</ref>


خط ۲۱۰: خط ۲۱۰:
دوّمين خصيصه ممتاز ارائه حكمت ميرداماد، مربوط به تصوّر او از زمان است. اين پرسش مشهور كه آيا جهان حادث است يا قديم، يكى از موارد مهم منازعه ميان فيلسوفان و متكلّمان هم در عالم اسلام و مسيحيت و هم در يونان بوده است. ميرداماد با تفكيك واقعيت به سه مقوله «زمان»، «دهر» و «سرمد»، كه دهر و سرمد انواعى از قدمند، براى اين مسأله راه حلّى يافته است.
دوّمين خصيصه ممتاز ارائه حكمت ميرداماد، مربوط به تصوّر او از زمان است. اين پرسش مشهور كه آيا جهان حادث است يا قديم، يكى از موارد مهم منازعه ميان فيلسوفان و متكلّمان هم در عالم اسلام و مسيحيت و هم در يونان بوده است. ميرداماد با تفكيك واقعيت به سه مقوله «زمان»، «دهر» و «سرمد»، كه دهر و سرمد انواعى از قدمند، براى اين مسأله راه حلّى يافته است.


ذات يا جوهر الهى وراى همه تمايزها و كيفيت‌ها و منشأ اسماء و صفات اوست. اين دو از ذات بارى جدا و هم با آن يگانه‌اند. اين رابطه پايدار ميان ذات و صفات را كه از هيچ‌سو تغيير نمى‌پذيرد و صفاتى كه بالضروره لازمه تعيّن ذات هستند، ميرداماد «سرمد» مى‌نامد. سرمد، قدمى در معناى مطلق كلمه و وراى همه خلقها و حدوث‌هاست. اسماء و صفات كه همانا صور نوعيه، مثل افلاطونى يا به اصطلاح اشراقيون رب‌النوع مى‌باشند منشأ عالم تغيير هستند. رابطه ميان صور نوعيه و عالم تغيير مانند انعكاس ماه در جوى آب است كه تصوير ماه ثابت مى‌ماند امّا ماده‌اى كه نور ماه در آن انعكاس يافته كه همان آب باشد پيوسته در جريان است. ميرداماد اين رابطه ميان ثابت و متغير را «دهر» مى‌نامد. و رابطه ميان يك تغيير و تغيير ديگر را «زمان» مى‌خواند. بنابراين چون اين عالم به واسطه عالم رب‌النوع‌ها يا مُثُل حادث شده است، حدوث آن دهرى است، نه زمانى.»
ذات يا جوهر الهى وراى همه تمايزها و كيفيت‌ها و منشأ اسماء و صفات اوست. اين دو از ذات بارى جدا و هم با آن يگانه‌اند. اين رابطه پايدار ميان ذات و صفات را كه از هيچ‌سو تغيير نمى‌پذيرد و صفاتى كه بالضروره لازمه تعيّن ذات هستند، ميرداماد «سرمد» مى‌نامد. سرمد، قدمى در معناى مطلق كلمه و وراى همه خلقها و حدوث‌هاست. اسماء و صفات كه همانا صور نوعيه، مثل افلاطونى يا به اصطلاح اشراقيون رب‌النوع مى‌باشند منشأ عالم تغيير هستند. رابطه ميان صور نوعيه و عالم تغيير مانند انعكاس ماه در جوى آب است كه تصوير ماه ثابت مى‌ماند امّا ماده‌اى كه نور ماه در آن انعكاس يافته كه همان آب باشد پيوسته در جريان است. ميرداماد اين رابطه ميان ثابت و متغير را «دهر» مى‌نامد. و رابطه ميان يك تغيير و تغيير ديگر را «زمان» مى‌خواند. بنابراین چون اين عالم به واسطه عالم رب‌النوع‌ها يا مُثُل حادث شده است، حدوث آن دهرى است، نه زمانى.»


== ميرداماد و علوم طبيعى==
== ميرداماد و علوم طبيعى==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش