۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'موسس' به 'مؤسس') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'راهي' به 'راهی') |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور = | ||
| کتابخوان همراه نور =20795 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۵۱: | خط ۵۲: | ||
هنگامى كه عنوان كتاب را خواندم، سينهام گشاده شد و احساس شادى و غبطه كردم؛ چون از مدتى نهچندان كوتاه، آرزو داشتم وارد اين مباحث شوم و بهصورت مستقلّ پژوهش كنم تا اسرار اين كتابها روشن شود و بر گنجهاى موجود در آن آگاه شويم؛ چون مردى چونان [[شيخ كلينى]] علىرغم جايگاه بلند علمىاش در بين امت اسلامى و برخلاف جايگاه بلند كتابش - كافى - در نزد شيعه كه يكى از كتابهاى چهارگانه شيعه و مدار حديث پيامبر(ص) و ائمه اطهار(ع)، بلكه اولين و برترين كتاب است، برخلاف همه اينها درباره اين نویسنده و نوشتهاش بحث مفصلى نوشته نشده كه همه جوانب را شامل شود؛ وليكن وقتى شروع به ورق زدن اين كتاب كردم، شاديم دگرگون شد و در اطمينانم ترديد پيدا شد و گرفتار غمى بزرگ شدم؛ بهخاطر افتادگىهایى كه بر آن آگاه شدم كه نشانگر ضعف در بسيارى از جوانب علم حديث است و كمى ممارست در علم رجال و همين از فايده اين تحقيق بهسختى كاست. پس به همين جهت و جهات ديگر به نظرم رسيد كه لازم است افتادگىها و اشتباهات را يادآور شوم و پنداشتهها را مورد اشاره قرار دهم و تناقضات را مرتفع سازم و...».<ref>ر.ک: مقدمه كتاب، ص7-8</ref> | هنگامى كه عنوان كتاب را خواندم، سينهام گشاده شد و احساس شادى و غبطه كردم؛ چون از مدتى نهچندان كوتاه، آرزو داشتم وارد اين مباحث شوم و بهصورت مستقلّ پژوهش كنم تا اسرار اين كتابها روشن شود و بر گنجهاى موجود در آن آگاه شويم؛ چون مردى چونان [[شيخ كلينى]] علىرغم جايگاه بلند علمىاش در بين امت اسلامى و برخلاف جايگاه بلند كتابش - كافى - در نزد شيعه كه يكى از كتابهاى چهارگانه شيعه و مدار حديث پيامبر(ص) و ائمه اطهار(ع)، بلكه اولين و برترين كتاب است، برخلاف همه اينها درباره اين نویسنده و نوشتهاش بحث مفصلى نوشته نشده كه همه جوانب را شامل شود؛ وليكن وقتى شروع به ورق زدن اين كتاب كردم، شاديم دگرگون شد و در اطمينانم ترديد پيدا شد و گرفتار غمى بزرگ شدم؛ بهخاطر افتادگىهایى كه بر آن آگاه شدم كه نشانگر ضعف در بسيارى از جوانب علم حديث است و كمى ممارست در علم رجال و همين از فايده اين تحقيق بهسختى كاست. پس به همين جهت و جهات ديگر به نظرم رسيد كه لازم است افتادگىها و اشتباهات را يادآور شوم و پنداشتهها را مورد اشاره قرار دهم و تناقضات را مرتفع سازم و...».<ref>ر.ک: مقدمه كتاب، ص7-8</ref> | ||
2. ادعاى صحيح، ولى مثالهاى اشتباه: نویسنده كتاب «الشيخ الكليني البغدادي و كتابه الكافي» ذيل عنوان «تعدّد رجال الطبقة الواحدة في السند» چنين نوشته است: و از مثالهایش روايتى است كه از على بن | 2. ادعاى صحيح، ولى مثالهاى اشتباه: نویسنده كتاب «الشيخ الكليني البغدادي و كتابه الكافي» ذيل عنوان «تعدّد رجال الطبقة الواحدة في السند» چنين نوشته است: و از مثالهایش روايتى است كه از على بن ابراهیم با سندش از زراره و فضيل بن يسار و بكير بن اعين و محمّد بن مسلم و بريد بن معاويه و ابىالجارود همگى از امام باقر(ع) نقل كرده است. نویسنده در نقد اين مطلب نوشته است: مىگويم: تعدّد رجال يك طبقه اگر در طبقه مشايخ كلينى باشد، نسبت دادن آن به او بهصورت جزم و يقين صحيح است و اما در غير آن و خصوصا در مثالى كه ذكر شده و مانند آن مشهور به «روايات الفضلاء»، پس نسبت آن تعدّد به او صحيح نيست. بله اگر مثال مىزد به رواياتى كه كلينى از عدهها نقل كرده، بهويژه عده اشعرى كه مشتمل بر پنج مرد است يا اگر مثال مىزد به برخى مثالهاى ديگر كه در كافى بسيار است - همانطوركه در باب ثواب العالم و المتعلّم است و گفته: «محمّد بن الحسن و على بن محمّد از سهل بن زياد و محمّد بن يحيى، از احمد بن محمّد همگى از جعفر بن محمّد اشعرى، از عبداللّه بن ميمون القدّاح و على بن ابراهیم، از پدرش، از حمّاد بن عيسى، از القدّاح...» - اگر به اين مثال مىزد ادعایش تمام بود.<ref>ر.ک: متن كتاب، ص34-35</ref> | ||
3. روش كلينى چنين نيست و تحت عنوان «التعبير عن الإمام في السند بغير اسمه» چنين نوشته: و از روش كلينى در سند چنين است كه اسم امامى را كه از او با غير اسمش تعبير شده، مانند شيخ يا عبدصالح، ذكر نمىكند و بيشترين مواردى كه اين روش در روايت استفاده شده، در زمان حيات حضرت امام كاظم(ع) است كه غالباً ً در كتابهاى حديث با كنيه يا لقبش يا با اشاره از او ياد مىشود و تصريح به اسم شريفش كم است... مىگويم: الف)- آنچه به [[شيخ كلينى]] نسبت داده صحيح نيست؛ چون روش كلينى چنين نيست و مشخص نبودن اسم امام(ع) در خود منابعى است كه بر آن اعتماد كرده است و تعبير از ائمه(ع) بدون اسمشان جزو عملكرد راويان است و شايد اين مطلب با اشاره آنان(ع) حاصل شده تا جان شیعیان شان محفوظ بماند. ب)- انگيزههاى اينگونه تعبير در نزد راويان را مىتوان در شرايط سياسى حاكم در آن روزگار حصر كرد و به همين جهت مىبينيم كه امامانى كه در شرايط بهترى نسبت به امام كاظم(ع) مىزيستند در رواياتشان چنين تعبيرى ديده نمىشود. ج)- آنچه در ذيل عبارت آورده، صحيح نيست و اين مطلب روشنى است براى كسى كه ممارست در شناخت احاديث داشته باشد.<ref>ر.ک: همان، ص181</ref> | 3. روش كلينى چنين نيست و تحت عنوان «التعبير عن الإمام في السند بغير اسمه» چنين نوشته: و از روش كلينى در سند چنين است كه اسم امامى را كه از او با غير اسمش تعبير شده، مانند شيخ يا عبدصالح، ذكر نمىكند و بيشترين مواردى كه اين روش در روايت استفاده شده، در زمان حيات حضرت امام كاظم(ع) است كه غالباً ً در كتابهاى حديث با كنيه يا لقبش يا با اشاره از او ياد مىشود و تصريح به اسم شريفش كم است... مىگويم: الف)- آنچه به [[شيخ كلينى]] نسبت داده صحيح نيست؛ چون روش كلينى چنين نيست و مشخص نبودن اسم امام(ع) در خود منابعى است كه بر آن اعتماد كرده است و تعبير از ائمه(ع) بدون اسمشان جزو عملكرد راويان است و شايد اين مطلب با اشاره آنان(ع) حاصل شده تا جان شیعیان شان محفوظ بماند. ب)- انگيزههاى اينگونه تعبير در نزد راويان را مىتوان در شرايط سياسى حاكم در آن روزگار حصر كرد و به همين جهت مىبينيم كه امامانى كه در شرايط بهترى نسبت به امام كاظم(ع) مىزيستند در رواياتشان چنين تعبيرى ديده نمىشود. ج)- آنچه در ذيل عبارت آورده، صحيح نيست و اين مطلب روشنى است براى كسى كه ممارست در شناخت احاديث داشته باشد.<ref>ر.ک: همان، ص181</ref> |
ویرایش