۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ولي' به 'ولی') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'راهي' به 'راهی') |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
پس از سقوط بلنسيه، ابن ابار بار ديگر همراه زيّان به دانيه رفت و چندى انتظار كشيد و با ديگر امراى مسلمانِ اندلس به نامهنگارى پرداخت، اما نتيجهاى به دست نيامد. وى 42 ساله بود كه از تجديد قواى مسلمین و بازپسگرفتن سرزمینهاى از دسترفته نومید شد و با خانواده خویش روى به افريقا نهاد. وى نخست در شهر بِجايه مسكن گزيد، اما نظر به سابقهاى كه در دربار تونس داشت، کتابت انشاء و علامت را در ديوان رسائل امیر ابوزكريا به عهده گرفت. | پس از سقوط بلنسيه، ابن ابار بار ديگر همراه زيّان به دانيه رفت و چندى انتظار كشيد و با ديگر امراى مسلمانِ اندلس به نامهنگارى پرداخت، اما نتيجهاى به دست نيامد. وى 42 ساله بود كه از تجديد قواى مسلمین و بازپسگرفتن سرزمینهاى از دسترفته نومید شد و با خانواده خویش روى به افريقا نهاد. وى نخست در شهر بِجايه مسكن گزيد، اما نظر به سابقهاى كه در دربار تونس داشت، کتابت انشاء و علامت را در ديوان رسائل امیر ابوزكريا به عهده گرفت. | ||
ابن ابار، «علامت سلطانى» (طغرا) را به خط مغربى مىنگاشت، ولى سلطان ترجيح مىداد كه به خط مشرقى نگاشته شود. پس این وظيفه را به احمد بن | ابن ابار، «علامت سلطانى» (طغرا) را به خط مغربى مىنگاشت، ولى سلطان ترجيح مىداد كه به خط مشرقى نگاشته شود. پس این وظيفه را به احمد بن ابراهیم غسّانى سپرد و از ابن ابّار خواست كه فقط به انشاى رسائل و کتابت آنها بپردازد و جاى علامت را برای خطّاط جديد خالى بگذارد، امّا ابن ابار از این فرمان، سر باز زد و سلطان او را بركنار و خانهنشين ساخت. بيشتر محققان عوامل ديگرى را نيز در این كار دخيل مىدانند كه از مهمترين آنها، حسادت و رقابت بزرگان تونسى نسبت به مسلمانانى بود كه از اندلس به تونس مهاجرت كرده و به مناصب عالى دست يافته بودند. در این هنگام ابن ابار كه بر احوال خویش نگران بود، به امیر ابوعبدالله محمد، پسر سلطان كه بعدها با لقب مستنصر فرمانرواى تونس شد، پناه برد. | ||
در همین ايام، وى کتاب «اعتاب الکتاب» را نگاشت كه موضوع آن سرگذشت منشيان و دبيرانى است كه در روزگاران گذشته مورد خشم و بىمهرى حاكمان قرار گرفته، سپس عفو شده و به مناصب خود بازگشته بودند. بدينسان، وى بار ديگر به دربار حفصيان تونس بازگشت، اما در 646ق كه ولیعهد سلطان، ابویحيى درگذشت و سلطان نيز خود سال بعد چشم از جهان فروبست، مستنصر به حكومت رسيد. وى كه پيش از اين، شفيع ابن ابار شده بود، او را در سمت انشاى رسائل باقى گذاشت، اما حسودان بهخصوص احمد غسّانى وزير، وجود او را تحمل نمىتوانستند كرد و سرانجام، مستنصر را بر آن داشتند كه وى را به بجايه تبعيد كند. احتمالاً او بايد در حدود سال 655ق، تبعيد شده باشد، زيرا على بن محمد تجيبى در این سال معجم ابن ابار را در بجايه نزد وى خوانده است. | در همین ايام، وى کتاب «اعتاب الکتاب» را نگاشت كه موضوع آن سرگذشت منشيان و دبيرانى است كه در روزگاران گذشته مورد خشم و بىمهرى حاكمان قرار گرفته، سپس عفو شده و به مناصب خود بازگشته بودند. بدينسان، وى بار ديگر به دربار حفصيان تونس بازگشت، اما در 646ق كه ولیعهد سلطان، ابویحيى درگذشت و سلطان نيز خود سال بعد چشم از جهان فروبست، مستنصر به حكومت رسيد. وى كه پيش از اين، شفيع ابن ابار شده بود، او را در سمت انشاى رسائل باقى گذاشت، اما حسودان بهخصوص احمد غسّانى وزير، وجود او را تحمل نمىتوانستند كرد و سرانجام، مستنصر را بر آن داشتند كه وى را به بجايه تبعيد كند. احتمالاً او بايد در حدود سال 655ق، تبعيد شده باشد، زيرا على بن محمد تجيبى در این سال معجم ابن ابار را در بجايه نزد وى خوانده است. |
ویرایش