پرش به محتوا

اتعاظ الحنفا بأخبار الأئمة الفاطميين الخلفا: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۷ اکتبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'راهي' به 'راهی'
جز (جایگزینی متن - 'ولي' به 'ولی')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'راهي' به 'راهی')
خط ۲۰: خط ۲۰:
| تعداد جلد =3
| تعداد جلد =3
| کتابخانۀ دیجیتال نور =21420
| کتابخانۀ دیجیتال نور =21420
| کتابخوان همراه نور =16570
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۳۷: خط ۳۸:
توجه مفرط مقريزى به فاطمى‌ها، همدردى آشكارش با آنها و پذيرفتن ادعاى انتساب ايشان به على و فاطمه - با وجود انكار این ادعا توسط غالب مورخان سنى - باعث توجه جدى معاصران، اعم از دوست و دشمن به او شده است. یک نمونه از این واكنش‌هاى آشكار را از سوى یک نویسنده ناشناس، در تحشيه بر نسخه خطى «گوتا»؛ يعنى دستخط اصلى کتاب «اتعاظ»، بلافاصله پس از عبارت مقريزى درباره نسب فاطمیان مى‌توان مشاهده كرد؛ با این عبارات كه: «رابطه نویسنده با تكذيب آنچه متخصصان درباره اعتبار شجره نسب فاطمیان گفته‌اند و تلاش او برای توجيه و تمجيد ايشان و تحسين اقداماتشان توجيه‌پذير مى‌نمايد؛ زيرا او به دنبال ايجاد پيوند نسبى با دودمان فاطمى بوده و تلاش دارد تا به‌ویژه در آغاز بحث، به هر شكل ممكن، دودمان خود را به تمیم [ابن مُعتز] برساند. مقريزى مى‌خواسته هم از موقعيت فاطمیان حمايت كند و هم گزارش طرف‌دارانه‌اى از حكمرانى ايشان بنگارد». این ديدگاه از سوى افراد ديگر نيز بيان شده است كه آن را دليلى برای ابراز علاقه بسيار مقريزى به فاطمیان قلمداد كرده‌اند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/27457/81 سليم، محمدنبى، ص81]</ref>
توجه مفرط مقريزى به فاطمى‌ها، همدردى آشكارش با آنها و پذيرفتن ادعاى انتساب ايشان به على و فاطمه - با وجود انكار این ادعا توسط غالب مورخان سنى - باعث توجه جدى معاصران، اعم از دوست و دشمن به او شده است. یک نمونه از این واكنش‌هاى آشكار را از سوى یک نویسنده ناشناس، در تحشيه بر نسخه خطى «گوتا»؛ يعنى دستخط اصلى کتاب «اتعاظ»، بلافاصله پس از عبارت مقريزى درباره نسب فاطمیان مى‌توان مشاهده كرد؛ با این عبارات كه: «رابطه نویسنده با تكذيب آنچه متخصصان درباره اعتبار شجره نسب فاطمیان گفته‌اند و تلاش او برای توجيه و تمجيد ايشان و تحسين اقداماتشان توجيه‌پذير مى‌نمايد؛ زيرا او به دنبال ايجاد پيوند نسبى با دودمان فاطمى بوده و تلاش دارد تا به‌ویژه در آغاز بحث، به هر شكل ممكن، دودمان خود را به تمیم [ابن مُعتز] برساند. مقريزى مى‌خواسته هم از موقعيت فاطمیان حمايت كند و هم گزارش طرف‌دارانه‌اى از حكمرانى ايشان بنگارد». این ديدگاه از سوى افراد ديگر نيز بيان شده است كه آن را دليلى برای ابراز علاقه بسيار مقريزى به فاطمیان قلمداد كرده‌اند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/27457/81 سليم، محمدنبى، ص81]</ref>


به نظر مى‌آيد پویش مقريزى برای ثبت و ضبط تاريخ شكوهمند عصر فاطمیون و يادكرد سازمان‌هاى تمدنى آن عصر، او را چنان مجذوب ویژگى‌هاى ارزنده دوران فاطمى ساخته بود كه ناخودآگاه با آنها احساس نزدیکى و قرابت مى‌نمود. به ياد داشته باشيم كه نویسنده پيش از پرداختن به مبحث خلفاى فاطمى، از فرزندان [[امام على(ع)]] سخن رانده، سپس به نسب فاطمیان مى‌پردازد. شايد این پيوستگى بحث، باعث شده است تصور شود وى نسب‌نامه فاطمیان را تأييد كرده است و به همین دليل سخاوى او را به اسماعيلى بودن متهم نمايد. به نظر مى‌آيد حق با جمال‌الدين شيال باشد كه معتقد است: اگرچه او در «اتعاظ» درباره خلافت معز و تمیم بسيار بيشتر داد سخن داده، ولى متهم كردن او به تأييد نسب‌نامه فاطمیون به دليل وجود اقوال گوناگون و گاه متناقض در این خصوص، كارى نادرست است؛ ضمن آنكه وى به اقوال مورخان مخالف، مطالبى افزوده و براهينى را نيز ذكر مى‌نمايد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/27457/82 همان، ص82، پاورقى]</ref>
به نظر مى‌آيد پویش مقريزى برای ثبت و ضبط تاريخ شكوهمند عصر فاطمیون و يادكرد سازمان‌هاى تمدنى آن عصر، او را چنان مجذوب ویژگى‌هاى ارزنده دوران فاطمى ساخته بود كه ناخودآگاه با آنها احساس نزدیکى و قرابت مى‌نمود. به ياد داشته باشيم كه نویسنده پيش از پرداختن به مبحث خلفاى فاطمى، از فرزندان [[امام على(ع)]] سخن رانده، سپس به نسب فاطمیان مى‌پردازد. شايد این پيوستگى بحث، باعث شده است تصور شود وى نسب‌نامه فاطمیان را تأييد كرده است و به همین دليل سخاوى او را به اسماعيلى بودن متهم نمايد. به نظر مى‌آيد حق با جمال‌الدين شيال باشد كه معتقد است: اگرچه او در «اتعاظ» درباره خلافت معز و تمیم بسيار بيشتر داد سخن داده، ولى متهم كردن او به تأييد نسب‌نامه فاطمیون به دليل وجود اقوال گوناگون و گاه متناقض در این خصوص، كارى نادرست است؛ ضمن آنكه وى به اقوال مورخان مخالف، مطالبى افزوده و براهینى را نيز ذكر مى‌نمايد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/27457/82 همان، ص82، پاورقى]</ref>


مقريزى در کتاب «اتعاظ الحنفاء» در بررسى مسائل نظامى، سياسى، اجتماعى و اقتصادى، توازن را رعايت نموده و همان‌گونه‌كه مسائل سياسى و نظامى فاطمیان را بررسى كرده به تحولات اجتماعى و اقتصادى و مسائل دينى و ادارى نيز پرداخته است. او مورخى نيست كه فقط به نقل اخبار بسنده نمايد، بلكه نصوص تاريخى را با یکديگر مقايسه كرده و به تحليل و نقد آنها پرداخته و رأى صحيح و صواب را گزينش نموده است. او معتقد است مورخ هر سرزمینى به تاريخ آن منطقه آگاه‌تر از ديگر مورخان است؛ بنابراین، اگر آراى مورخان در موضوعى گوناگون بود، مورخان آن سرزمین رأيشان شايسته برای قبول و تصديق از ديگران است؛ از باب نمونه، مقريزى به نقل از [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] مى‌نویسد: معز (خليفه فاطمى) مدتى - یک سال پيش از وفاتش - در سردابى پنهان شد و پسرش نزار (العزيز) را پيش از اختفا جانشين خود نمود. به دنبال این روايت، گزارش ديگرى متفاوت با گزارش قبلى، از کتاب «سيرة المعز»، نوشته مورخ مصرى، حسن بن زولاق، آورده است كه معز دو روز پيش از مرگ خود، پسرش را جانشين خود نمود. مقريزى سپس از میان رأى این دو مورخ؛ يعنى [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] و [[ابن زولاق، حسن بن ابراهیم|ابن زولاق]]، مى‌نویسد: [[ابن زولاق، حسن بن ابراهیم|ابن زولاق]] به احوال مصر آگاه‌تر از [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] است؛ چون او در زمان معز فاطمى در مصر حضور داشته و نزد او رفت‌وآمد داشته است؛ درحالى‌كه [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] گزارش خود را به پيروى از مورخان عراق و شام آورده است.<ref>همان، ص125</ref>
مقريزى در کتاب «اتعاظ الحنفاء» در بررسى مسائل نظامى، سياسى، اجتماعى و اقتصادى، توازن را رعايت نموده و همان‌گونه‌كه مسائل سياسى و نظامى فاطمیان را بررسى كرده به تحولات اجتماعى و اقتصادى و مسائل دينى و ادارى نيز پرداخته است. او مورخى نيست كه فقط به نقل اخبار بسنده نمايد، بلكه نصوص تاريخى را با یکديگر مقايسه كرده و به تحليل و نقد آنها پرداخته و رأى صحيح و صواب را گزينش نموده است. او معتقد است مورخ هر سرزمینى به تاريخ آن منطقه آگاه‌تر از ديگر مورخان است؛ بنابراین، اگر آراى مورخان در موضوعى گوناگون بود، مورخان آن سرزمین رأيشان شايسته برای قبول و تصديق از ديگران است؛ از باب نمونه، مقريزى به نقل از [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] مى‌نویسد: معز (خليفه فاطمى) مدتى - یک سال پيش از وفاتش - در سردابى پنهان شد و پسرش نزار (العزيز) را پيش از اختفا جانشين خود نمود. به دنبال این روايت، گزارش ديگرى متفاوت با گزارش قبلى، از کتاب «سيرة المعز»، نوشته مورخ مصرى، حسن بن زولاق، آورده است كه معز دو روز پيش از مرگ خود، پسرش را جانشين خود نمود. مقريزى سپس از میان رأى این دو مورخ؛ يعنى [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] و [[ابن زولاق، حسن بن ابراهیم|ابن زولاق]]، مى‌نویسد: [[ابن زولاق، حسن بن ابراهیم|ابن زولاق]] به احوال مصر آگاه‌تر از [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] است؛ چون او در زمان معز فاطمى در مصر حضور داشته و نزد او رفت‌وآمد داشته است؛ درحالى‌كه [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] گزارش خود را به پيروى از مورخان عراق و شام آورده است.<ref>همان، ص125</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش