۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
علی باقرزاده متخلص به «بقا» در شرح احوال این شاعر مینویسد: «استاد رمضان کفاش خراسانی از شاعران مشهد بوده است، گرچه سواد درستی نداشته، ولی شعرش روان و دلنشین و سرشار از اصطلاحات مشهدی بوده و گاه [همراه با] انتقادهای اجتماعی» اینک نمونهای از اشعار او: | علی باقرزاده متخلص به «بقا» در شرح احوال این شاعر مینویسد: «استاد رمضان کفاش خراسانی از شاعران مشهد بوده است، گرچه سواد درستی نداشته، ولی شعرش روان و دلنشین و سرشار از اصطلاحات مشهدی بوده و گاه [همراه با] انتقادهای اجتماعی» اینک نمونهای از اشعار او: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|'' خدای خانهات ای نسیه برخراب کند''|2='' که شد خراب مرا خانه از تو «خانه خراب»''}} | |||
{{ب|'' کفاش اگر بر سر هر بخیه کفش''|2='' صدبار به چشم تو خورد نیش درفش''}} | |||
{{ب|'' بهتر که به نزد ناکسی، چرخ کبود''|2='' سازد ز طمع روی سپید تو بنفش''<ref>همان</ref>}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
میرزا حبیب افصح، معروف به مداح خراسانی که سالها با وی مراوده و دوستی داشت، میگفت: اولین بار که او را دیدم، در بازارچه پهلوی، سرای شیخ فیض محمد مشهد، دکان کوچک پارهدوزی و کفاشی داشت و کارهایش در استحکام و بادوامی، مشهور بود. بهطوریکه حاجی ولی کفاش معروف، او را در کفشگری خویش بکار واداشت. وی پس از چند سال همکاری با او، به علتی از او رنجیده و کارگاه او را ترک کرد. چند سالی هم در محله پایین خیابان کنار قهوهخانه جهان شاه، به کفشگری پرداخت و در اواخر عمر، در منطقه نظامی مشهد، به کار کفاشی سرگرم بود. او در تمام عمر تهیدست بود و با فقر و مسکنت میزیست. در جوانی، همسری اختیار کرده بود و فرزندی به نام باقر از آن ازدواج باقی مانده بود<ref>ر.ک: کرمی، احمد، ص13- 14</ref>. | میرزا حبیب افصح، معروف به مداح خراسانی که سالها با وی مراوده و دوستی داشت، میگفت: اولین بار که او را دیدم، در بازارچه پهلوی، سرای شیخ فیض محمد مشهد، دکان کوچک پارهدوزی و کفاشی داشت و کارهایش در استحکام و بادوامی، مشهور بود. بهطوریکه حاجی ولی کفاش معروف، او را در کفشگری خویش بکار واداشت. وی پس از چند سال همکاری با او، به علتی از او رنجیده و کارگاه او را ترک کرد. چند سالی هم در محله پایین خیابان کنار قهوهخانه جهان شاه، به کفشگری پرداخت و در اواخر عمر، در منطقه نظامی مشهد، به کار کفاشی سرگرم بود. او در تمام عمر تهیدست بود و با فقر و مسکنت میزیست. در جوانی، همسری اختیار کرده بود و فرزندی به نام باقر از آن ازدواج باقی مانده بود<ref>ر.ک: کرمی، احمد، ص13- 14</ref>. | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
# کرمی، احمد، «دیوان کفاش خراسانی»، تهران، انتشارات ما، چاپ اول، 1382. | # کرمی، احمد، «دیوان کفاش خراسانی»، تهران، انتشارات ما، چاپ اول، 1382. | ||
# خدیوجم، سید حسین، «استاد رمضان کفاش خراسانی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله یغما، فروردین 1353- شماره 307 (2 صفحه- از 55 تا 56) | #[[:noormags:148027|خدیوجم، سید حسین، «استاد رمضان کفاش خراسانی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله یغما، فروردین 1353- شماره 307 (2 صفحه- از 55 تا 56)]]. | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
خط ۷۲: | خط ۷۱: | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده: مهر(98)]] | [[رده: مهر(98)]] | ||
[[رده:25 تیر الی 24 مرداد (98)]] | [[رده:25 تیر الی 24 مرداد (98)]] |
ویرایش