پرش به محتوا

تاج التراجم في تفسير القرآن للأعاجم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'الهي خراساني، علي‌‎اکبر' به 'الهی خراسانی، علی‌اکبر')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۰: خط ۳۰:




'''تاج التراجم في تفسير القرآن للأعاجم'''، اثر ابوالمظفر شاهفور بن طاهر بن محمد اسفراینی، تفسیر قرآن به زبان فارسی است که با تصحیح نجیب مایل هروی و علی‌اکبر الهی خراسانی، به چاپ رسیده است.
'''تاج التراجم في تفسير القرآن للأعاجم'''، اثر [[اسفراینی، شهفور بن طاهر|ابوالمظفر شاهفور بن طاهر بن محمد اسفراینی]]، تفسیر قرآن به زبان فارسی است که با تصحیح نجیب مایل هروی و علی‌اکبر الهی خراسانی، به چاپ رسیده است.


==تاریخ تألیف==
==تاریخ تألیف==
خط ۴۷: خط ۴۷:
«در میان تفاسیر کهن فارسى، «تاج التراجم»، یکى از تفسیرهایى است بااهمیت و درخور تأمل. نخستین نکته‏اى که اهمیت تفسیر موردبحث را تثبیت می‌کند، چگونگى بخش ترجمه آن است و دیدگاه مفسر در زمینه ترجمه قرآن بر مبناى الفاظ و تعبیرات مفسران»<ref>ر.ک: همان، صفحه دوازده - سیزده</ref>.
«در میان تفاسیر کهن فارسى، «تاج التراجم»، یکى از تفسیرهایى است بااهمیت و درخور تأمل. نخستین نکته‏اى که اهمیت تفسیر موردبحث را تثبیت می‌کند، چگونگى بخش ترجمه آن است و دیدگاه مفسر در زمینه ترجمه قرآن بر مبناى الفاظ و تعبیرات مفسران»<ref>ر.ک: همان، صفحه دوازده - سیزده</ref>.


«این کتاب، نقطه عطف دو دوره از ادوار ترجمه قرآن بشمار مى‏رود؛ زیرا ترجمه‏هاى شناخته شده و منسوب به پیش از سده پنجم هجرى، از نوع ترجمه تحت‌اللفظی و بدون توجه به نظرگاه‌های تفسیرى است و ترجمه‏هاى پس از سده پنجم، بیشتر بر پایه آراء و عقاید مفسران مى‏باشد که البته تحول و انتقال مترجمان از دوره نخست ترجمه قرآن به دوره دوم، به‌احتمال قریب‌به‌یقین، تحت تأثیر نقد و نظر شاهفور بوده است؛ در خصوص کیفیت برگردان قرآن مجید به زبان فارسى که در دیباچه خود به نارسایى تراجم دوره نخست توجه داده و به همین جهت، کتابش را «تاج التراجم» نامیده است؛ ازاین‌رو، نقد و نظر اسفراینى و هم بخش ترجمه تفسیر حاضر، به لحاظ تاریخ ترجمه قرآن و شیوه‏هاى آن در زبان فارسى، حائز اهمیت فراوان است و سزاوار تدقیق مترجمان قرآن در روزگار ما»<ref>ر.ک: همان، صفحه سیزده</ref>.
«این کتاب، نقطه عطف دو دوره از ادوار ترجمه قرآن بشمار مى‏رود؛ زیرا ترجمه‏هاى شناخته شده و منسوب به پیش از سده پنجم هجرى، از نوع ترجمه تحت‌اللفظی و بدون توجه به نظرگاه‌های تفسیرى است و ترجمه‌‏هاى پس از سده پنجم، بیشتر بر پایه آراء و عقاید مفسران مى‏باشد که البته تحول و انتقال مترجمان از دوره نخست ترجمه قرآن به دوره دوم، به‌احتمال قریب‌به‌یقین، تحت تأثیر نقد و نظر شاهفور بوده است؛ در خصوص کیفیت برگردان قرآن مجید به زبان فارسى که در دیباچه خود به نارسایى تراجم دوره نخست توجه داده و به همین جهت، کتابش را «تاج التراجم» نامیده است؛ ازاین‌رو، نقد و نظر اسفراینى و هم بخش ترجمه تفسیر حاضر، به لحاظ تاریخ ترجمه قرآن و شیوه‏هاى آن در زبان فارسى، حائز اهمیت فراوان است و سزاوار تدقیق مترجمان قرآن در روزگار ما»<ref>ر.ک: همان، صفحه سیزده</ref>.


«بسیارى از محققان معاصر و برخى از مشرکان سابق، با توجه به ظاهر برخى ترجمه‏ها و تفسیرها به «عدم تلائم» آیات قرآن قائل شده‏اند و این نکته‏اى است که از ظاهر آیات استنباط مى‏شود؛ به همین دلیل است که برخى از آنان فقدان انسجام در قرآن را عنوان کرده‏اند. این نظر انتقادى را بسیارى از مترجمان و مفسرانى که قرآن را به فارسى ترجمه و تفسیر کرده‏اند، نادیده گرفته و کمتر به نشان دادن رابطه پنهان و دیریاب موضوعات یک سوره و پیوند موضوعى و پوشیده آیات اهتمام ورزیده‏اند. شاهفور به این مسئله توجهى شایان مبذول داشته و کوشیده است که با نمودن علت نزول آیات هر سوره و سبب انزال آن‌ها، پیوند و رابطه معنایى جمیع و یا اغلب آیه‏هاى هر سوره را آشکار سازد و این نکته‏اى است دقیق که در همه تفاسیر کهن و جدید فارسى دیده نمى‏شود، به همین جهت است که ترجمه و تفسیر هر سوره از سور قرآن در تفسیر حاضر، داراى یک وجهه معنایى واحد است که هر آیه داین آیه پسین و مدیون آیه پیشین مى‏نماید»<ref>ر.ک: همان</ref>.
«بسیارى از محققان معاصر و برخى از مشرکان سابق، با توجه به ظاهر برخى ترجمه‏ها و تفسیرها به «عدم تلائم» آیات قرآن قائل شده‏اند و این نکته‏اى است که از ظاهر آیات استنباط مى‏شود؛ به همین دلیل است که برخى از آنان فقدان انسجام در قرآن را عنوان کرده‏اند. این نظر انتقادى را بسیارى از مترجمان و مفسرانى که قرآن را به فارسى ترجمه و تفسیر کرده‏اند، نادیده گرفته و کمتر به نشان دادن رابطه پنهان و دیریاب موضوعات یک سوره و پیوند موضوعى و پوشیده آیات اهتمام ورزیده‏اند. شاهفور به این مسئله توجهى شایان مبذول داشته و کوشیده است که با نمودن علت نزول آیات هر سوره و سبب انزال آن‌ها، پیوند و رابطه معنایى جمیع و یا اغلب آیه‏هاى هر سوره را آشکار سازد و این نکته‏اى است دقیق که در همه تفاسیر کهن و جدید فارسى دیده نمى‏شود، به همین جهت است که ترجمه و تفسیر هر سوره از سور قرآن در تفسیر حاضر، داراى یک وجهه معنایى واحد است که هر آیه داین آیه پسین و مدیون آیه پیشین مى‏نماید»<ref>ر.ک: همان</ref>.


«عصر شاهفور عصر جدال فرقه‏ها و برخورد مذهب‌های مختلف اسلامى بوده است و دانشمندان این دوره، در هر موضعى که مناسب مى‏دانسته‏اند، به اثبات آراء فرقه خود و رد و طرد عقاید فرقه‏هاى دیگر مى‏پرداخته‏اند. برخى از جدال‌ها و برخوردهاى مزبور، در تفاسیر این دوره گنجانیده شده و ازاین‌جهت، تفاسیر سده‏هاى پنجم و ششم هجرى، یکى از منابع سودمند در شناخت آراء کلامى بشمار مى‏رود. جدال چشمگیر دوره موردبحث، برخوردهاى تند میان اشعریان و معتزلیان بوده که در بیشتر تفاسیر این عصر به‌وضوح مشهود است. اسفراینى نیز که خود از متکلمان روزگار خود بوده و از آراء و عقاید دیگر مذاهب و فرق آگاه، از جدال کلامى مذکور دور نمانده و در بسیارى از موارد، به نقد و بررسى و گاه رد و طرد آراء معتزله و فرق دیگر اهتمام کرده است. به‌طوری‌که مى‏توان ابوبکر عتیق سورآبادى را از پیروان و متتبعان شاهفور در این زمینه محسوب کرد. به این اعتبار، اثر حاضر، یکى از منابع کهن فارسى است که بر آراء کلامى و برخورد عقاید اشعرى با دیگر فرقه‏ها اشتمال دارد»<ref>ر.ک: همان، صفحه چهارده</ref>.
«عصر شاهفور عصر جدال فرقه‌‏ها و برخورد مذهب‌های مختلف اسلامى بوده است و دانشمندان این دوره، در هر موضعى که مناسب مى‏دانسته‏اند، به اثبات آراء فرقه خود و رد و طرد عقاید فرقه‌‏هاى دیگر مى‏پرداخته‌‏اند. برخى از جدال‌ها و برخوردهاى مزبور، در تفاسیر این دوره گنجانیده شده و ازاین‌جهت، تفاسیر سده‏هاى پنجم و ششم هجرى، یکى از منابع سودمند در شناخت آراء کلامى بشمار مى‏رود. جدال چشمگیر دوره موردبحث، برخوردهاى تند میان اشعریان و معتزلیان بوده که در بیشتر تفاسیر این عصر به‌وضوح مشهود است. اسفراینى نیز که خود از متکلمان روزگار خود بوده و از آراء و عقاید دیگر مذاهب و فرق آگاه، از جدال کلامى مذکور دور نمانده و در بسیارى از موارد، به نقد و بررسى و گاه رد و طرد آراء معتزله و فرق دیگر اهتمام کرده است. به‌طوری‌که مى‏توان ابوبکر عتیق سورآبادى را از پیروان و متتبعان شاهفور در این زمینه محسوب کرد. به این اعتبار، اثر حاضر، یکى از منابع کهن فارسى است که بر آراء کلامى و برخورد عقاید اشعرى با دیگر فرقه‏ها اشتمال دارد»<ref>ر.ک: همان، صفحه چهارده</ref>.


«علاوه بر مسائل کلامى، نکته‏هاى فقهى «تاج التراجم» نیز جالب‌توجه است؛ زیرا شاهفور را از زمره فقیهان سده پنجم هجرى بشمار آورده‏اند و این نکته را مباحث فقهى تفسیر حاضر تثبیت می‌کند؛ خصوصاً مواضعى که اسفراینى به فقه تطبیقى مى‏پردازد و نظرگاه‌های فقهى دیگر فرق را در قیاس با فقه مذهبش عنوان می‌کند. در کمتر تفسیرى از تفاسیر است که قصه‏ها و داستان‌های اساطیرى و تاریخى مربوط به اشارات قرآن نیامده باشد؛ اما تفاوتى که ازاین‌جهت در میان تفاسیر مى‏توان سراغ گرفت، این است که مفسر، قصه‏ها را چگونه برگرفته و تا چه حد، در نقل داستان‌ها توفیق داشته است. به این اعتبار نیز «تاج التراجم» شایان توجه است؛ زیرا شاهفور نه‌تنها قصه‏ها را کوتاه برگزار کرده، بلکه در نقل آنها به پاره‏اى از جزئیات قهرمانان و حتى در مواردى به خلق‌وخوی و نحوه بیان و حرکات آنان توجه داشته. به این جهت است که خواننده به هنگام خواندن قصه‏هاى قرآن از طریق تفسیر حاضر، نه‌تنها احساس ملالت نمی‌کند، بلکه نکته‏هاى اخلاقى، عقیدتى و اجتماعى را که در قصص مذکور نهفته است، پیدا و آشکار مى‏یابد»<ref>ر.ک: همان</ref>.
«علاوه بر مسائل کلامى، نکته‏هاى فقهى «تاج التراجم» نیز جالب‌توجه است؛ زیرا شاهفور را از زمره فقیهان سده پنجم هجرى بشمار آورده‌‏اند و این نکته را مباحث فقهى تفسیر حاضر تثبیت می‌کند؛ خصوصاً مواضعى که اسفراینى به فقه تطبیقى مى‏پردازد و نظرگاه‌های فقهى دیگر فرق را در قیاس با فقه مذهبش عنوان می‌کند. در کمتر تفسیرى از تفاسیر است که قصه‏ها و داستان‌های اساطیرى و تاریخى مربوط به اشارات قرآن نیامده باشد؛ اما تفاوتى که ازاین‌جهت در میان تفاسیر مى‏توان سراغ گرفت، این است که مفسر، قصه‏ها را چگونه برگرفته و تا چه حد، در نقل داستان‌ها توفیق داشته است. به این اعتبار نیز «تاج التراجم» شایان توجه است؛ زیرا شاهفور نه‌تنها قصه‏ها را کوتاه برگزار کرده، بلکه در نقل آنها به پاره‏اى از جزئیات قهرمانان و حتى در مواردى به خلق‌وخوی و نحوه بیان و حرکات آنان توجه داشته. به این جهت است که خواننده به هنگام خواندن قصه‏هاى قرآن از طریق تفسیر حاضر، نه‌تنها احساس ملالت نمی‌کند، بلکه نکته‏هاى اخلاقى، عقیدتى و اجتماعى را که در قصص مذکور نهفته است، پیدا و آشکار مى‏یابد»<ref>ر.ک: همان</ref>.


«روشن است که نگارش‌های کهن فارسى به‌طور عام و ترجمه‏ها و تفسیرهاى کهن به‌طور خاص، به لحاظ شناخت زبان فارسى و گونه‏هاى آن و هم به جهت تدوین دستور و فرهنگ تاریخى زبان مزبور و به خاطر غنا بخشیدن به فارسى معاصر، از اهمیتى خاص برخوردارند. کتاب حاضر نیز به این اعتبار درخور تحقیق و تدقیق است؛ زیرا نگاشته مذکور در روزگارى پرداخته شده که زبان فارسى در تمدن اسلامى ایران، نقش چشمگیرى داشته و از ساختى مفهوم و گویا برخوردار بوده است؛ ازاین‌رو تفسیر حاضر نه‌تنها به خاطر اشتمال بر صدها واژه سره و تعبیرات و ترکیبات دل‌نشین فارسى داراى اهمیت است، بلکه به اعتبار آنکه گونه‏اى از گونه‏هاى نوشتارى فارسى خراسان را نشان مى‏دهد هم درخور مداقه زبان شناسان تواند بود»<ref>ر.ک: همان، صفحه پانزده</ref>.
«روشن است که نگارش‌های کهن فارسى به‌طور عام و ترجمه‏ها و تفسیرهاى کهن به‌طور خاص، به لحاظ شناخت زبان فارسى و گونه‏هاى آن و هم به جهت تدوین دستور و فرهنگ تاریخى زبان مزبور و به خاطر غنا بخشیدن به فارسى معاصر، از اهمیتى خاص برخوردارند. کتاب حاضر نیز به این اعتبار درخور تحقیق و تدقیق است؛ زیرا نگاشته مذکور در روزگارى پرداخته شده که زبان فارسى در تمدن اسلامى ایران، نقش چشمگیرى داشته و از ساختى مفهوم و گویا برخوردار بوده است؛ ازاین‌رو تفسیر حاضر نه‌تنها به خاطر اشتمال بر صدها واژه سره و تعبیرات و ترکیبات دل‌نشین فارسى داراى اهمیت است، بلکه به اعتبار آنکه گونه‏اى از گونه‏هاى نوشتارى فارسى خراسان را نشان مى‏دهد هم درخور مداقه زبان شناسان تواند بود»<ref>ر.ک: همان، صفحه پانزده</ref>.
خط ۵۹: خط ۵۹:
«در این تفسیر، آثار گونه‏اى زبان، انواع تبدیلات و تغییرات آوایى از قبیل ادغام، ابدال و شناسه‏هاى کهن ساختارى مانند تصغیر واژه‏ها و تطبیق فعل و فاعل و عدم آن، وفور فعل‌های مرکب و بسیط و پیشوندى، کاربرد صیغه‏هاى مشتق از بایستن و شایستن، وجوه مصدرى و وصفى، مفعول مطلق - که از شناسه‏هاى نگارش‌های کهن است - استعمال مجدد حروف اضافه در یک جمله، جمع بستن جمع‌های مکسر عربى، انواع با تا و یا و غیره دیده مى‏شود»<ref>ر.ک: همان</ref>.
«در این تفسیر، آثار گونه‏اى زبان، انواع تبدیلات و تغییرات آوایى از قبیل ادغام، ابدال و شناسه‏هاى کهن ساختارى مانند تصغیر واژه‏ها و تطبیق فعل و فاعل و عدم آن، وفور فعل‌های مرکب و بسیط و پیشوندى، کاربرد صیغه‏هاى مشتق از بایستن و شایستن، وجوه مصدرى و وصفى، مفعول مطلق - که از شناسه‏هاى نگارش‌های کهن است - استعمال مجدد حروف اضافه در یک جمله، جمع بستن جمع‌های مکسر عربى، انواع با تا و یا و غیره دیده مى‏شود»<ref>ر.ک: همان</ref>.


«حرمتى عظیم که اسفراینى به خاندان پیامبر(ص) می‌گزارد و به سخنان و اخبار امامان معصوم، چونان امام على(ع) و امام صادق(ع) استناد می‌کند، نمودار این است که وی گرفتار خامى و تعصب شدیدى که برخى از معاصران او داشته‏اند، نبوده است. جدا دانستن آراء و عقاید امامان (شیعه امامیه) از غالیان و باطنیان هم از تسامح مذهبى او حکایت دارد؛ زیرا همچنان که مى‏دانیم بسیارى از هم‌عصران و متأخران او، شیعه امامیه را به ناروا با غالیان و دیگر فرقه‏هایى که به نام روافض شهرت داشته‏اند، خلط کرده‏اند. بااین‌همه برخى از آراء کلامى و برداشت‌های اسفراینى از روایات به‌گونه‌ای است که خوانندگان دیگر فرق و مذاهب را مقبول نمى‏افتد»<ref>ر.ک: همان، صفحه شانزده - هفده</ref>.
«حرمتى عظیم که اسفراینى به خاندان پیامبر(ص) می‌گزارد و به سخنان و اخبار امامان معصوم، چونان امام على(ع) و [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] استناد می‌کند، نمودار این است که وی گرفتار خامى و تعصب شدیدى که برخى از معاصران او داشته‏اند، نبوده است. جدا دانستن آراء و عقاید امامان (شیعه امامیه) از غالیان و باطنیان هم از تسامح مذهبى او حکایت دارد؛ زیرا همچنان که مى‏دانیم بسیارى از هم‌عصران و متأخران او، شیعه امامیه را به ناروا با غالیان و دیگر فرقه‏هایى که به نام روافض شهرت داشته‏اند، خلط کرده‏اند. بااین‌همه برخى از آراء کلامى و برداشت‌های اسفراینى از روایات به‌گونه‌ای است که خوانندگان دیگر فرق و مذاهب را مقبول نمى‏افتد»<ref>ر.ک: همان، صفحه شانزده - هفده</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
خط ۶۵: خط ۶۵:


==پانویس ==
==پانویس ==
<references/>
<references />


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش