پرش به محتوا

مختصر عجائب الدنيا: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'سانه' به 'سه‌گانه'
جز (جایگزینی متن - 'اي ' به 'ای ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'سانه' به 'سه‌گانه')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۲: خط ۲۲:
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =6794
| کتابخانۀ دیجیتال نور =6794
| کتابخوان همراه نور =10753
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۳۷: خط ۳۸:
در كمتر از پنجاه سال پس از وفات حضرت محمد(ص) توصيف جالبى از معموره زمين، منسوب به عبدالله بن عمرو بن عاص، فاتح معروف مصر رواج يافت كه ضمن آن چنين آمده بود: "صورت دنيا بر پنج جزء مشتمل است، چون سر پرنده و دو بال و سينه و دم. سر دنيا چين است، و ماوراى چين قومى است به نام واق واق، و آن سوى واق واق چندان اقوام مختلف هست كه شمارشان را جز خدا نداند؛ بال راست هند است و ماوراى هند درياست و آن سوى دريا مخلوقى نيست؛ و بال چپ خزر است و ماوراى خزر دو قومند به نام مَنشَك و ماشك و آن سوى منشك و ماشك يأجوج و مأجوج است و اقوامى كه جز خدا نداند؛ و سينه‌ى دنيا مكه و حجاز است و شام و عراق و مصر؛ و دم آن از ذاتُ الحمام است تا مغرب؛ بدترين جاى پرنده دم است".
در كمتر از پنجاه سال پس از وفات حضرت محمد(ص) توصيف جالبى از معموره زمين، منسوب به عبدالله بن عمرو بن عاص، فاتح معروف مصر رواج يافت كه ضمن آن چنين آمده بود: "صورت دنيا بر پنج جزء مشتمل است، چون سر پرنده و دو بال و سينه و دم. سر دنيا چين است، و ماوراى چين قومى است به نام واق واق، و آن سوى واق واق چندان اقوام مختلف هست كه شمارشان را جز خدا نداند؛ بال راست هند است و ماوراى هند درياست و آن سوى دريا مخلوقى نيست؛ و بال چپ خزر است و ماوراى خزر دو قومند به نام مَنشَك و ماشك و آن سوى منشك و ماشك يأجوج و مأجوج است و اقوامى كه جز خدا نداند؛ و سينه‌ى دنيا مكه و حجاز است و شام و عراق و مصر؛ و دم آن از ذاتُ الحمام است تا مغرب؛ بدترين جاى پرنده دم است".


اين روايت به ويژه در مصر رواج يافت و گروهي و از آن جمله ابن وصيف شاه در صفحه 19 كتاب آن را روايت كرده است. مى‌توان گفت كه كتاب در واقع شرح و تفصيل اين روايت است، كه در برخى موارد به افسانه شبيه‌تر است؛ به عنوان نمونه در صفحه 69 كتاب در ذكر عجائب مخلوقات يأجوج و مأجوج، به عناق بنت آدم اشاره مى‌كند كه دو سر داشته و در هر دست ده انگشت و هر انگشت دو ناخن؛ مانند منجنيق. اين حكايت‌ها با وجود اين كه به شدت رنگ تخيل دارد؛ اما بايد دانست كه تصوير زمين به شكل يك پرنده، خاص عرب‌ها نيست، زيرا ساميان غربی نيز زمين را به شكل يك پرنده بزرگ تصوير كرده‌اند و همين تصوير به نوبه خود به بعضي از رسائل مسلمانان چيني راه يافته است.
اين روايت به ويژه در مصر رواج يافت و گروهي و از آن جمله ابن وصيف شاه در صفحه 19 كتاب آن را روايت كرده است. مى‌توان گفت كه كتاب در واقع شرح و تفصيل اين روايت است، كه در برخى موارد به افسه‌گانه شبيه‌تر است؛ به عنوان نمونه در صفحه 69 كتاب در ذكر عجائب مخلوقات يأجوج و مأجوج، به عناق بنت آدم اشاره مى‌كند كه دو سر داشته و در هر دست ده انگشت و هر انگشت دو ناخن؛ مانند منجنيق. اين حكايت‌ها با وجود اين كه به شدت رنگ تخيل دارد؛ اما بايد دانست كه تصوير زمين به شكل يك پرنده، خاص عرب‌ها نيست، زيرا ساميان غربی نيز زمين را به شكل يك پرنده بزرگ تصوير كرده‌اند و همين تصوير به نوبه خود به بعضي از رسائل مسلمانان چيني راه يافته است.


ابن وصيف شاه از مروّجان مطالب داستاني به حساب مى‌آيد. گزارش‌های وي خشك و بي‌روح است و رنگ افسانه دارد. درباره دوران‌های قديم مطالب فراوان دارد كه غالب آن محصول تخيل است و از منابع عربی مايه ندارد، بلكه بر تاريخ داستاني رايج در محافل قِبطي، كه ظاهراً در محيط شُعوبي نشو و نما يافته بود، تكيه دارد. او د ر رابطه با بلاد مختلف گزارش‌هاى جغرافيايى مى‌دهد؛ اما یکی از معايب مهم كار وي اين است كه حدود را آشفته مى‌گويد، و تعيين جاها به صورت دقيق مشكل و احياناً محال است.
ابن وصيف شاه از مروّجان مطالب داستاني به حساب مى‌آيد. گزارش‌های وي خشك و بي‌روح است و رنگ افسه‌گانه دارد. درباره دوران‌های قديم مطالب فراوان دارد كه غالب آن محصول تخيل است و از منابع عربی مايه ندارد، بلكه بر تاريخ داستاني رايج در محافل قِبطي، كه ظاهراً در محيط شُعوبي نشو و نما يافته بود، تكيه دارد. او د ر رابطه با بلاد مختلف گزارش‌هاى جغرافيايى مى‌دهد؛ اما یکی از معايب مهم كار وي اين است كه حدود را آشفته مى‌گويد، و تعيين جاها به صورت دقيق مشكل و احياناً محال است.


با وجود همه اين ملاحظات بايد گفت، قسمت زيادي از مطالب در جای ديگر نيامده و اگر روايت او نبود به كلي از بين مى‌رفت. وي معمولاً در نقل مطالب دقيق است و تا حد امكان از شخصيت‌های معاصر حادثه نقل مى‌كند. سبک ي ساده و روشن و دلپذير و از درازنویسی و حماسه‌گويي به دور است. از لحاظ روش كتاب به يك مجموعه مقالات بيشتر مى‌ماند تا به يك كتاب منظم.
با وجود همه اين ملاحظات بايد گفت، قسمت زيادي از مطالب در جای ديگر نيامده و اگر روايت او نبود به كلي از بين مى‌رفت. وي معمولاً در نقل مطالب دقيق است و تا حد امكان از شخصيت‌های معاصر حادثه نقل مى‌كند. سبک ي ساده و روشن و دلپذير و از درازنویسی و حماسه‌گويي به دور است. از لحاظ روش كتاب به يك مجموعه مقالات بيشتر مى‌ماند تا به يك كتاب منظم.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش