۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'پاك' به 'پاک') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'سانه' به 'سهگانه') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
برخى از مورخان گفتهاند كه مغولان از محو شدن در فرهنگ و تمدن ايرانى بيمناك بودند و از اين رو، غازانخان كوشيد تا با تدوين تاريخ ترك و مغول و شرح جنگها و فتوحاتشان و گرد آورى گزارشهایى از روزگار و فرزندان چنگيزخان، نام خود و نياكانش را ماندگار سازد و خواجه رشيدالدين، پزشک و وزير درگاهش را به سامان دادن اين كار بزرگ؛ يعنى نوشتن تاريخى خصوصى فرمان داد. | برخى از مورخان گفتهاند كه مغولان از محو شدن در فرهنگ و تمدن ايرانى بيمناك بودند و از اين رو، غازانخان كوشيد تا با تدوين تاريخ ترك و مغول و شرح جنگها و فتوحاتشان و گرد آورى گزارشهایى از روزگار و فرزندان چنگيزخان، نام خود و نياكانش را ماندگار سازد و خواجه رشيدالدين، پزشک و وزير درگاهش را به سامان دادن اين كار بزرگ؛ يعنى نوشتن تاريخى خصوصى فرمان داد. | ||
او از 702 هجرى، بر پايه يادداشتها و نوشتههاى «نامدون و نامرتب» خزانه شاهى يا مكتوبات موجود نزد شمارى از افراد يا متون ميانه مغولى - تركى، به نوشتن اين كتاب دست گشاد، اما پيش از اين كه كارش به فرجام برسد، غازانخان درگذشت (704ق) و رشيدالدين در دوره جانشين و برادر او، سلطان محمد اولجايتو (خوبنده / خدابنده) فرمان يافت كه تاريخى عمومى بنويسد و او نوشتن جامع التواريخ را آغاز كرد و پس از پنجاه سال آن را به پايان رساند. «تاريخ اغوز»، پارهاى از بخش «تاريخ عالَم» اين كتاب است كه با فصاحت و بلاغت، درباره | او از 702 هجرى، بر پايه يادداشتها و نوشتههاى «نامدون و نامرتب» خزانه شاهى يا مكتوبات موجود نزد شمارى از افراد يا متون ميانه مغولى - تركى، به نوشتن اين كتاب دست گشاد، اما پيش از اين كه كارش به فرجام برسد، غازانخان درگذشت (704ق) و رشيدالدين در دوره جانشين و برادر او، سلطان محمد اولجايتو (خوبنده / خدابنده) فرمان يافت كه تاريخى عمومى بنويسد و او نوشتن جامع التواريخ را آغاز كرد و پس از پنجاه سال آن را به پايان رساند. «تاريخ اغوز»، پارهاى از بخش «تاريخ عالَم» اين كتاب است كه با فصاحت و بلاغت، درباره افسهگانهها و داستانهاى فراوانى از آن قوم گزارش مىدهد و «شرح حال اغوز و اعقاب او» و پادشاهان ترك (ملوك اتراك) را در بر دارد. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
الف) | الف) افسهگانه اُغوز | ||
اُغوز، نام قبيله يا «اتحاديهاى» مركب از قبيلههاى ترك زبان بود كه سرزمين اصلى آنها، شمال شرقى آسياى ميانه و كرانه شاخههايى از رود ينيسئى در مغولستان كنونى به شمار مىرفت. يكى از معناهاى اين واژه، دو شاخه اصلى قبيله اغوز در حماسه «اغوزان» و برگفته از نام اغوزغاقان / خان (بنياد گذار و فرمانرواى | اُغوز، نام قبيله يا «اتحاديهاى» مركب از قبيلههاى ترك زبان بود كه سرزمين اصلى آنها، شمال شرقى آسياى ميانه و كرانه شاخههايى از رود ينيسئى در مغولستان كنونى به شمار مىرفت. يكى از معناهاى اين واژه، دو شاخه اصلى قبيله اغوز در حماسه «اغوزان» و برگفته از نام اغوزغاقان / خان (بنياد گذار و فرمانرواى افسهگانهاى قبيله اغوز) است. اُغوزخان، خاقان افسهگانهاى ترك بود كه اقوام گوناگون ترك را گرد آورد و به كشور گشايى دست زد و بخش مهمى از جهانِ آباد را به فرمان خود درآورد. داستان اغوزخان و شخصيت افسهگانهاى و فرا زمينى او، نمونههايى در داستانهاى ديگر اقوام نيز دارد. | ||
ب) راويان | ب) راويان افسهگانه | ||
روايتها (پرداختها) درباره اين قصه فراوان است و همه آنها از دگرگونىهاى فرهنگى - تاريخى تأثير پذيرفتهاند. ويژگىهاى قومى و آيينى اين قصه باستانى مغولستان، آرام آرام تغيير پذيرفت. اغوزخان در روايت اسلامى اين داستان، از فردى با ويژگىهاى دشمن به انسانى همانند پيامبران بدل شد. براى نمونه، رشيدالدين در اين كتاب، نسب قراخان (پدر اغوز) را با يك يا دو واسطه به يافث بن نوح مىرساند. اغوز در گهواره، مادر كافرش را به خدا پرستى مىخواند و در جشن يك سالگىاش، سخن مىگويد و از مهتران مىخواهد كه وى را اغوز بنامند و هنگامى كه به بلوغ مىرسد، همسرانش؛ يعنى دختر عموهاى خود را پنهانى به ايمان آوردن دعوت مىكند و با فاش شدن راز يكتا پرستى وى، جنگى 75 ساله ميان او و پدرش درمىگيرد. | روايتها (پرداختها) درباره اين قصه فراوان است و همه آنها از دگرگونىهاى فرهنگى - تاريخى تأثير پذيرفتهاند. ويژگىهاى قومى و آيينى اين قصه باستانى مغولستان، آرام آرام تغيير پذيرفت. اغوزخان در روايت اسلامى اين داستان، از فردى با ويژگىهاى دشمن به انسانى همانند پيامبران بدل شد. براى نمونه، رشيدالدين در اين كتاب، نسب قراخان (پدر اغوز) را با يك يا دو واسطه به يافث بن نوح مىرساند. اغوز در گهواره، مادر كافرش را به خدا پرستى مىخواند و در جشن يك سالگىاش، سخن مىگويد و از مهتران مىخواهد كه وى را اغوز بنامند و هنگامى كه به بلوغ مىرسد، همسرانش؛ يعنى دختر عموهاى خود را پنهانى به ايمان آوردن دعوت مىكند و با فاش شدن راز يكتا پرستى وى، جنگى 75 ساله ميان او و پدرش درمىگيرد. |
ویرایش