۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مىكردند' به 'میكردند') |
جز (جایگزینی متن - 'سانه' به 'سهگانه') |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =5469 | | کتابخانۀ دیجیتال نور =5469 | ||
| کتابخوان همراه نور =03814 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۳۳: | خط ۳۴: | ||
مؤلف در بخشى از كتاب به تحولات و پيشرفتهايى كه ناشى از اكتشافات و صادرات نفت و مواد نفتى اشاره دارد. وى در سفر كوتاه خود به جزيره آغاز اين تحول را به چشم ديده است: (...خارك از دم جاروب بولدوزرهاى بزرگ روفته مىشد، از خانهها و نخلهايش گرفته كه مزاحم فرودگاهها و باراندازها بودند تا بزهايش كه دست و پا گير شده بودند و حتى ساكنانش در چنان گرم بازار متخصصان و مهندسان و مقاطعهكاران هيچكاره بودند، گيچ و گول مانده بودند. نخلها را مىانداختند و خانهها را خراب میكردند و صاحبان آن را به پولى راضى میكردند تا به جاى آن همه مهمانسرا بسازند يا خوابگاه يا زمين تنيس. و گرچه خبر خوشى نيست. ما خبر تازه اين دفتر آن است كه زمانه خارك كه ما مىشناسیم بسر آمد...). | مؤلف در بخشى از كتاب به تحولات و پيشرفتهايى كه ناشى از اكتشافات و صادرات نفت و مواد نفتى اشاره دارد. وى در سفر كوتاه خود به جزيره آغاز اين تحول را به چشم ديده است: (...خارك از دم جاروب بولدوزرهاى بزرگ روفته مىشد، از خانهها و نخلهايش گرفته كه مزاحم فرودگاهها و باراندازها بودند تا بزهايش كه دست و پا گير شده بودند و حتى ساكنانش در چنان گرم بازار متخصصان و مهندسان و مقاطعهكاران هيچكاره بودند، گيچ و گول مانده بودند. نخلها را مىانداختند و خانهها را خراب میكردند و صاحبان آن را به پولى راضى میكردند تا به جاى آن همه مهمانسرا بسازند يا خوابگاه يا زمين تنيس. و گرچه خبر خوشى نيست. ما خبر تازه اين دفتر آن است كه زمانه خارك كه ما مىشناسیم بسر آمد...). | ||
بهمين جهت است كه آل احمد ضرور ديده در دفترى آنچه را كه هنوز به جاى مانده يادداشت كند و كتابى فراهم آورد كه (گزارش نسبتا دقيقى باشد از گذران امروز مردم آن جزيره و نگاهى بگذشته آن و نگاه ديگرى به رسوم و آداب محلى و به | بهمين جهت است كه آل احمد ضرور ديده در دفترى آنچه را كه هنوز به جاى مانده يادداشت كند و كتابى فراهم آورد كه (گزارش نسبتا دقيقى باشد از گذران امروز مردم آن جزيره و نگاهى بگذشته آن و نگاه ديگرى به رسوم و آداب محلى و به افسهگانهها و لهجهها). | ||
== ساختار و گزارش محتوا == | == ساختار و گزارش محتوا == | ||
خط ۴۴: | خط ۴۵: | ||
فصل اول، همان مقدمه مؤلف مىباشد، در فصل دوم به نام و تاريخ جزيره پرداخته است، در فصل سوم و چهارم از زندگى بوميان در زندگى مهندسان و كارگرانى كه به تازگى بدانجا رفتهاند، سخن رفته؛ فصل پنجم شرح مفصلى است، درباره گورهاى كنده از سنگ برسم هخامنشيان، معبدنپتون يا ناهيد، دخمههاى مسيحى و قبرستانهاى مسلمانان؛ و فصل ششم، درباره تاريخ خارك است از اسلام تا به امروز و فصل هفتم آخرينديدار نام دارد. | فصل اول، همان مقدمه مؤلف مىباشد، در فصل دوم به نام و تاريخ جزيره پرداخته است، در فصل سوم و چهارم از زندگى بوميان در زندگى مهندسان و كارگرانى كه به تازگى بدانجا رفتهاند، سخن رفته؛ فصل پنجم شرح مفصلى است، درباره گورهاى كنده از سنگ برسم هخامنشيان، معبدنپتون يا ناهيد، دخمههاى مسيحى و قبرستانهاى مسلمانان؛ و فصل ششم، درباره تاريخ خارك است از اسلام تا به امروز و فصل هفتم آخرينديدار نام دارد. | ||
فصل هشتم به | فصل هشتم به افسهگانه و روايت اختصاص داده شده و در آن سه افسهگانه به لهجه محلى و يك افسهگانه به فارسى نقل شده و آنگاه در فصل نهم، به بعد به فرهنگ نام متفرعات خرما، انواع ماهىها، بادهاى محلى، گياهها، درختان، چرندگان، پرندگان، مقبرهها و قبرستانها آورده شده است. و سرانجام با ده ضميمه كه شامل گزارش ادوارد آيوز، ماجراهاى «كنيپ هازن» رئيس دار التجاره هلندىها در خارك، گزارش ديگرى از كاپتن استيف، نظر هرتسفلد و دكتر گيرشمن درباره خارك باستان، گزارشى از نویسنده فارسنامه ناصرى، متن سخنرانى دكتر گيرشمن، جال خارك خاندان مهلب، آنچه فرزدق سروده و ترجمه آن، مؤلف ضميمه آخر را به ميرمهنا و عاقبت او پرداخته است. سپس در پايان داستانى از حضرت سليمان كه در قصص الانبياء جويرى آمده است. | ||
مؤلف در قسمتى از كتاب خود در مورد كارگران شركت نفت چنين مىگويد: | مؤلف در قسمتى از كتاب خود در مورد كارگران شركت نفت چنين مىگويد: | ||
خط ۵۰: | خط ۵۱: | ||
اما امروز بوميان خارك پيشههاى قديم را رها كردهاند يا كارگر نفت شدهاند و يا راه مهاجرت پيش گرفتهاند. گذشته از آن ديگر ساكنان خارك فقط بوميان جزيره نيستند، بلكه جماعتى از مهندسين و تكنيسينها گذارشان بدانجا افتاده است. اين چادرنشينان عهد نفت در اردوگاهى زندگى مىكنند كه هسته شهر صنعتى آينده خارك خواهد بود: 700 نفرند پانصد نفر كارگر و بقيه مهندس و كارمند. صد نفرشان هلندى و انگليسى و امريكايى هستند و بقيه ايرانى همه مرد: | اما امروز بوميان خارك پيشههاى قديم را رها كردهاند يا كارگر نفت شدهاند و يا راه مهاجرت پيش گرفتهاند. گذشته از آن ديگر ساكنان خارك فقط بوميان جزيره نيستند، بلكه جماعتى از مهندسين و تكنيسينها گذارشان بدانجا افتاده است. اين چادرنشينان عهد نفت در اردوگاهى زندگى مىكنند كه هسته شهر صنعتى آينده خارك خواهد بود: 700 نفرند پانصد نفر كارگر و بقيه مهندس و كارمند. صد نفرشان هلندى و انگليسى و امريكايى هستند و بقيه ايرانى همه مرد: | ||
آل احمد از اين كه بدينسان سنتها و زندگى كهن خاركيان از ميان مىرود، متاثر و نگران است: (... وقتى كه اينها هر كدام كارگرى شدند، از كارگران نفت آن وقت ديگر چه كسى در غم(سند باد) شدن خواهد بود؟ و آن همه | آل احمد از اين كه بدينسان سنتها و زندگى كهن خاركيان از ميان مىرود، متاثر و نگران است: (... وقتى كه اينها هر كدام كارگرى شدند، از كارگران نفت آن وقت ديگر چه كسى در غم(سند باد) شدن خواهد بود؟ و آن همه افسهگانه درياها چه خواهد شد؟). | ||
ولى چه مىتوان كرد، اين خواست زمان ماست و لازمه هر تحول و پيشرفتى است و گذشته از همه اينها از كجا معلوم است كه | ولى چه مىتوان كرد، اين خواست زمان ماست و لازمه هر تحول و پيشرفتى است و گذشته از همه اينها از كجا معلوم است كه افسهگانه سازندگان خارك جديد) از (افسهگانههاى دريايى) كهن شنيدنىتر نباشد): | ||
آل احمد كوشش كرده است، زندگى روزمره اين كارشنان و مهندسان و يكنواختى روزهايشان را نشان بدهد و در اين قسمت از كتاب است كه باز با آل احمد داستان نويس روبرو مىشويم و اين صفحات را كه لابلاى آثار تاريخى و يا باستانشناسى با راحت و لذت مىخوانيم. | آل احمد كوشش كرده است، زندگى روزمره اين كارشنان و مهندسان و يكنواختى روزهايشان را نشان بدهد و در اين قسمت از كتاب است كه باز با آل احمد داستان نويس روبرو مىشويم و اين صفحات را كه لابلاى آثار تاريخى و يا باستانشناسى با راحت و لذت مىخوانيم. |
ویرایش