۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'سانه' به 'سهگانه') |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور = | ||
| کتابخوان همراه نور =02215 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۵۷: | خط ۵۸: | ||
كراچكوفسكى نيز در اين مورد حق را به مقدسى مىدهد. در تأييد نظر مقدسى كافى است به سرفصلها و موضوعهاى بخش نخستين مختصر كتاب البلدان (در متن عربى) پيرامون آفرينش زمين و درياهایى كه زمين را احاطه كردهاند، شگفتىهاى آن، تفاوت ميان چين و هند، مكه، بيتالله الحرام، طائف، مدينه و مسجد آن، تفاوت ميان تهامه و حجاز، يمامه، بحرين، يمن، جدّى گرفتن هزليات و هزل شمردن مطالب جدى، ستايش خانه بدوشان و آوارگان، مصر و نيل، سرزمينهایى؛ چون نوبه، حبشه، بجا (البُجَۀ)، مغرب، بيتالمقدس، دمشق، جزيره، بيزانس، ستايش و نكوهش بناهاى، كوفه و قصر خورنق (همراه با نقل قولها و تذكرات تاريخى)، بصره، فارس و غيره، توجه شود. به عنوان نمونه هنگام وصف يك چشمۀ نزدیک همدان به 3 موضوع اشاره شده است: شرحى در ستايش آب سرد، همنوايى ميان عبدالقاهر و حسین بن ابى سَرْح در ستايش همدان و عراق و نكوهش آنها و سرانجام موضوع ميهن دوستى و حب الاوطان. | كراچكوفسكى نيز در اين مورد حق را به مقدسى مىدهد. در تأييد نظر مقدسى كافى است به سرفصلها و موضوعهاى بخش نخستين مختصر كتاب البلدان (در متن عربى) پيرامون آفرينش زمين و درياهایى كه زمين را احاطه كردهاند، شگفتىهاى آن، تفاوت ميان چين و هند، مكه، بيتالله الحرام، طائف، مدينه و مسجد آن، تفاوت ميان تهامه و حجاز، يمامه، بحرين، يمن، جدّى گرفتن هزليات و هزل شمردن مطالب جدى، ستايش خانه بدوشان و آوارگان، مصر و نيل، سرزمينهایى؛ چون نوبه، حبشه، بجا (البُجَۀ)، مغرب، بيتالمقدس، دمشق، جزيره، بيزانس، ستايش و نكوهش بناهاى، كوفه و قصر خورنق (همراه با نقل قولها و تذكرات تاريخى)، بصره، فارس و غيره، توجه شود. به عنوان نمونه هنگام وصف يك چشمۀ نزدیک همدان به 3 موضوع اشاره شده است: شرحى در ستايش آب سرد، همنوايى ميان عبدالقاهر و حسین بن ابى سَرْح در ستايش همدان و عراق و نكوهش آنها و سرانجام موضوع ميهن دوستى و حب الاوطان. | ||
صرف نظر از نقايص ياد شده، ابن فقيه به مسائلى اشاره كرده كه گرچه | صرف نظر از نقايص ياد شده، ابن فقيه به مسائلى اشاره كرده كه گرچه افسهگانهآميز به نظر مىرسد؛ ولى از ديدگاه تاريخى قابل توجه است. به عنوان نمونه قديمترين شرح پيرامون سمرقند در عهد اسلامى از ابن فقيه است. به نوشتۀ او گرد سمرقند همانند بلخ و بخارا ديوارى به طول 12 فرسنگ با 12 دروازه وجود داشت كه از چوب ساخته شده بودند و هر يك دو لنگه داشت. در پشت هر دروازه، دو در ديگر وجود داشت. ميان اين دو در، جايگاه دروازهبانان بود. چنين به نظر مىرسد كه مساحت شهر سمرقند در آن روزگار 5 هزار و با حومه آن 6 هزار جريب بوده است. | ||
ابن فقيه از وجود مسجد جامع سمرقند نيز ياد كرده است. وى به نقل از اصمعى مىنويسد كه بر دروازۀ سمرقند با خط حميرى نوشته شده است كه از اين شهر تا صنعا هزار فرسنگ و از بغداد تا افريقيه هزار فرسنگ و از سيستان تا دريا 200 فرسنگ است. ياقوت نيز به اين نكته اشاره كرده است. مطالب ابن فقيه در اين باب مفصلتر از [[اصطخری، ابراهیم بن محمد|اصطخرى]] است. همۀ آنان بر اين عقيده بودهاند كه خط حك شده بر دروازۀ آهنين سمرقند حميرى بوده است. بعضى محققان چنين اظهار نظر كردهاند كه خط مزبور مشابه حروف سنگ نبشتۀ اورخون بوده كه مشابهتهایى با خط حميرى داشته است. عربها معمولاً خطوط بيگانه و ناشناخته را حميرى و يا مسند مىناميدند. ابن فقيه از وجود پرستشگاه بودايى نوبهار در بلخ كه نزد مسلمانان شهرت فراوان داشت، ياد كرده و شرح مبسوطى در اين زمينه آورده است. به نوشتۀ ابن فقيه فرمانروايان چين و كابل به زيارت اين پرستشگاه مىآمدند و زائران بسيار بدان روى مىآوردند. وى مىنويسد زمينهاى اطراف نوبهار با 700 نهر آب و روستاى نزدیک آن 8 فرسنگ در 4 فرسنگ بود كه برمكيان سرپرستى آن را برعهده داشتند. ابن فقيه ويرانى بلخ و نوبهار را در عهد خلافت عثمان بن عفان نوشته است؛ ولى [[بلاذری، احمد بن یحیی|بلاذرى]] آن را به عهد خلافت معاويه مربوط مىداند. بارتولد نوشتۀ ابن فقيه دربارۀ اين پرستشگاه را تا اندازهاى | ابن فقيه از وجود مسجد جامع سمرقند نيز ياد كرده است. وى به نقل از اصمعى مىنويسد كه بر دروازۀ سمرقند با خط حميرى نوشته شده است كه از اين شهر تا صنعا هزار فرسنگ و از بغداد تا افريقيه هزار فرسنگ و از سيستان تا دريا 200 فرسنگ است. ياقوت نيز به اين نكته اشاره كرده است. مطالب ابن فقيه در اين باب مفصلتر از [[اصطخری، ابراهیم بن محمد|اصطخرى]] است. همۀ آنان بر اين عقيده بودهاند كه خط حك شده بر دروازۀ آهنين سمرقند حميرى بوده است. بعضى محققان چنين اظهار نظر كردهاند كه خط مزبور مشابه حروف سنگ نبشتۀ اورخون بوده كه مشابهتهایى با خط حميرى داشته است. عربها معمولاً خطوط بيگانه و ناشناخته را حميرى و يا مسند مىناميدند. ابن فقيه از وجود پرستشگاه بودايى نوبهار در بلخ كه نزد مسلمانان شهرت فراوان داشت، ياد كرده و شرح مبسوطى در اين زمينه آورده است. به نوشتۀ ابن فقيه فرمانروايان چين و كابل به زيارت اين پرستشگاه مىآمدند و زائران بسيار بدان روى مىآوردند. وى مىنويسد زمينهاى اطراف نوبهار با 700 نهر آب و روستاى نزدیک آن 8 فرسنگ در 4 فرسنگ بود كه برمكيان سرپرستى آن را برعهده داشتند. ابن فقيه ويرانى بلخ و نوبهار را در عهد خلافت عثمان بن عفان نوشته است؛ ولى [[بلاذری، احمد بن یحیی|بلاذرى]] آن را به عهد خلافت معاويه مربوط مىداند. بارتولد نوشتۀ ابن فقيه دربارۀ اين پرستشگاه را تا اندازهاى افسهگانه آميز دانسته است. به نوشتۀ او دروازۀ اين پرستشگاه در غرب شهر باستانى افراسياب قرار داشت. | ||
از مسائلى كه تاكنون به درستى روشن نشده، اسلام آوردن برمك پدر خالد است. بسيارى از منابع اين نكته را مشخص نكردهاند كه برمك اسلام آورده بوده است يا نه؟ ولى ابن فقيه با صراحت از ورود برمك به مدينه در عهد خلافت عثمان و اسلام آوردن او ياد كرده و نوشته است كه وى پس از مسلمان شدن، نام عبدالله برخود نهاد. مطالبى كه ابن فقيه به نقل از سليمان سيرافى آورده، شايان توجه بسيار است، زيرا از اين بازرگان مشهور ایرانى كه به سفرهاى دريايى پرداخته بود، جز بعضى داستانهاى | از مسائلى كه تاكنون به درستى روشن نشده، اسلام آوردن برمك پدر خالد است. بسيارى از منابع اين نكته را مشخص نكردهاند كه برمك اسلام آورده بوده است يا نه؟ ولى ابن فقيه با صراحت از ورود برمك به مدينه در عهد خلافت عثمان و اسلام آوردن او ياد كرده و نوشته است كه وى پس از مسلمان شدن، نام عبدالله برخود نهاد. مطالبى كه ابن فقيه به نقل از سليمان سيرافى آورده، شايان توجه بسيار است، زيرا از اين بازرگان مشهور ایرانى كه به سفرهاى دريايى پرداخته بود، جز بعضى داستانهاى افسهگانهآميز، تقريباً هيچ اطلاعى در دست نيست. | ||
گروهى از محققان نسبت به صحت داستانها و سفر او به چين ابراز ترديد كردهاند؛ ولى گابريل فران، به اين نكته توجه نموده كه ابن فقيه داستان او را با ذكر نام ارائه كرده است. بعضى محققان تاريخ، داستان سفر او را مربوط به 237ق.دانستهاند. هرگاه تاريخ نگارش كتاب ابن فقيه را منطبق با واقعيت بدانيم، در اين صورت مىتوان گفت كه مطالب مربوط به سفر سليمان سيرافى حدود نيم قرن پس از نگارش يادداشتهاى اين بازرگان دريانورد بوده است. | گروهى از محققان نسبت به صحت داستانها و سفر او به چين ابراز ترديد كردهاند؛ ولى گابريل فران، به اين نكته توجه نموده كه ابن فقيه داستان او را با ذكر نام ارائه كرده است. بعضى محققان تاريخ، داستان سفر او را مربوط به 237ق.دانستهاند. هرگاه تاريخ نگارش كتاب ابن فقيه را منطبق با واقعيت بدانيم، در اين صورت مىتوان گفت كه مطالب مربوط به سفر سليمان سيرافى حدود نيم قرن پس از نگارش يادداشتهاى اين بازرگان دريانورد بوده است. |
ویرایش