پرش به محتوا

الفخري في الآداب السلطانية و الدول الإسلامية: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'بونه' به 'به‌گونه'
جز (جایگزینی متن - 'ه‌گ' به '')
جز (جایگزینی متن - 'بونه' به 'به‌گونه')
خط ۴۴: خط ۴۴:
نویسنده، کتاب خود را با بیان «فضیلت دانش و کتاب» و ضرورت توجه پادشاهان به «انواع دانش و رو نمودن آنها به کتاب‌هایی که از فهم‌های عالی تراوش نموده»، آغاز کرده است. اگرچه او دانش را برای مردم عادی نیز زینت می‌داند، اما این زینت را برای پادشاهان کمال می‌داند؛ زیرا: «دانش، پادشاهان را بیش از مردم عادی زینت می‌بخشد و هرگاه پادشاه دانشمند باشد، در حقیقت دانشمند پادشاه است». مطابق این رأی اگر بنا بر این باشد که حکیم حاکم گردد‌، پس باید حاکم، مدام حکمت اندوزد و این جز از راه همنشینی با کتاب حاصل نگردد، اما تنها کتاب‌هایی برای پادشاهان سودمند می‌افتد که «مشتمل بر آداب سلطنت و سیره‌های تاریخی از نوع اخبار ظریف و آثار عجیب باشد». در این سخن، سیاست، تابع تاریخ گردیده و با آن پیوند ناگسستنی یافته و ازاین‌رو معرفت تاریخی، برجسته گردیده و جایگاه والا و رفیعی یافته است. در این خصوص [[ابن طقطقی، محمد بن علی|ابن طقطقی]] درست در ادامه همان سخن به نکته نغز و ظریفی اشاره کرده است و آن اینکه «وزرا، در روزگار قدیم دوست نمی‌داشتند که پادشاهان به هیچ‌یک از تواریخ و اخبار وقوف یابند». به‌راستی چرا وزرا، علی‌رغم اینکه خود صاحب فضیلت و اهل معرفت بوده‌اند و عموما خود بر تواریخ گذشته وقوف داشته‌اند، با پادشاهان چنین می‌کرده‌اند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/14143/19 ر.ک: صالحی، نصرالله، 1378، ص19-‌20]</ref>.
نویسنده، کتاب خود را با بیان «فضیلت دانش و کتاب» و ضرورت توجه پادشاهان به «انواع دانش و رو نمودن آنها به کتاب‌هایی که از فهم‌های عالی تراوش نموده»، آغاز کرده است. اگرچه او دانش را برای مردم عادی نیز زینت می‌داند، اما این زینت را برای پادشاهان کمال می‌داند؛ زیرا: «دانش، پادشاهان را بیش از مردم عادی زینت می‌بخشد و هرگاه پادشاه دانشمند باشد، در حقیقت دانشمند پادشاه است». مطابق این رأی اگر بنا بر این باشد که حکیم حاکم گردد‌، پس باید حاکم، مدام حکمت اندوزد و این جز از راه همنشینی با کتاب حاصل نگردد، اما تنها کتاب‌هایی برای پادشاهان سودمند می‌افتد که «مشتمل بر آداب سلطنت و سیره‌های تاریخی از نوع اخبار ظریف و آثار عجیب باشد». در این سخن، سیاست، تابع تاریخ گردیده و با آن پیوند ناگسستنی یافته و ازاین‌رو معرفت تاریخی، برجسته گردیده و جایگاه والا و رفیعی یافته است. در این خصوص [[ابن طقطقی، محمد بن علی|ابن طقطقی]] درست در ادامه همان سخن به نکته نغز و ظریفی اشاره کرده است و آن اینکه «وزرا، در روزگار قدیم دوست نمی‌داشتند که پادشاهان به هیچ‌یک از تواریخ و اخبار وقوف یابند». به‌راستی چرا وزرا، علی‌رغم اینکه خود صاحب فضیلت و اهل معرفت بوده‌اند و عموما خود بر تواریخ گذشته وقوف داشته‌اند، با پادشاهان چنین می‌کرده‌اند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/14143/19 ر.ک: صالحی، نصرالله، 1378، ص19-‌20]</ref>.


پاسخ این پرسش را [[ابن طقطقی، محمد بن علی|ابن طقطقی]] به‌طور پراکنده در لابه‌لای داستان‌ها و حکایاتی که نقل می‌کند، به‌نوعی بیان کرده است. شاید خلاصه کلام او این باشد که وزرا بیش از آن‌که پادشاهان را عالم بخواهند، بیشتر سرگرم می‌خواسته‌اند؛ چراکه تنها در این صورت پادشاهان را بر وزرا نیاز می‌افتاد و اینان می‌توانستند با فضیلت و دانش و معرفت خود به رتق و فتق امور بپردازند و چنین بر پادشاهان القا کنند که آنان در اداره امور ناچار از رأی و تدبیر وزرایند و اما این رأی و تدبیر با کسب «معرفت تاریخی» حاصل شدنی است. ازاین‌روست که [[ابن طقطقی، محمد بن علی|ابن طقطقی]] به‌طور مکرر به اهل سیاست، مزایا و فواید تواریخ از جمله تاریخ خود را یادآور شده است. او می‌نویسد: «هرکس با امر سیاست و تدبیر امور مردم سروکار دارد، بدین کتاب نیازمند است». در جایی دیگر ضمن مقایسه اثر خود با آثار حماسی، بر رجحان اثرش بر آنها این‌چنین تأکید می‌ورزد: «این کتاب، هم آنچه را که گفته شد(حماسه‌ها) در بر دارد و هم خواننده را به قواعد سیاست و وسایل ریاست راهنمایی می‌کند» و در چند سطر بعد، باز بونه‌ای دیگر به اهمیت اثرش اشاره می‌کند: «این کتاب خرد را نیرو و ذهن را تندی، هوش را درخشندگی می‌بخشد و مطالب آن خاطر هوشمند را همچون سنگ تیغ است برای فولاد». [[ابن طقطقی، محمد بن علی|ابن طقطقی‌]] اشاره و تأکید مکرر بر ارزش و فواید این کتاب را از باب مبالغه ندانسته و شائبه هرگونه گزافویی را با صراحت نفی کرده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/14143/20 ر.ک: همان، ص20]</ref>.
پاسخ این پرسش را [[ابن طقطقی، محمد بن علی|ابن طقطقی]] به‌طور پراکنده در لابه‌لای داستان‌ها و حکایاتی که نقل می‌کند، به‌نوعی بیان کرده است. شاید خلاصه کلام او این باشد که وزرا بیش از آن‌که پادشاهان را عالم بخواهند، بیشتر سرگرم می‌خواسته‌اند؛ چراکه تنها در این صورت پادشاهان را بر وزرا نیاز می‌افتاد و اینان می‌توانستند با فضیلت و دانش و معرفت خود به رتق و فتق امور بپردازند و چنین بر پادشاهان القا کنند که آنان در اداره امور ناچار از رأی و تدبیر وزرایند و اما این رأی و تدبیر با کسب «معرفت تاریخی» حاصل شدنی است. ازاین‌روست که [[ابن طقطقی، محمد بن علی|ابن طقطقی]] به‌طور مکرر به اهل سیاست، مزایا و فواید تواریخ از جمله تاریخ خود را یادآور شده است. او می‌نویسد: «هرکس با امر سیاست و تدبیر امور مردم سروکار دارد، بدین کتاب نیازمند است». در جایی دیگر ضمن مقایسه اثر خود با آثار حماسی، بر رجحان اثرش بر آنها این‌چنین تأکید می‌ورزد: «این کتاب، هم آنچه را که گفته شد(حماسه‌ها) در بر دارد و هم خواننده را به قواعد سیاست و وسایل ریاست راهنمایی می‌کند» و در چند سطر بعد، باز به‌گونه‌ای دیگر به اهمیت اثرش اشاره می‌کند: «این کتاب خرد را نیرو و ذهن را تندی، هوش را درخشندگی می‌بخشد و مطالب آن خاطر هوشمند را همچون سنگ تیغ است برای فولاد». [[ابن طقطقی، محمد بن علی|ابن طقطقی‌]] اشاره و تأکید مکرر بر ارزش و فواید این کتاب را از باب مبالغه ندانسته و شائبه هرگونه گزافویی را با صراحت نفی کرده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/14143/20 ر.ک: همان، ص20]</ref>.


علاوه بر موارد پیش‌گفته، یک نکته مهم دیگر در مقدمه تاریخ فخری دارای برجستگی خاصی است و آن بیان صریح شیوه و نوع تاریخ‌نگاری است که [[ابن طقطقی، محمد بن علی|ابن طقطقی]] در اثر خود آن را در عمل به کار بسته است. او می‌نویسد من در این کتاب خود را به این امر ملتزم ساخته‌ام که: «در گفتار خود جز به حق نگرایم و جز با عدل و انصاف سخن نگویم و خواهش دل را نپذیرم و از مقتضای محیط و چگونگی پرورش و تربیت پیروی نکنم و خود را با این‌گونه امور اجنبی پنداشته، از آن دوری گزینم»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/14143/20 ر.ک: همان]</ref>.
علاوه بر موارد پیش‌گفته، یک نکته مهم دیگر در مقدمه تاریخ فخری دارای برجستگی خاصی است و آن بیان صریح شیوه و نوع تاریخ‌نگاری است که [[ابن طقطقی، محمد بن علی|ابن طقطقی]] در اثر خود آن را در عمل به کار بسته است. او می‌نویسد من در این کتاب خود را به این امر ملتزم ساخته‌ام که: «در گفتار خود جز به حق نگرایم و جز با عدل و انصاف سخن نگویم و خواهش دل را نپذیرم و از مقتضای محیط و چگونگی پرورش و تربیت پیروی نکنم و خود را با این‌گونه امور اجنبی پنداشته، از آن دوری گزینم»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/14143/20 ر.ک: همان]</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش