پرش به محتوا

الإيضاح (ابوفراس مینقی): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه‌گ' به ''
جز (جایگزینی متن - 'ولي' به 'ولی')
جز (جایگزینی متن - 'ه‌گ' به '')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۵: خط ۳۵:
نویسنده، در مقدمه به ارزش فضايل عقلى اشاره مى‌كند و اگر چه فضايل جسمانى را بى‌ارزش نمى‌داند، اما فضايل نظرى عقلى را باارزش‌تر مى‌داند. به اعتقاد محقق كتاب، اين رأى اقتباسى از آراى اخوان الصفاء و [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] است. ابوفراس بر اين اعتقاد است كه معرفت مطلقه از طريق اعمال فكرى و محاربه با شهوات و ميراندن جسم، كامل مى‌گردد.
نویسنده، در مقدمه به ارزش فضايل عقلى اشاره مى‌كند و اگر چه فضايل جسمانى را بى‌ارزش نمى‌داند، اما فضايل نظرى عقلى را باارزش‌تر مى‌داند. به اعتقاد محقق كتاب، اين رأى اقتباسى از آراى اخوان الصفاء و [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] است. ابوفراس بر اين اعتقاد است كه معرفت مطلقه از طريق اعمال فكرى و محاربه با شهوات و ميراندن جسم، كامل مى‌گردد.


كتاب، با ذكر آيات قرآن كريم به تكرار داستان آدم(ع) هفت مرتبه در قرآن كريم اشاره كرده و ابليس هر يك از انبيا را نام مى‌برد. وى در آخر چنين نتيجه‌گيرى مى‌كند كه تفاوت ابليس بالقوه و بالفعل در آن است كه ابليس بالقوه مى‌تواند توبه كند و با تغيير صورت ابليسى خود به حق رجوع كند، اما ابليس بالفعل امكان توبه ندارد. وى سپس به گونه ديگرى نيز تأويل مى‌برد كه ابليس‌هاى بالقوه فقهاى قشرى و بزرگان هستند كه اگر قلوب آنها فاسد شود، صورت روحانى آنها ابليس بالفعل مى‌شود كه عقاب خواهد شد و ندامت، ديگر سودى ندارد.
كتاب، با ذكر آيات قرآن كريم به تكرار داستان آدم(ع) هفت مرتبه در قرآن كريم اشاره كرده و ابليس هر يك از انبيا را نام مى‌برد. وى در آخر چنين نتيجيرى مى‌كند كه تفاوت ابليس بالقوه و بالفعل در آن است كه ابليس بالقوه مى‌تواند توبه كند و با تغيير صورت ابليسى خود به حق رجوع كند، اما ابليس بالفعل امكان توبه ندارد. وى سپس به گونه ديگرى نيز تأويل مى‌برد كه ابليس‌هاى بالقوه فقهاى قشرى و بزرگان هستند كه اگر قلوب آنها فاسد شود، صورت روحانى آنها ابليس بالفعل مى‌شود كه عقاب خواهد شد و ندامت، ديگر سودى ندارد.


ابوفراس پس از اين مقدمه به بيان تفاوت بين انسان بالقوه و انسان بالفعل مى‌پردازد. او انسان بالقوه را مختار فاعل مأمور و همان روح ناطقه مى‌داند و دست و پا و زبان و ساير اعضا را ابزارهایى مى‌داند كه روح در افعالش آنها را به كار مى‌گيرد. او سپس در اثبات اين ادعا چنين استدلال مى‌كند كه اخبار و علم و عقل و اراده و... در روح است نه در عضو. خداوند عز و جل نيز روح را مورد خطاب قرار داده است، چرا كه حكيم، آنچه را كه معرفت و فهم و تمييز ندارد، مورد خطاب قرار نمى‌دهد.
ابوفراس پس از اين مقدمه به بيان تفاوت بين انسان بالقوه و انسان بالفعل مى‌پردازد. او انسان بالقوه را مختار فاعل مأمور و همان روح ناطقه مى‌داند و دست و پا و زبان و ساير اعضا را ابزارهایى مى‌داند كه روح در افعالش آنها را به كار مى‌گيرد. او سپس در اثبات اين ادعا چنين استدلال مى‌كند كه اخبار و علم و عقل و اراده و... در روح است نه در عضو. خداوند عز و جل نيز روح را مورد خطاب قرار داده است، چرا كه حكيم، آنچه را كه معرفت و فهم و تمييز ندارد، مورد خطاب قرار نمى‌دهد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش