پرش به محتوا

تاریخ فلسفه اسلامی (نصر): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه‌گ' به ''
جز (جایگزینی متن - 'مخصوصا' به 'مخصوصاً')
جز (جایگزینی متن - 'ه‌گ' به '')
خط ۷۰: خط ۷۰:
یکی از مقالات این بخش مقاله‌ای از هانس دایبر است. از بخش‌های جالب مقاله دایبر (در مقاله پنجاهم) بررسی تقسیمات طبقاتی جامعه از دیدگاه متفکرین اسلامی است. به گفته وی ابوحاتم رازی جامعه را به «عالمان» و «متعلمان» و درنتیجه به رهبران و پیروان تقسیم‌بندی می‌کند. بنا به تفاوت ظرفیت شعور و علم در میان افراد جامعه، هر جامعه‌ای نیاز به رهبری دارد و افراد جامعه ملزم به اطاعت از رهبرند. پیامبر(ص) ‌رهبر عالی جامعه اسلامی است، اما در غیاب وی جامعه باید از عالمان دین که مجری اوامر او هستند اطاعت کند. هرکس از اطاعت اوامر پیامبر سر باز زند جاهل است. جاهلان تشنه قدرت و تنعمات دنیوی‌اند، دنیا را بر دین ترجیح می‌دهند و این تمایلات منشأ جنگ است.
یکی از مقالات این بخش مقاله‌ای از هانس دایبر است. از بخش‌های جالب مقاله دایبر (در مقاله پنجاهم) بررسی تقسیمات طبقاتی جامعه از دیدگاه متفکرین اسلامی است. به گفته وی ابوحاتم رازی جامعه را به «عالمان» و «متعلمان» و درنتیجه به رهبران و پیروان تقسیم‌بندی می‌کند. بنا به تفاوت ظرفیت شعور و علم در میان افراد جامعه، هر جامعه‌ای نیاز به رهبری دارد و افراد جامعه ملزم به اطاعت از رهبرند. پیامبر(ص) ‌رهبر عالی جامعه اسلامی است، اما در غیاب وی جامعه باید از عالمان دین که مجری اوامر او هستند اطاعت کند. هرکس از اطاعت اوامر پیامبر سر باز زند جاهل است. جاهلان تشنه قدرت و تنعمات دنیوی‌اند، دنیا را بر دین ترجیح می‌دهند و این تمایلات منشأ جنگ است.


اخوان الصفا نیز بر اساس همین معیار جامعه را به «خواص» و «عوام» و طبقه بینابین این دو، یعنی «متوسطون» تقسیم می‌کنند، اما ازآنجاکه عقل و شعور ابنای بشر همه یکسان نیست، اخوان الصفا هفت طبقه اجتماعی را بر اساس نوع فعالیت اقتصادی نیز مشخص ساخته‌اند. این طبقات عبارتند از: صنعتگران، تجار، مهندسان، حاکمان، خدمتکاران، بیکاران و بالاخره عالمان دین. پس از ذکر جزئیات این طبقه‌بندی و نیز بررسی نظریات متفکرانی چون [[مسکویه، احمد بن محمد|ابن مسکویه]]، [[ابن طفیل، محمد بن عبدالملک|ابن طفیل]]، [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن ‌سینا]] و بالاخره [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]]، دایبر چنین نتیجه می‌گیرد که مهم‌ترین ویژگی فلسفه سیاسی اسلامی عام و جهان‌شمول بودن آن است. به این معنی که پیام پیامبر که فلسفه‌ای برای سعادت جامعه انسانی و اصلاح بشر است، در قالب قوانین سیاسی قادر است به حل‌وفصل امور و مصالح دنیوی جوامع انسانی و در قالب معنوی و مذهبی به مصالح آخرت آنان بپردازد. صحنه عمل اجتماعی هماهنگی میان این دو وجه را میسر می‌سازد. این مقاله با بهره‌گیری از منابع فارسی یا غیر عربی و به‌ویژه آثار متفکران ایرانی همچون [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیر طوسی]] و [[نظام‌الملک، حسن بن علی|نظام‌الملک]] که هم نظریه‌پرداز بودند و هم در عرصه سیاست فعال، می‌توانست بسیار غنی‌تر از اینکه هست باشد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/18472/322 ر.ک: فغفوری، محمد، ص322-323]</ref>.
اخوان الصفا نیز بر اساس همین معیار جامعه را به «خواص» و «عوام» و طبقه بینابین این دو، یعنی «متوسطون» تقسیم می‌کنند، اما ازآنجاکه عقل و شعور ابنای بشر همه یکسان نیست، اخوان الصفا هفت طبقه اجتماعی را بر اساس نوع فعالیت اقتصادی نیز مشخص ساخته‌اند. این طبقات عبارتند از: صنعتگران، تجار، مهندسان، حاکمان، خدمتکاران، بیکاران و بالاخره عالمان دین. پس از ذکر جزئیات این طبقه‌بندی و نیز بررسی نظریات متفکرانی چون [[مسکویه، احمد بن محمد|ابن مسکویه]]، [[ابن طفیل، محمد بن عبدالملک|ابن طفیل]]، [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن ‌سینا]] و بالاخره [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]]، دایبر چنین نتیجه می‌گیرد که مهم‌ترین ویژگی فلسفه سیاسی اسلامی عام و جهان‌شمول بودن آن است. به این معنی که پیام پیامبر که فلسفه‌ای برای سعادت جامعه انسانی و اصلاح بشر است، در قالب قوانین سیاسی قادر است به حل‌وفصل امور و مصالح دنیوی جوامع انسانی و در قالب معنوی و مذهبی به مصالح آخرت آنان بپردازد. صحنه عمل اجتماعی هماهنگی میان این دو وجه را میسر می‌سازد. این مقاله با بهریری از منابع فارسی یا غیر عربی و به‌ویژه آثار متفکران ایرانی همچون [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیر طوسی]] و [[نظام‌الملک، حسن بن علی|نظام‌الملک]] که هم نظریه‌پرداز بودند و هم در عرصه سیاست فعال، می‌توانست بسیار غنی‌تر از اینکه هست باشد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/18472/322 ر.ک: فغفوری، محمد، ص322-323]</ref>.


بخش هشتم (3 فصل) به مباحثی پیرامون تبادل فرهنگی بین عالم اسلامی و غرب مربوط می‌شود و شامل فصولی است راجع به اروپای یهودی و مسیحیِ قرون ‌وسطی (که به ترجمه آثار فلسفیِ مسلمانان و یهودیانِ عرب روی آوردند)، فلسفه جدید غرب و پژوهشی موردی در ساحت شعر<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1372/165 ر.ک: سوزنچی، حسین، ص165]</ref>.
بخش هشتم (3 فصل) به مباحثی پیرامون تبادل فرهنگی بین عالم اسلامی و غرب مربوط می‌شود و شامل فصولی است راجع به اروپای یهودی و مسیحیِ قرون ‌وسطی (که به ترجمه آثار فلسفیِ مسلمانان و یهودیانِ عرب روی آوردند)، فلسفه جدید غرب و پژوهشی موردی در ساحت شعر<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1372/165 ر.ک: سوزنچی، حسین، ص165]</ref>.
خط ۸۰: خط ۸۰:
بخش دهم (4 فصل)، به تفسیر و تعبیری که در دوران جدید از فلسفه اسلامی در مغرب زمین به ‌عمل ‌آمده است، پرداخته می‌شود و درباره موضوعاتی چون «مشرق‌شناسی و فلسفه اسلامی»، «آثار و نقش هانری کربن در معرفی فلسفه اسلامی به جهان غرب»، «فلسفه اسلامی در روسیه و اتحاد جماهیر شوروی (سابق)» و «امکان داشتن یک فلسفه اسلامی» بحث می‌شود<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1372/166 ر.ک: سوزنچی، حسین، ص166]</ref>.
بخش دهم (4 فصل)، به تفسیر و تعبیری که در دوران جدید از فلسفه اسلامی در مغرب زمین به ‌عمل ‌آمده است، پرداخته می‌شود و درباره موضوعاتی چون «مشرق‌شناسی و فلسفه اسلامی»، «آثار و نقش هانری کربن در معرفی فلسفه اسلامی به جهان غرب»، «فلسفه اسلامی در روسیه و اتحاد جماهیر شوروی (سابق)» و «امکان داشتن یک فلسفه اسلامی» بحث می‌شود<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1372/166 ر.ک: سوزنچی، حسین، ص166]</ref>.


در روسیه تا قبل از انقلاب اکتبر مطالعات مربوط به اسلام بیشتر در چهارچوب زبان‌شناسی، ادبیات و گاه تـاریخ صـورت می‌گرفت و تـوجه چندانی به فلسفه نمی‌شد. بعد از انقلاب نیز به علت ماهیت ایدئولوژیک نظام جدید به فلسفه به‌صورت تضاد میان ماتریالیسم (ماده‌گرایی) و ایدئالیسم (آرمان‌گرایی) نگریسته می‌شد و به هـمین دلیـل اعـتباری حتی کمتر از گذشته داشت. بااین‌وجود، به اعتقاد الکساندر کنیش (Alcxander Knysh) آثار معدودی که درباره متفکرین مـسلمانی چـون [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن ‌سینا]] و [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوریحان بیرونی]] به‌وسیله استادان روسی مانند آرتور سـاکادیف، گـرگوریان و چـند تن دیگر انتشار یافته، ابعاد تازه‌ای از زندگی و افکار این فلاسفه مسلمان راه ارائه می‌دهد. شاید در آیـنده آثار باارزشی از این منطقه مخصوصاًً از جمهوری‌های مسلمان به دنیای فلسفه ارائه شـود؛ به‌ویژه اگر جـستجو بـرای یافتن نسخ خطی ادامه یابد و به پیدا شدن آثار کمیاب و احتمالاً گمشده نیز بینجامد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/18472/324 ر.ک: فغفوری، محمد، ص324]</ref>.
در روسیه تا قبل از انقلاب اکتبر مطالعات مربوط به اسلام بیشتر در چهارچوب زبان‌شناسی، ادبیات و گاه تـاریخ صـورت می‌گرفت و تـوجه چندانی به فلسفه نمی‌شد. بعد از انقلاب نیز به علت ماهیت ایدئولوژیک نظام جدید به فلسفه به‌صورت تضاد میان ماتریالیسم (مادرایی) و ایدئالیسم (آرمان‌گرایی) نگریسته می‌شد و به هـمین دلیـل اعـتباری حتی کمتر از گذشته داشت. بااین‌وجود، به اعتقاد الکساندر کنیش (Alcxander Knysh) آثار معدودی که درباره متفکرین مـسلمانی چـون [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن ‌سینا]] و [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوریحان بیرونی]] به‌وسیله استادان روسی مانند آرتور سـاکادیف، گـرگوریان و چـند تن دیگر انتشار یافته، ابعاد تازه‌ای از زندگی و افکار این فلاسفه مسلمان راه ارائه می‌دهد. شاید در آیـنده آثار باارزشی از این منطقه مخصوصاًً از جمهوری‌های مسلمان به دنیای فلسفه ارائه شـود؛ به‌ویژه اگر جـستجو بـرای یافتن نسخ خطی ادامه یابد و به پیدا شدن آثار کمیاب و احتمالاً گمشده نیز بینجامد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/18472/324 ر.ک: فغفوری، محمد، ص324]</ref>.


آخرین بخش کتاب (بخش یازدهم) به کتاب‌شناسی اختصاص دارد. اولیور لیمن طی دو فصل، راهنمایی به منابعِ کتاب‌شناختیِ فلسفه اسلامی و نیز فهرستی از کتاب‌های مقدماتی که در باب فلسفه اسلامی به زبان‌های غربی نوشته شده، ارائه کرده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1372/166 ر.ک: سوزنچی، حسین، ص166]</ref>.
آخرین بخش کتاب (بخش یازدهم) به کتاب‌شناسی اختصاص دارد. اولیور لیمن طی دو فصل، راهنمایی به منابعِ کتاب‌شناختیِ فلسفه اسلامی و نیز فهرستی از کتاب‌های مقدماتی که در باب فلسفه اسلامی به زبان‌های غربی نوشته شده، ارائه کرده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1372/166 ر.ک: سوزنچی، حسین، ص166]</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش