پرش به محتوا

مکاتیب سنایی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ن‎گ' به 'ن‌گ'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎پ' به 'ه‌پ')
جز (جایگزینی متن - 'ن‎گ' به 'ن‌گ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۵۰: خط ۵۰:
در نامه سوم که به خواجه احمد بن مسعود نگاشته شده بیشتر مطالب آن شامل سپاسگزاری و قدردانی از خواجه احمد است، به سبب فضل و بخششی که خواجه احمد در حق [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی]] داشته است‎ و تا آنجا در ستایش خواجه احمد پیش تاخته که می‌فرماید‎: «...کریمی که افغانیان از بار مکرمت او افغان می‌کنند، پس حلقه‌به‌گوشان از نشر مدح او چگونه خاموش باشند؟ زیرا که تعویذ دوستی او بخشش اوست نه کوشش او‎»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3829/25 ر.ک: همان، ص25]</ref>‏.
در نامه سوم که به خواجه احمد بن مسعود نگاشته شده بیشتر مطالب آن شامل سپاسگزاری و قدردانی از خواجه احمد است، به سبب فضل و بخششی که خواجه احمد در حق [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی]] داشته است‎ و تا آنجا در ستایش خواجه احمد پیش تاخته که می‌فرماید‎: «...کریمی که افغانیان از بار مکرمت او افغان می‌کنند، پس حلقه‌به‌گوشان از نشر مدح او چگونه خاموش باشند؟ زیرا که تعویذ دوستی او بخشش اوست نه کوشش او‎»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3829/25 ر.ک: همان، ص25]</ref>‏.


و در نامه چهارم‎، پس از مقدمه‌ای مستوفی و بلیغ در صفات و خصائص حضرت علی(ع) با عناوینی غلوآمیز خواجه احمد را این‎گونه مخاطب داشته است: «اگر چشم جسم [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی]] در خدمت نیست، آن رقم که نتیجه قدم است‎، در پیش‎خدمت است. آن مجلس خود داند که در هر مجلسی که این داعی باشد، متمسک به حبل ولای او و مقبل بر نشر ثنای او باشد که اهتمام نمودن در خدمت صدری که سجیت و حلیت او بر کسب فضایل و حسب شمایل و اصل فصاحت و فضل حصافت و پیرایه سماحت و سرمایه حماست مقصور است...» <ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3829/25 ر.ک: همان]</ref>‏.
و در نامه چهارم‎، پس از مقدمه‌ای مستوفی و بلیغ در صفات و خصائص حضرت علی(ع) با عناوینی غلوآمیز خواجه احمد را این‌گونه مخاطب داشته است: «اگر چشم جسم [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی]] در خدمت نیست، آن رقم که نتیجه قدم است‎، در پیش‎خدمت است. آن مجلس خود داند که در هر مجلسی که این داعی باشد، متمسک به حبل ولای او و مقبل بر نشر ثنای او باشد که اهتمام نمودن در خدمت صدری که سجیت و حلیت او بر کسب فضایل و حسب شمایل و اصل فصاحت و فضل حصافت و پیرایه سماحت و سرمایه حماست مقصور است...» <ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3829/25 ر.ک: همان]</ref>‏.


در این نامه با توجه به مدح و ستایشی که [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی]] نسبت به خواجه احمد مسعود دارد خواننده تیزبین کنجکاو می‌شود که این خواجه احمد دارای‎ چه مقام معنوی یا مرتبه علمی بوده است که با این صفات برجسته [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی]] از وی تمجید می‌نماید. پاسخ این پرسش را در کتاب چهار مقاله نظامی عروضی (متوفی 550 ق) در مقاله دوم می‎یابیم‎. نظامی عروضی آنجا که از ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر سخن می‌گوید، پسر تیشه (احمد بن مسعود تیشه) را از جمله شاعرانی می‌داند که در دربار آل خاقان گرد آمده بودند و نام آل خاقان‎ با سخن آنان باقی ماند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3829/25 ر.ک: همان]</ref>‏.
در این نامه با توجه به مدح و ستایشی که [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی]] نسبت به خواجه احمد مسعود دارد خواننده تیزبین کنجکاو می‌شود که این خواجه احمد دارای‎ چه مقام معنوی یا مرتبه علمی بوده است که با این صفات برجسته [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی]] از وی تمجید می‌نماید. پاسخ این پرسش را در کتاب چهار مقاله نظامی عروضی (متوفی 550 ق) در مقاله دوم می‎یابیم‎. نظامی عروضی آنجا که از ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر سخن می‌گوید، پسر تیشه (احمد بن مسعود تیشه) را از جمله شاعرانی می‌داند که در دربار آل خاقان گرد آمده بودند و نام آل خاقان‎ با سخن آنان باقی ماند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3829/25 ر.ک: همان]</ref>‏.
خط ۵۶: خط ۵۶:
«دیوانیات»: نامه‌های دیوانی است که به صدور و وزرا و صاحبان مناصب لشکری یا کشوری نگاشته است. در خلال سطور این نامه‌ها روح بلند و طبع توسن و سرکش حکیم سنایی جلایی خاص دارد‎، با اینکه، برای رهایی از دام تزویر قوام‌الدین ابوالقاسم‎ وزیر عراق لفاظی‌ها دارد و با آوردن سجع‎های متوالی و ترکیبات مترادف و احیاناً سرودن قصیده‌ای سعی دارد که اخلاص خود را به عالم عرفان و عرفا فدای زندگانی دو روزه دنیا نکند‎؛ اما از طرف دیگر نیز می‌داند که معاندان و متکلمان و طریق جدل‌پردازان در کمین‌اند تا به دستاویزی مجعول [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی]] را متهم به رافضی بودن و محب آل علی مجرم معرفی کنند و ایشان را نیز همچون عزالدین اصفهانی به چوبه دار سپارند یا اینکه همچون عین القضاة شمع آجینش کنند. این نامه‌ها را می‌توان تعویذ چنین چشم‎زخم‎هایی دانست که نه‌تنها شخص انسان را نابود می‌کردند بلکه شخصیت وی را نیز پایمال می‌نمودند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3829/27 ر.ک: همان، ص28-27]</ref>‏.
«دیوانیات»: نامه‌های دیوانی است که به صدور و وزرا و صاحبان مناصب لشکری یا کشوری نگاشته است. در خلال سطور این نامه‌ها روح بلند و طبع توسن و سرکش حکیم سنایی جلایی خاص دارد‎، با اینکه، برای رهایی از دام تزویر قوام‌الدین ابوالقاسم‎ وزیر عراق لفاظی‌ها دارد و با آوردن سجع‎های متوالی و ترکیبات مترادف و احیاناً سرودن قصیده‌ای سعی دارد که اخلاص خود را به عالم عرفان و عرفا فدای زندگانی دو روزه دنیا نکند‎؛ اما از طرف دیگر نیز می‌داند که معاندان و متکلمان و طریق جدل‌پردازان در کمین‌اند تا به دستاویزی مجعول [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی]] را متهم به رافضی بودن و محب آل علی مجرم معرفی کنند و ایشان را نیز همچون عزالدین اصفهانی به چوبه دار سپارند یا اینکه همچون عین القضاة شمع آجینش کنند. این نامه‌ها را می‌توان تعویذ چنین چشم‎زخم‎هایی دانست که نه‌تنها شخص انسان را نابود می‌کردند بلکه شخصیت وی را نیز پایمال می‌نمودند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3829/27 ر.ک: همان، ص28-27]</ref>‏.


«دفاعیات»: در این نامه‌ها [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی]] پس از مقدمات مطول و معمول، به دفاع از اصول عقاید خویش پرداخته و اتهاماتی را که اراذل الناس و مغرضین به وی نسبت داده‌اند، رد می‌نماید. یکی ازاین‎گونه نامه‌ها که اهمیت شایانی نیز دارد، نامه‌ای است که [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی]] به بهرام شاه غزنوی نوشته است. این نامه از جنبه‌های گوناگون بسیار جالب و حائز اهمیت است. [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی]] در این نامه از فقرات مندرج در حدیقه دفاع کرده و به تعریض، سلطان را از تغییر موضع در برابر [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی]] برای رضایت ظاهرپرستان ریاپیشه سرزنش کرده است. نوع بیان [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی]] با نثر دیگر نامه‌های‎ دیوانی وی کاملاً متباین است؛ زیرا در نامه‌هایی که برای صدور و وزرا و امرا نوشته با مقدمه‌ای طولانی عنوان‌هایی را ذکر کرده است که در دید یک محقق بی‎طرف برای چنان مخاطب‌هایی بسیار زیاد بوده و برای [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی]] نیز دون شأن وی بوده که چنین الفاظی را برای افرادی مثل قوام‌الدین وزیر به کار ببرد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3829/29 ر.ک: همان، ص30-29]</ref>‏.
«دفاعیات»: در این نامه‌ها [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی]] پس از مقدمات مطول و معمول، به دفاع از اصول عقاید خویش پرداخته و اتهاماتی را که اراذل الناس و مغرضین به وی نسبت داده‌اند، رد می‌نماید. یکی ازاین‌گونه نامه‌ها که اهمیت شایانی نیز دارد، نامه‌ای است که [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی]] به بهرام شاه غزنوی نوشته است. این نامه از جنبه‌های گوناگون بسیار جالب و حائز اهمیت است. [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی]] در این نامه از فقرات مندرج در حدیقه دفاع کرده و به تعریض، سلطان را از تغییر موضع در برابر [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی]] برای رضایت ظاهرپرستان ریاپیشه سرزنش کرده است. نوع بیان [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی]] با نثر دیگر نامه‌های‎ دیوانی وی کاملاً متباین است؛ زیرا در نامه‌هایی که برای صدور و وزرا و امرا نوشته با مقدمه‌ای طولانی عنوان‌هایی را ذکر کرده است که در دید یک محقق بی‎طرف برای چنان مخاطب‌هایی بسیار زیاد بوده و برای [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی]] نیز دون شأن وی بوده که چنین الفاظی را برای افرادی مثل قوام‌الدین وزیر به کار ببرد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3829/29 ر.ک: همان، ص30-29]</ref>‏.


از جمله‎، مطالبی که با مطالعه این نامه‎ بر خوانندگان مکشوف می‌گردد، این است که ریاکاران در آن قرن، بیان تبه‌کاری‌های آل مروان را تحمل نمی‌کردند و به دفاع از عبدالملک بن مروان و ولید برمی‌خاستند که یکی فرمان منجنیق بستن در اطراف خانه خدا را داد و موجبات ویرانی قبله مسلمانان را فراهم کرد و دیگری قرآن را آماج تیرهای پیاپی خود می‌کرد و با تفاخر و تجاهر به فسق، قرآن را مخاطب قرار می‌داد و می‌گفت: «چون در نزد خداوندت حاضر شدی بگو که ولید من را پاره‌پاره کرد»؛ و شگفتا که همین نیکی فروشان ظاهرفریب، ذکر فضیلت‎های امیرالمؤمنین علی(ع) را بدعت می‌شمردند و مقابل این بدعت‎ها فریاد وا شریعتا، سر داده بودند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3829/30 ر.ک: همان، ص31-30] </ref>‏.
از جمله‎، مطالبی که با مطالعه این نامه‎ بر خوانندگان مکشوف می‌گردد، این است که ریاکاران در آن قرن، بیان تبه‌کاری‌های آل مروان را تحمل نمی‌کردند و به دفاع از عبدالملک بن مروان و ولید برمی‌خاستند که یکی فرمان منجنیق بستن در اطراف خانه خدا را داد و موجبات ویرانی قبله مسلمانان را فراهم کرد و دیگری قرآن را آماج تیرهای پیاپی خود می‌کرد و با تفاخر و تجاهر به فسق، قرآن را مخاطب قرار می‌داد و می‌گفت: «چون در نزد خداوندت حاضر شدی بگو که ولید من را پاره‌پاره کرد»؛ و شگفتا که همین نیکی فروشان ظاهرفریب، ذکر فضیلت‎های امیرالمؤمنین علی(ع) را بدعت می‌شمردند و مقابل این بدعت‎ها فریاد وا شریعتا، سر داده بودند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3829/30 ر.ک: همان، ص31-30] </ref>‏.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش