۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'کج' به 'کج') |
جز (جایگزینی متن - 'نگ' به 'نگ') |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =38556 | | کتابخانۀ دیجیتال نور =38556 | ||
| کتابخوان همراه نور =56076 | |||
| کد پدیدآور =16653 | | کد پدیدآور =16653 | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۳۷: | خط ۳۸: | ||
حمد بن ابراهیم سعی کرده، شواهدی از فطرت و عقل در ادله سمعیه در مباحث این عقیده ارائه دهد و علت این امر را این ذکر میکند که تضافر ادله بر وضوح حق میافزاید. همچنین آنچه اهل ملل از مسلمانان بر آن اتفاق دارند را ذکر کرده است تا شذوذ مبتدعه گمراه را از آنچه جمیع اهل ملل بر آن اتفاق دارند روشن گرداند. سعی وی بر این بوده که در میان احادیث، صرفاً به روایات صحیح استناد کند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38556/1/8 ر.ک: همان، ص8]</ref> احیاناً اگر حدیثی هم بوده که علمای اهل سنت در باب اعتقاد آن را از احادیث ضعیفه نقل کردهاند صرفاً از باب اعتضاد بوده نه از بابت اعتماد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38556/1/9 ر.ک: همان، ص9]</ref> در کل، مسائلی که توسط علما در باب اعتقادات ذکر شده به مسائل مورد اعتماد، مسائلی در اعتضاد و اموری که واضح الفساد نیستند، تقسیم میشود؛ ممکن است کسی بگوید از جمله مسائلی که برخی از سلف روایت کردهاند و نصی از آثار تابعین در آن نمیتوان یافت میتوان مورد ذیل را نام برد و آن را تشنیعی بر منکرانش دانست؛ البته در پاسخ به این سؤال باید گفت که این مسئله جاری بر اصول (اهل سنت) است و منظور از ذکر آن اذیت و تشنیع مبتدعه است مانند قول مجاهد درباره کلام خداوند در عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا ﴿٧٩﴾ در سوره اسراء که ابوداود درباره آن گفته: «ما زال الناس یحدثون بهذا یریدون مغایظة الجهمیة و ذلک أن الجمهیة ینکرون ان علی العرش شیئا» مردم همواره این را نقل میکنند و منظورشان عصبانیکردن جهمیه است؛ زیرا جهمیه منکر این هستند که بر عرش چیزی باشد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38556/1/10 ر.ک: همان، ص10]</ref> | حمد بن ابراهیم سعی کرده، شواهدی از فطرت و عقل در ادله سمعیه در مباحث این عقیده ارائه دهد و علت این امر را این ذکر میکند که تضافر ادله بر وضوح حق میافزاید. همچنین آنچه اهل ملل از مسلمانان بر آن اتفاق دارند را ذکر کرده است تا شذوذ مبتدعه گمراه را از آنچه جمیع اهل ملل بر آن اتفاق دارند روشن گرداند. سعی وی بر این بوده که در میان احادیث، صرفاً به روایات صحیح استناد کند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38556/1/8 ر.ک: همان، ص8]</ref> احیاناً اگر حدیثی هم بوده که علمای اهل سنت در باب اعتقاد آن را از احادیث ضعیفه نقل کردهاند صرفاً از باب اعتضاد بوده نه از بابت اعتماد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38556/1/9 ر.ک: همان، ص9]</ref> در کل، مسائلی که توسط علما در باب اعتقادات ذکر شده به مسائل مورد اعتماد، مسائلی در اعتضاد و اموری که واضح الفساد نیستند، تقسیم میشود؛ ممکن است کسی بگوید از جمله مسائلی که برخی از سلف روایت کردهاند و نصی از آثار تابعین در آن نمیتوان یافت میتوان مورد ذیل را نام برد و آن را تشنیعی بر منکرانش دانست؛ البته در پاسخ به این سؤال باید گفت که این مسئله جاری بر اصول (اهل سنت) است و منظور از ذکر آن اذیت و تشنیع مبتدعه است مانند قول مجاهد درباره کلام خداوند در عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا ﴿٧٩﴾ در سوره اسراء که ابوداود درباره آن گفته: «ما زال الناس یحدثون بهذا یریدون مغایظة الجهمیة و ذلک أن الجمهیة ینکرون ان علی العرش شیئا» مردم همواره این را نقل میکنند و منظورشان عصبانیکردن جهمیه است؛ زیرا جهمیه منکر این هستند که بر عرش چیزی باشد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38556/1/10 ر.ک: همان، ص10]</ref> | ||
از دیگر موارد میتوان ادله صحیحی را ذکر کرد که ائمه و علمای اهل سنت ذکر کردهاند ولی دلالتش در مسائل عقیدتی محتمل است؛ آنان این موارد را اعتضاداً ذکر کردهاند و از باب تکاثر ادله به آن استناد کردهاند و در | از دیگر موارد میتوان ادله صحیحی را ذکر کرد که ائمه و علمای اهل سنت ذکر کردهاند ولی دلالتش در مسائل عقیدتی محتمل است؛ آنان این موارد را اعتضاداً ذکر کردهاند و از باب تکاثر ادله به آن استناد کردهاند و در اینگونه موارد آنان قبل از استناد به این دلیل، به دلیل صحیح و صریح دیگری در مسئله موردنظر استدلال کردهاند. مثلاً: ادله اثبات یمین لله تبارکوتعالی از صحیحین خارج شده و دلالتش [در نظر اهل سنت] صریح و واضح است ولی بااینحال علمای اهل تسنن به قول خدای متعال: وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ ﴿٤٤﴾ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ ﴿٤٥﴾ در سوره حاقه به اثبات صفت یمین برای خدای منزه و متعال، استفاده کردهاند. با اینکه احتمال دارد منظور از یمین در آیه یمین رسول خدا(ص) باشد، نه یمین الله سبحانه.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38556/1/10 ر.ک: همان، ص10-11]</ref> | ||
حمد بن ابراهیم عثمان، توضیحات استادش محمد صالح عثیمین را نیز در این اثر آورده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38556/1/11 ر.ک: همان، ص11]</ref> | حمد بن ابراهیم عثمان، توضیحات استادش محمد صالح عثیمین را نیز در این اثر آورده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38556/1/11 ر.ک: همان، ص11]</ref> |
ویرایش