۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نر' به 'نر') |
جز (جایگزینی متن - 'شه' به 'شه') |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
در سایر فصول کتاب نیز به همین ترتیب، به معرفی و بحث پیرامون فضایل زیر، پرداخته شده است: شجاعت؛ خوف از خداوند؛ امید به خدا؛ کرامت نفس؛ غیرت و حمیت؛ سکینه و تأنی و حسن ظن<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20705/2/367 ر.ک: همان، ص367-524]</ref>. | در سایر فصول کتاب نیز به همین ترتیب، به معرفی و بحث پیرامون فضایل زیر، پرداخته شده است: شجاعت؛ خوف از خداوند؛ امید به خدا؛ کرامت نفس؛ غیرت و حمیت؛ سکینه و تأنی و حسن ظن<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20705/2/367 ر.ک: همان، ص367-524]</ref>. | ||
در پایان باید چنین گفت که ظاهرا در | در پایان باید چنین گفت که ظاهرا در بخشهای مختلف کتاب، بنابر استقصا نبوده است؛ ازاینروی، نویسنده از آیات و روایاتی که در فصولی میشد مورد بهرهگیری قرار گیرد، بازمانده است و در مواردی آیات و روایات گویاتری برجای مانده است؛ بهمثل در باب تفکر، دوازده روایت آمده است که همه برگرفته از «بحار الأنوار» میباشد و میدانیم که در اینباره، روایات کوتاه، بلند و بیدارگرتر و تکاندهندهتری در منابع کهن آمده است و چنین است آنچه در زیر عنوان «آيات في التفكر في الموت» و «روايات التفكر في الموت» و «آيات في التفكر في المعاد» آمده است. در موارد تفسیر آیات - که معرکه آراء است - هم جای گفتگو باز است؛ در مثل، ذیل آیه 159 احزاب، در تفسیر '''يدنين عليهن من جلابيبهن... '''، آمده است: «أمر بحفظ وجوهن و إدفاء جلبابهن عليها»، که قطعا این تفسیر بسیار مورد گفتگوست<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2029/84 ر.ک: بینام، ص84]</ref>. | ||
در مورد منابع کتاب هم این یادآوری لازم است که تا آنجا که امکان دارد، خوب است روایات به کهنترین منابع موجود مستند میشد و نه به منابع متأخر که از آن منابع برگرفتهاند. ازاینروی بهتر بود نویسنده تا آنجا که مقدور است، بهجای نقلهایی از «بحار الأنوار» و «مفاتيح الجنان» و... به منابع کهن ارجاع میداد. گو اینکه تعدد منابع برای خواننده سودمند خواهد بود، اما میباید نخست از منابع کهن یاد شود و سپس منابع بعد از آن<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2029/84 ر.ک: همان]</ref>. | در مورد منابع کتاب هم این یادآوری لازم است که تا آنجا که امکان دارد، خوب است روایات به کهنترین منابع موجود مستند میشد و نه به منابع متأخر که از آن منابع برگرفتهاند. ازاینروی بهتر بود نویسنده تا آنجا که مقدور است، بهجای نقلهایی از «بحار الأنوار» و «مفاتيح الجنان» و... به منابع کهن ارجاع میداد. گو اینکه تعدد منابع برای خواننده سودمند خواهد بود، اما میباید نخست از منابع کهن یاد شود و سپس منابع بعد از آن<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2029/84 ر.ک: همان]</ref>. |
ویرایش