پرش به محتوا

المسايرة في علم الكلام و العقائد التوحيدية المنجية في الآخرة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ن‎گ' به 'ن‌گ'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ه' به 'ی‌ه')
جز (جایگزینی متن - 'ن‎گ' به 'ن‌گ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۲: خط ۴۲:
او در مقدمه کتاب، توضیح داده که نخست قصد داشته رساله مذکور از [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] را مختصر کند، ولی بعدا به خاطرش می‌گذرد که مطالبی را که مهم می‌داند، بر آن بیفزاید. وی به این کار مشغول شده و آن را ادامه می‌دهد، تا آنجا که از قصد اول خارج شده و کتاب مستقلی را می‌نگارد، ولی با همان سبک و سیاق رساله [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]]..<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39811/1/4 ر.ک: مقدمه، ص4] </ref>.  
او در مقدمه کتاب، توضیح داده که نخست قصد داشته رساله مذکور از [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] را مختصر کند، ولی بعدا به خاطرش می‌گذرد که مطالبی را که مهم می‌داند، بر آن بیفزاید. وی به این کار مشغول شده و آن را ادامه می‌دهد، تا آنجا که از قصد اول خارج شده و کتاب مستقلی را می‌نگارد، ولی با همان سبک و سیاق رساله [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]]..<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39811/1/4 ر.ک: مقدمه، ص4] </ref>.  


رکن اول کتاب در معرفت خداوند متعال است. در این رکن، علم به وجود خداوند و قدم و بقای او و اینکه جوهر و جسم و عرض نیست، جهت و مکان نداشته و دیده نمی‌شود، مطرح شده است؛ مثلاً نویسنده در اصل هفتم این رکن، جهت نداشتن خداوند را این‎گونه تبیین می‌کند: خداوند جهت ندارد؛ چراکه جهاتی که بالا و پایین و راست و چپ است، با پیدایش انسان و مانند او، که بر دو پا راه می‌روند، ایجاد می‌شود و فوق به معنای آن‎ چیزی است که محاذی سر اوست و در رابطه با موجوداتی که بر چهار پا یا شکم راه می‌روند، بالای پشت آنها را فوق می‌گویند؛ پس جهت امری اعتباری است؛ چراکه مورچه وقتی بر سقف راه می‌رود، فوق نسبت به آن، سمت زمین است؛ چراکه زمین به موازات پشت اوست و اگر هر موجودی مانند کره دایره‌ای باشد، هیچ‎یک از این جهات را نخواهد داشت. خداوند تعالی در ازل، درحالی‌که هیچ‎یک از موجودات نبوده‌اند، وجود داشته است؛ پس بوده، ولی نه در جهتی؛ وانگهی جهت‎دار بودن، یعنی متحیز بودن؛ درحالی‌که خداوند متحیز نیست؛ چراکه جوهر و جسم نیست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39811/1/16 ر.ک: متن کتاب، ص17-16] </ref>.  
رکن اول کتاب در معرفت خداوند متعال است. در این رکن، علم به وجود خداوند و قدم و بقای او و اینکه جوهر و جسم و عرض نیست، جهت و مکان نداشته و دیده نمی‌شود، مطرح شده است؛ مثلاً نویسنده در اصل هفتم این رکن، جهت نداشتن خداوند را این‌گونه تبیین می‌کند: خداوند جهت ندارد؛ چراکه جهاتی که بالا و پایین و راست و چپ است، با پیدایش انسان و مانند او، که بر دو پا راه می‌روند، ایجاد می‌شود و فوق به معنای آن‎ چیزی است که محاذی سر اوست و در رابطه با موجوداتی که بر چهار پا یا شکم راه می‌روند، بالای پشت آنها را فوق می‌گویند؛ پس جهت امری اعتباری است؛ چراکه مورچه وقتی بر سقف راه می‌رود، فوق نسبت به آن، سمت زمین است؛ چراکه زمین به موازات پشت اوست و اگر هر موجودی مانند کره دایره‌ای باشد، هیچ‎یک از این جهات را نخواهد داشت. خداوند تعالی در ازل، درحالی‌که هیچ‎یک از موجودات نبوده‌اند، وجود داشته است؛ پس بوده، ولی نه در جهتی؛ وانگهی جهت‎دار بودن، یعنی متحیز بودن؛ درحالی‌که خداوند متحیز نیست؛ چراکه جوهر و جسم نیست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39811/1/16 ر.ک: متن کتاب، ص17-16] </ref>.  


رکن دوم به صفات الهی اختصاص دارد؛ به‌عنوان مثال خداوند متعال سمیع و بصیر است، بدون نیاز به چشم و گوش. همچنان‌که علیم است، بدون نیاز به مغز و قلب. خطورات و اوهام پنهانی در برابر دیدگان اوست و صدای گام‎های مورچه بر صخره خشک را می‌شنود؛ چراکه این دو از صفات کمالیه هستند که اتصاف خداوند به آنها شایسته‌تر از اتصاف مخلوق به آنهاست.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39811/1/29 ر.ک: همان، ص30-29]</ref>.  
رکن دوم به صفات الهی اختصاص دارد؛ به‌عنوان مثال خداوند متعال سمیع و بصیر است، بدون نیاز به چشم و گوش. همچنان‌که علیم است، بدون نیاز به مغز و قلب. خطورات و اوهام پنهانی در برابر دیدگان اوست و صدای گام‎های مورچه بر صخره خشک را می‌شنود؛ چراکه این دو از صفات کمالیه هستند که اتصاف خداوند به آنها شایسته‌تر از اتصاف مخلوق به آنهاست.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39811/1/29 ر.ک: همان، ص30-29]</ref>.  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش