۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تب' به 'تب') |
جز (جایگزینی متن - 'نگ' به 'نگ') |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
محقق کتاب، در تقدیمیهای که بر آن نوشته به معرفی شخصیت [[ابن مقري، محمد بن ابراهيم|ابن مقری]] و توضیح درباره کتاب پرداخته است. در ابتدای نسخه خطی اثر، نام کتاب | محقق کتاب، در تقدیمیهای که بر آن نوشته به معرفی شخصیت [[ابن مقري، محمد بن ابراهيم|ابن مقری]] و توضیح درباره کتاب پرداخته است. در ابتدای نسخه خطی اثر، نام کتاب اینگونه ذکر شده؛ «باب الرخصة فی تقبیل الید» ولی نام این اثر به صورتهای، کتاب تقبیل الید، الرخصة فی تقبیل الید، کتاب الرخصة فی تقبیل الید(عراقی در مغنی) و... ذکر شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39643/1/11 ر.ک: تقدیمیه کتاب، ص11]</ref> | ||
راویان کتاب، در سند اول نسخه، از [[ابن مقري، محمد بن ابراهيم|ابن مقری]] اینچنین ذکر شدهاند: | راویان کتاب، در سند اول نسخه، از [[ابن مقري، محمد بن ابراهيم|ابن مقری]] اینچنین ذکر شدهاند: | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
مصنف در بخش اول کتاب به بحث از کسانی پرداخته که بوسیدن دستشان بهصورت مطلق مکروه است، در بخش دوم همین بحث را(کراهت بوسیدن دست) به سبب یا عارضی ذکر کرده است، در سومین بخش به بحث از استحباب تقبیل ید با شروطش پرداخته است، در بخش چهارم استحباب بوسیدن در غیر دست و شرایط آن را بیان کرده است؛ و در بخش پنجم درباره بوسیدن غیر انسان را بیان کرده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39643/1/7 ر.ک: همان، ص7]</ref> البته نویسنده در این کتاب، روایات را تهذیب نکرده و در برخی موارد مباحث دیگری غیر از بوسیدن دست را آورده مثل ذکر بوسیدن پا و صورت و... در شمارههای 14، 21، 22، 26، 28 و 29 از بخش باب الرخصة فی تقبیل الید. او همچنین روایات ضعیف و گاهی واهی مانند شماره 21 را هم ذکر کرده است که شاید منظورش از این کار، ذکر همه روایات بوده باشد نه صرفاً روایاتی که ثابت شده. او همچنین بحثش را بهصورت جامع مطرح نکرده و برخی روایاتی که استادش ابن اعرابی در کتابش «القبل و المعانقة و المصافحة» ذکر کرده را جا انداخته و ذکر نکرده است. نظم و ترتیبی در ذکر روایات ارائه نشده است و در برخی موارد مانند احادیث شمارههای 6 و 9 و 20 در حدیث عبدالقیس یا شمارههای 10 و 16 در حدیث سفیان ثوری، 7 و 18 و 19 در انس و 13 و 15 در علی و عباس با تکرار روایت مواجه میشویم.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39643/1/12 ر.ک: همان، ص12]</ref> | مصنف در بخش اول کتاب به بحث از کسانی پرداخته که بوسیدن دستشان بهصورت مطلق مکروه است، در بخش دوم همین بحث را(کراهت بوسیدن دست) به سبب یا عارضی ذکر کرده است، در سومین بخش به بحث از استحباب تقبیل ید با شروطش پرداخته است، در بخش چهارم استحباب بوسیدن در غیر دست و شرایط آن را بیان کرده است؛ و در بخش پنجم درباره بوسیدن غیر انسان را بیان کرده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39643/1/7 ر.ک: همان، ص7]</ref> البته نویسنده در این کتاب، روایات را تهذیب نکرده و در برخی موارد مباحث دیگری غیر از بوسیدن دست را آورده مثل ذکر بوسیدن پا و صورت و... در شمارههای 14، 21، 22، 26، 28 و 29 از بخش باب الرخصة فی تقبیل الید. او همچنین روایات ضعیف و گاهی واهی مانند شماره 21 را هم ذکر کرده است که شاید منظورش از این کار، ذکر همه روایات بوده باشد نه صرفاً روایاتی که ثابت شده. او همچنین بحثش را بهصورت جامع مطرح نکرده و برخی روایاتی که استادش ابن اعرابی در کتابش «القبل و المعانقة و المصافحة» ذکر کرده را جا انداخته و ذکر نکرده است. نظم و ترتیبی در ذکر روایات ارائه نشده است و در برخی موارد مانند احادیث شمارههای 6 و 9 و 20 در حدیث عبدالقیس یا شمارههای 10 و 16 در حدیث سفیان ثوری، 7 و 18 و 19 در انس و 13 و 15 در علی و عباس با تکرار روایت مواجه میشویم.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39643/1/12 ر.ک: همان، ص12]</ref> | ||
شأن دستبوسی از امور شرعی است و اصل در | شأن دستبوسی از امور شرعی است و اصل در اینگونه امور حذر و منع است مگر اینکه دلیلی ثابت کند که منعی وجود ندارد؛ و به همین دلیل است که از پیامبر خدا پرسیده شد «احدنا یلقی صابحه اینحنی له... أ یلتزمه... أ یصافحه...»؛ یعنی وقتی یکی از ما دیگری را دید میتواند او را در بر بکشد و ببوسدش؟... گوئی که در ذهن سؤالکننده تصویری از منع بوده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39643/1/12 ر.ک: همان، ص12]</ref> | ||
در بخشی از مطالب کتاب(حدیثهای 7 و 8) میخوانیم: «حدثنا ابویعلی قال نا محمد بن مرزوق قال نا محمد بن عبدالله الانصای قال نا ابی عن جمیلة ام ولد انس بن مالک قالت: کان ثابت اذا اتی انساً، قال یا جاریة هاتی طیبا امسه بیدی فان ثابتا اذا جاء لم یرضی حتی یقبل یدی».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39643/1/68 ر.ک: متن کتاب، ص68]</ref> ابوعلی به سندی که به جمیله کنیز(ام ولد) انس بن مالک میرسد روایت میکند: جمیله میگفت هنگامیکه ثابت به انس میرسید میگفت ای جاریه! بیا و دستان من را بمال و ثابت هنگامیکه میآمد به مالیدن رضایت نمیداد و دستم را میبوسید. | در بخشی از مطالب کتاب(حدیثهای 7 و 8) میخوانیم: «حدثنا ابویعلی قال نا محمد بن مرزوق قال نا محمد بن عبدالله الانصای قال نا ابی عن جمیلة ام ولد انس بن مالک قالت: کان ثابت اذا اتی انساً، قال یا جاریة هاتی طیبا امسه بیدی فان ثابتا اذا جاء لم یرضی حتی یقبل یدی».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39643/1/68 ر.ک: متن کتاب، ص68]</ref> ابوعلی به سندی که به جمیله کنیز(ام ولد) انس بن مالک میرسد روایت میکند: جمیله میگفت هنگامیکه ثابت به انس میرسید میگفت ای جاریه! بیا و دستان من را بمال و ثابت هنگامیکه میآمد به مالیدن رضایت نمیداد و دستم را میبوسید. |
ویرایش