پرش به محتوا

المنتخب من بعض الكتب الإسماعيلية: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎آ' به 'ه‌آ'
جز (جایگزینی متن - 'ت‎گ' به 'ت‌گ')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎آ' به 'ه‌آ')
خط ۵۱: خط ۵۱:
# جزء چهارم از کتاب غاية المواليد: در این کتاب تاریخچه‎ مختصری از امامت و وصایت اسماعیلیان ذکر شده است. حضور اسماعیلیان در یمن که با حضور داعی فاطمی حسن بن فرج بن حوشب (م 303ق)، معروف به منصور آغاز گردید و انتشار آن به مغرب توسط ابوعبدالله شیعی از دیگر مطالب این کتاب است. ابتدای کتاب «افتتاح الدعوة» قاضی نعمان اندیشمند فاطمی نیز مؤید آغاز دعوت کلی فاطمیان از یمن است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29081/1/52 ر.ک: همان، ص53-52]؛ [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/43493/35 جان‌احمدی، فاطمه، ص35]</ref>‎.  
# جزء چهارم از کتاب غاية المواليد: در این کتاب تاریخچه‎ مختصری از امامت و وصایت اسماعیلیان ذکر شده است. حضور اسماعیلیان در یمن که با حضور داعی فاطمی حسن بن فرج بن حوشب (م 303ق)، معروف به منصور آغاز گردید و انتشار آن به مغرب توسط ابوعبدالله شیعی از دیگر مطالب این کتاب است. ابتدای کتاب «افتتاح الدعوة» قاضی نعمان اندیشمند فاطمی نیز مؤید آغاز دعوت کلی فاطمیان از یمن است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29081/1/52 ر.ک: همان، ص53-52]؛ [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/43493/35 جان‌احمدی، فاطمه، ص35]</ref>‎.  
# بخشی از کتاب افتتاح الدعوة: افتتاح الدعوة، یکی از مصادر مهم تاریخ فاطمیان است. فرحات‎ دشراوی‎ در مقدمه افتتاح الدعوة می‌گوید: «برایم روشن است که افتتاح مهم‎ترین و اصلی‌ترین منبع برای شناخت وضعیت فاطمیان در مغرب است؛ کلید فهم مجهولات تاریخی فاطمیان در سرزمین ما و روشنگر حقیقت‎ دعوت‎ آنان و نمایانگر نور تمدّنی است که در عهد آنان جلوه‌گر شده است». «افتتاح نص اصلی روایت تاریخ مربوط به پیدایش دعوت فاطمیان در مغرب است؛ یعنی مأخذ عمده‌ای که‎ دیگر‎ نقل‎های مربوط به قرون چهارگانه پنجم، ششم، هفتم و هشتم هجری از آن نشأت گرفته‌اند»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/7749/56 ر.ک: جوان آراسته، امیر، ص56]</ref>‎.  
# بخشی از کتاب افتتاح الدعوة: افتتاح الدعوة، یکی از مصادر مهم تاریخ فاطمیان است. فرحات‎ دشراوی‎ در مقدمه افتتاح الدعوة می‌گوید: «برایم روشن است که افتتاح مهم‎ترین و اصلی‌ترین منبع برای شناخت وضعیت فاطمیان در مغرب است؛ کلید فهم مجهولات تاریخی فاطمیان در سرزمین ما و روشنگر حقیقت‎ دعوت‎ آنان و نمایانگر نور تمدّنی است که در عهد آنان جلوه‌گر شده است». «افتتاح نص اصلی روایت تاریخ مربوط به پیدایش دعوت فاطمیان در مغرب است؛ یعنی مأخذ عمده‌ای که‎ دیگر‎ نقل‎های مربوط به قرون چهارگانه پنجم، ششم، هفتم و هشتم هجری از آن نشأت گرفته‌اند»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/7749/56 ر.ک: جوان آراسته، امیر، ص56]</ref>‎.  
#:در این قسمت نیز بخش‎هایی از دعوت فاطمیان ذکر شده که عبارت است از خروج مهدی به‌سوی سجلماسه. از بعضی منابع به‎ دست‎ می‌آید که سفر عبیدالله مهدی به‌همراه یک قافله تجاری به سجلماسه، یک حرکت‎ تصادفی‎ و یا صرفاً برای فرار از‎ بنی‎عباس‎ و دیگر مخالفان‎ نبوده‎ است‎. احتمال دارد وی می‌خواست‎ ضمن پیشبرد دعوت اسماعیلیه در آن ناحیه به شناسایی راه‌های به دست آوردن طلا بپردازد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4954/53 ر.ک: چلونگر، محمدعلی، ص‎54-53]</ref>‎. سجلماسه‎ در منتهی‌الیه جاده‌ای بود که از‎ صحرا‎ می‌گذشت‎؛ ازاین‌رو‎، تجار‎ بسیاری از شام، عراق، اندلس و مغرب در آنجا مقیم بودند. فردی که در سجلماسه ساکن می‌شد، به‎آسانی می‌توانست با شهرهای اطراف ارتباط برقرار کند. عبیدالله که‎ از موقعیت تجاری شهر آگاه بود، همراه فرزندش القائم در هیئت و زی تجار در آنجا اقامت گزید و از آنجا با ابوعبدالله شیعی در ارتباط بود. در واقع سکونت‎ او‎ در سجلماسه موجب شد که قیام فاطمیان از دو نقطه هم‎زمان پیگیری شود: ابوعبدالله در افریقیه و عبیدالله مهدی در مغرب الاقصی. عبیدالله مهدی در تماس با تجار عملاً زمینه‎ گسترش‎ دعوت را در نقاط مختلف مغرب و افریقیه فراهم می‌کرد. از طرف دیگر داعیان همراه کاروان‌های تجاری به این شهر می‌آمدند و با او تماس‎ می‌گرفتند‎ و دستورهای لازم را از او‎ کسب‎ می‌کردند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4954/57 ر.ک: همان، ص58-57]</ref>‎.  
#:در این قسمت نیز بخش‎هایی از دعوت فاطمیان ذکر شده که عبارت است از خروج مهدی به‌سوی سجلماسه. از بعضی منابع به‎ دست‎ می‌آید که سفر عبیدالله مهدی به‌همراه یک قافله تجاری به سجلماسه، یک حرکت‎ تصادفی‎ و یا صرفاً برای فرار از‎ بنی‎عباس‎ و دیگر مخالفان‎ نبوده‎ است‎. احتمال دارد وی می‌خواست‎ ضمن پیشبرد دعوت اسماعیلیه در آن ناحیه به شناسایی راه‌های به دست آوردن طلا بپردازد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4954/53 ر.ک: چلونگر، محمدعلی، ص‎54-53]</ref>‎. سجلماسه‎ در منتهی‌الیه جاده‌ای بود که از‎ صحرا‎ می‌گذشت‎؛ ازاین‌رو‎، تجار‎ بسیاری از شام، عراق، اندلس و مغرب در آنجا مقیم بودند. فردی که در سجلماسه ساکن می‌شد، به‌آسانی می‌توانست با شهرهای اطراف ارتباط برقرار کند. عبیدالله که‎ از موقعیت تجاری شهر آگاه بود، همراه فرزندش القائم در هیئت و زی تجار در آنجا اقامت گزید و از آنجا با ابوعبدالله شیعی در ارتباط بود. در واقع سکونت‎ او‎ در سجلماسه موجب شد که قیام فاطمیان از دو نقطه هم‎زمان پیگیری شود: ابوعبدالله در افریقیه و عبیدالله مهدی در مغرب الاقصی. عبیدالله مهدی در تماس با تجار عملاً زمینه‎ گسترش‎ دعوت را در نقاط مختلف مغرب و افریقیه فراهم می‌کرد. از طرف دیگر داعیان همراه کاروان‌های تجاری به این شهر می‌آمدند و با او تماس‎ می‌گرفتند‎ و دستورهای لازم را از او‎ کسب‎ می‌کردند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4954/57 ر.ک: همان، ص58-57]</ref>‎.  
# باب هفده از کتاب [[زهر المعاني]]: نویسنده در ابتدای این باب به موضوع وفات اسماعیل فرزند [[امام جعفر صادق(ع)]] اشاره کرده و تصریح می‌کند که آن حضرت تا سه روز هر فردی از بنی‌هاشم را که برای عرض تسلیت و عزا بر جسد اسماعیل حاضر می‌شد، بر وفات او شاهد می‌گرفت. پس از سه روز آن حضرت امر به حمل او به‌سوی قبر داد و پوشش از صورت اسماعیل برداشت و به کسانی که حاضر بودند گفت: آیا این فرزندم اسماعیل نیست؟ همه گفتند: بله. پس شهادت آنها بر این مطلب را تجدید کرد و سپس او را دفن کرد. با این اوصاف نویسنده به ظهور اسماعیل پس از آن در بصره و روی آوردن مردم به‌سوی او اشاره می‌کند؛ درحالی‌که می‌گفتند: این اسماعیل بن جعفر است که زنده شده است. تا اینکه اسماعیل بر پیرمردی که در دکان خود نشسته بود گذشت و او که یکی از شیعیان و موالیان پدرش بود، به او گفت: ای فرزند دختر رسول دستم را بگیر؛ خداوند دستت را بگیرد. او به‌سوی پیرمرد رفت و پشت او را با دست مبارکش مسح کرد، پشت پیرمرد راست و بیماری‌اش درمان شد و مردم شاهد بر این موضوع بودند. سپس غایب شد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29081/1/68 ر.ک: متن کتاب، 69-68]</ref>‎.
# باب هفده از کتاب [[زهر المعاني]]: نویسنده در ابتدای این باب به موضوع وفات اسماعیل فرزند [[امام جعفر صادق(ع)]] اشاره کرده و تصریح می‌کند که آن حضرت تا سه روز هر فردی از بنی‌هاشم را که برای عرض تسلیت و عزا بر جسد اسماعیل حاضر می‌شد، بر وفات او شاهد می‌گرفت. پس از سه روز آن حضرت امر به حمل او به‌سوی قبر داد و پوشش از صورت اسماعیل برداشت و به کسانی که حاضر بودند گفت: آیا این فرزندم اسماعیل نیست؟ همه گفتند: بله. پس شهادت آنها بر این مطلب را تجدید کرد و سپس او را دفن کرد. با این اوصاف نویسنده به ظهور اسماعیل پس از آن در بصره و روی آوردن مردم به‌سوی او اشاره می‌کند؛ درحالی‌که می‌گفتند: این اسماعیل بن جعفر است که زنده شده است. تا اینکه اسماعیل بر پیرمردی که در دکان خود نشسته بود گذشت و او که یکی از شیعیان و موالیان پدرش بود، به او گفت: ای فرزند دختر رسول دستم را بگیر؛ خداوند دستت را بگیرد. او به‌سوی پیرمرد رفت و پشت او را با دست مبارکش مسح کرد، پشت پیرمرد راست و بیماری‌اش درمان شد و مردم شاهد بر این موضوع بودند. سپس غایب شد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29081/1/68 ر.ک: متن کتاب، 69-68]</ref>‎.
#:نویسنده سپس در بخش دیگری سعی دارد با استناد به حدیث ثقلین و آیات قرآن، امامت اسماعیل را اثبات نماید<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29081/1/72 ر.ک: همان، ص73-72]</ref>‎.
#:نویسنده سپس در بخش دیگری سعی دارد با استناد به حدیث ثقلین و آیات قرآن، امامت اسماعیل را اثبات نماید<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29081/1/72 ر.ک: همان، ص73-72]</ref>‎.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش