پرش به محتوا

تاریخ طبرستان (آشتيانی): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۰ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ن‎گ' به 'ن‌گ'
جز (جایگزینی متن - 'خ‎ن' به 'خ‌ن')
جز (جایگزینی متن - 'ن‎گ' به 'ن‌گ')
خط ۵۵: خط ۵۵:
قراردادن نامه تنسر در آغاز کتاب و پیوند دادن تاریخ طبرستان به تاریخ باستان و رساندن اصل و نسب پادشاهان طبرستانی به شاهان ساسانی و همچنین شرح مفصل مؤلف از مقاومت اهالی و پادشاهان طبرستان در مقابل حاکمان عرب، حاکی از دغدغه خاطر ابن ‎اسفندیار نسبت به موطن و عدالت‎خواهی اوست<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=7242&&searchText= ر.ک: همان]</ref>.
قراردادن نامه تنسر در آغاز کتاب و پیوند دادن تاریخ طبرستان به تاریخ باستان و رساندن اصل و نسب پادشاهان طبرستانی به شاهان ساسانی و همچنین شرح مفصل مؤلف از مقاومت اهالی و پادشاهان طبرستان در مقابل حاکمان عرب، حاکی از دغدغه خاطر ابن ‎اسفندیار نسبت به موطن و عدالت‎خواهی اوست<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=7242&&searchText= ر.ک: همان]</ref>.


ابن‎ اسفندیار در باب دوم از قسم اول، درباره محدوده جغرافیایی آن دوره طبرستان و بنیاد شهرها اطلاعات مفیدی می‌دهد. اهمیت این باب در ذکر بناها و مکان‌هایی است که در زمان مؤلف آباد بوده، اما اینک جز نامی از آنها باقی نمانده است و نیز در به‌کار بردن اشعار و حکایات عربی و فارسی است. [[ابن اسفندیار، محمد بن حسن|ابن ‎اسفندیار]] در این باب، از اساطیر سود جسته و بنیان‎گذار شهرها را برخی از شخصیت‎های اسطوره‌ای دانسته است. وی به شهر آمل بیشتر از شهرهای دیگر پرداخته است. این باب با ذکر شمه‌ای از خراج طبرستان در زمان طاهریان پایان می‌پذیرد. در باب سوم - ‎که درباره عجایب طبرستان است - ‎مؤلف بیشتر از ابواب دیگر از امثال و حکم و اساطیر استفاده کرده است<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=7242&&searchText= ر.ک: همان]</ref>.
ابن‎ اسفندیار در باب دوم از قسم اول، درباره محدوده جغرافیایی آن دوره طبرستان و بنیاد شهرها اطلاعات مفیدی می‌دهد. اهمیت این باب در ذکر بناها و مکان‌هایی است که در زمان مؤلف آباد بوده، اما اینک جز نامی از آنها باقی نمانده است و نیز در به‌کار بردن اشعار و حکایات عربی و فارسی است. [[ابن اسفندیار، محمد بن حسن|ابن ‎اسفندیار]] در این باب، از اساطیر سود جسته و بنیان‌گذار شهرها را برخی از شخصیت‎های اسطوره‌ای دانسته است. وی به شهر آمل بیشتر از شهرهای دیگر پرداخته است. این باب با ذکر شمه‌ای از خراج طبرستان در زمان طاهریان پایان می‌پذیرد. در باب سوم - ‎که درباره عجایب طبرستان است - ‎مؤلف بیشتر از ابواب دیگر از امثال و حکم و اساطیر استفاده کرده است<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=7242&&searchText= ر.ک: همان]</ref>.


باب چهارم - ‎که درباره اکابر، علما، اطبا، حکما و شاعران است - ‎آشفته است و افتادگی‌های بسیار دارد؛ از جمله قسمت مربوط به اصفهبدان افتاده است. در این باب، مؤلف واقع‎بینانه و بدون تعصب، کردار حاکمان طبرستان، به‌ویژه مازیار و اسپهبدخورشید و اسماعیل بن احمد سامانی و حاکمان دیگر نقاط را ارزیابی کرده است. مضامین این باب و گزارش [[ابن اسفندیار، محمد بن حسن|ابن ‎اسفندیار]] از احوال علما و زهاد و سادات علوی، حاکی از گرایش و اعتقاد وی به تشیع است؛ هرچند در بررسی جنبش‎های علوی در طبرستان، به مباحث اعتقادی وارد نشده و از بررسی رویدادهای این دوره و داوری درباره آنها پرهیز و فقط به ذکر وقایع بسنده کرده است. ابن‎ اسفندیار در جای‌جای کتاب افزون بر تمجید از سلوک و منش باوندیان، از اهل بیت پیامبر(ص) به‎نیکی یاد کرده و به‌مناسبت‎های مختلف درباره امامان شیعه، گزارش‎هایی را با سیاق شیعی آورده است. در همین باب، از قصیده رشیدالدین وطواط در مدح شاه غازی (متوفی 560ق) ابیاتی را آورده است. او در این باب، از مجلد سوم کتاب نام می‌برد که درباره باوندیان، به‌ویژه اردشیر بن حسن است. چون تاریخ طبرستان با دوره این اصفهبد و پسرش، رستم، پایان می‎یابد، معلوم می‌شود که بیش از سه مجلد نبوده و منظور ابن‎ اسفندیار از قسم آخر، قسمت سوم بوده است. بقیه قسمت‎های این باب، درباره علما، معاریف و ذکر آثار آنان است. بسیاری از این آثار از بین رفته است و فقط از کتاب ابن‎ اسفندیار می‌توان به وجود آنها در آن روزگار پی ‎برد<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=7242&&searchText= ر.ک: همان، ص227-‎228]</ref>.
باب چهارم - ‎که درباره اکابر، علما، اطبا، حکما و شاعران است - ‎آشفته است و افتادگی‌های بسیار دارد؛ از جمله قسمت مربوط به اصفهبدان افتاده است. در این باب، مؤلف واقع‎بینانه و بدون تعصب، کردار حاکمان طبرستان، به‌ویژه مازیار و اسپهبدخورشید و اسماعیل بن احمد سامانی و حاکمان دیگر نقاط را ارزیابی کرده است. مضامین این باب و گزارش [[ابن اسفندیار، محمد بن حسن|ابن ‎اسفندیار]] از احوال علما و زهاد و سادات علوی، حاکی از گرایش و اعتقاد وی به تشیع است؛ هرچند در بررسی جنبش‎های علوی در طبرستان، به مباحث اعتقادی وارد نشده و از بررسی رویدادهای این دوره و داوری درباره آنها پرهیز و فقط به ذکر وقایع بسنده کرده است. ابن‎ اسفندیار در جای‌جای کتاب افزون بر تمجید از سلوک و منش باوندیان، از اهل بیت پیامبر(ص) به‎نیکی یاد کرده و به‌مناسبت‎های مختلف درباره امامان شیعه، گزارش‎هایی را با سیاق شیعی آورده است. در همین باب، از قصیده رشیدالدین وطواط در مدح شاه غازی (متوفی 560ق) ابیاتی را آورده است. او در این باب، از مجلد سوم کتاب نام می‌برد که درباره باوندیان، به‌ویژه اردشیر بن حسن است. چون تاریخ طبرستان با دوره این اصفهبد و پسرش، رستم، پایان می‎یابد، معلوم می‌شود که بیش از سه مجلد نبوده و منظور ابن‎ اسفندیار از قسم آخر، قسمت سوم بوده است. بقیه قسمت‎های این باب، درباره علما، معاریف و ذکر آثار آنان است. بسیاری از این آثار از بین رفته است و فقط از کتاب ابن‎ اسفندیار می‌توان به وجود آنها در آن روزگار پی ‎برد<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=7242&&searchText= ر.ک: همان، ص227-‎228]</ref>.
خط ۶۳: خط ۶۳:
قسمت‎های پایانی باب چهارم، درباره علل زوال برمکیان، قیام مازیار، حکومت طاهریان و زیدیان در طبرستان است. این باب با ذکر درگیری میان آل‎بویه و آل‎زیار و قتل ماکان به پایان می‌رسد. مصحح، فهرست جامعی برای این قسمت تهیه کرده است<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=7242&&searchText= ر.ک: همان]</ref>.
قسمت‎های پایانی باب چهارم، درباره علل زوال برمکیان، قیام مازیار، حکومت طاهریان و زیدیان در طبرستان است. این باب با ذکر درگیری میان آل‎بویه و آل‎زیار و قتل ماکان به پایان می‌رسد. مصحح، فهرست جامعی برای این قسمت تهیه کرده است<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=7242&&searchText= ر.ک: همان]</ref>.


قسمت دوم تاریخ طبرستان، الحاقی است. احتمالا برای تکمیل این اثر و تحقق طرح اولیه مؤلف، این قسمت را به نسخه او افزوده‌اند. این قسمت درباره دو خاندان بویه و وشمگیر و استیلای آل‎باوند دوره دوم می‌باشد. این بخش از کتاب تقریباً همان مطالب پایانی تاریخ رویان، تألیف [[اولیاء‌الله، محمد بن حسن|اولیاءالله آملی]] است که تا سال قتل شاه غازی فخرالدوله حسن، آخرین فرمانروای باوندیان، در 750، ادامه یافته است؛ مطالب این قسمت همچنین برگرفته از ترجمه فارسی تاریخ یمینی، تاریخ بیهقی، جهان‎گشای جوینی و چهار مقاله نظامی عروضی است. به ادعای کسروی، [[اولیاء‌الله، محمد بن حسن|اولیاءالله آملی]] این قسمت الحاقی را، بدون ذکر نام خودش، به نسخه اصلی افزوده است و [[مرعشی، ظهیرالدین|ظهیرالدین مرعشی]] تمام این مطالب را در کتابش، «[[تاریخ طبرستان و رویان و مازندران]]»، از [[اولیاء‌الله، محمد بن حسن|اولیاءالله]] نقل کرده است<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=7242&&searchText= ر.ک: همان]</ref>.
قسمت دوم تاریخ طبرستان، الحاقی است. احتمالا برای تکمیل این اثر و تحقق طرح اولیه مؤلف، این قسمت را به نسخه او افزوده‌اند. این قسمت درباره دو خاندان بویه و وشمگیر و استیلای آل‎باوند دوره دوم می‌باشد. این بخش از کتاب تقریباً همان مطالب پایانی تاریخ رویان، تألیف [[اولیاء‌الله، محمد بن حسن|اولیاءالله آملی]] است که تا سال قتل شاه غازی فخرالدوله حسن، آخرین فرمانروای باوندیان، در 750، ادامه یافته است؛ مطالب این قسمت همچنین برگرفته از ترجمه فارسی تاریخ یمینی، تاریخ بیهقی، جهان‌گشای جوینی و چهار مقاله نظامی عروضی است. به ادعای کسروی، [[اولیاء‌الله، محمد بن حسن|اولیاءالله آملی]] این قسمت الحاقی را، بدون ذکر نام خودش، به نسخه اصلی افزوده است و [[مرعشی، ظهیرالدین|ظهیرالدین مرعشی]] تمام این مطالب را در کتابش، «[[تاریخ طبرستان و رویان و مازندران]]»، از [[اولیاء‌الله، محمد بن حسن|اولیاءالله]] نقل کرده است<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=7242&&searchText= ر.ک: همان]</ref>.


قسم سوم درباره باوندیان دوره دوم است. ابتدای نسخه افتادگی دارد. این قسمت با شرح حکومت حسام‌الدوله شهریار بن قارن آغاز می‌شود و به پادشاهی شمس‌الملوک رستم بن ‎اردشیر خاتمه می‎یابد. ظاهراً این قسم نوشته ابن‎ اسفندیار نیست؛ زیرا نثر آن با نثر قسم نخست تفاوت اساسی دارد و به نثر کاتبان قسم دوم شبیه است. ملویل قسم سوم را به ابن اسفندیار منسوب دانسته است، اما این ادعا را نمی‌توان پذیرفت<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=7242&&searchText= ر.ک: همان]</ref>.
قسم سوم درباره باوندیان دوره دوم است. ابتدای نسخه افتادگی دارد. این قسمت با شرح حکومت حسام‌الدوله شهریار بن قارن آغاز می‌شود و به پادشاهی شمس‌الملوک رستم بن ‎اردشیر خاتمه می‎یابد. ظاهراً این قسم نوشته ابن‎ اسفندیار نیست؛ زیرا نثر آن با نثر قسم نخست تفاوت اساسی دارد و به نثر کاتبان قسم دوم شبیه است. ملویل قسم سوم را به ابن اسفندیار منسوب دانسته است، اما این ادعا را نمی‌توان پذیرفت<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=7242&&searchText= ر.ک: همان]</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش