۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نش' به 'نش') |
جز (جایگزینی متن - 'نح' به 'نح') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
آوازه آثار و فعالیتهای تبلیغی کرمانی در عراق، توجه حاکمان فاطمی مصر را جلب کرده بود و احتمالاً وقتی او در اواخر 405، عراق را به مقصد مصر ترک کرد، از ختكين الضّيف، داعي الدعاة جدید فاطمی، دعوتی دریافت کرده بود. | آوازه آثار و فعالیتهای تبلیغی کرمانی در عراق، توجه حاکمان فاطمی مصر را جلب کرده بود و احتمالاً وقتی او در اواخر 405، عراق را به مقصد مصر ترک کرد، از ختكين الضّيف، داعي الدعاة جدید فاطمی، دعوتی دریافت کرده بود. | ||
کرمانی پس از رسیدن به قاهره رسالهای به نام مباسم البشارات نوشت که متضمن قرینهای بر ورود وی به قاهره در اواخر 405 یا در 406 است. این رساله | کرمانی پس از رسیدن به قاهره رسالهای به نام مباسم البشارات نوشت که متضمن قرینهای بر ورود وی به قاهره در اواخر 405 یا در 406 است. این رساله درعینحال که با موافقت دستگاه دعوت و بهمنظور تحکیم امامت الحاکم نوشته شده، سند مهمی درباره مواجهه دور از انتظار وی با وضع نابسامان دعوت در قاهره است. کرمانی در این رساله نوشته که در پایتخت فاطمی به نوعی سرگردانی و انحطاط اخلاقی پی برده که تا حدودی ناشی از رهبری پیشین دعوت در آن حوزه بوده است. | ||
اثر دیگر او در این دوره، «الرسالة الدرّيّة في معنی التوحيد»، حاوی همین مضمون است و با ستایش انتصاب ختکین به مقام جدیدش آغاز میشود. آثار دیگر او، در خلال دو یا سه سال پس از آن، نیز وجوهی از همین مسئله را روشن میکنند و ظاهراً همگی اجزائی از برنامه مشترک کرمانی و داعي الدعاة برای نوسازی نهاد دعوت بودهاند. یکی از آنها خطاب به یکی از هواداران اولیه جریانی است که اندکی بعد به دروزیه بدل شد؛ یعنی، گروهی از اهل غلو که الحاکم را خدا میپنداشتند؛ اما تا زمان غیبت الحاکم در 411 و حتی پیش از اوجگیری بحران دروزیان در 410، کرمانی به عراق بازگشته بود. انگیزه بازگشت کرمانی به عراق معلوم نیست، اما ممکن است درگیر بودن او در وظایف دعوت در منطقه عراق در انگیزه او مؤثر بوده باشد. در نوشتههای آن زمان دروزیان - که بهصورتی دیگر سرشار از اطلاعاتی درباره حوادث و شخصیتهای مصر در این سالهاست - به کرمانی هیچ اشارهای نشده است. | اثر دیگر او در این دوره، «الرسالة الدرّيّة في معنی التوحيد»، حاوی همین مضمون است و با ستایش انتصاب ختکین به مقام جدیدش آغاز میشود. آثار دیگر او، در خلال دو یا سه سال پس از آن، نیز وجوهی از همین مسئله را روشن میکنند و ظاهراً همگی اجزائی از برنامه مشترک کرمانی و داعي الدعاة برای نوسازی نهاد دعوت بودهاند. یکی از آنها خطاب به یکی از هواداران اولیه جریانی است که اندکی بعد به دروزیه بدل شد؛ یعنی، گروهی از اهل غلو که الحاکم را خدا میپنداشتند؛ اما تا زمان غیبت الحاکم در 411 و حتی پیش از اوجگیری بحران دروزیان در 410، کرمانی به عراق بازگشته بود. انگیزه بازگشت کرمانی به عراق معلوم نیست، اما ممکن است درگیر بودن او در وظایف دعوت در منطقه عراق در انگیزه او مؤثر بوده باشد. در نوشتههای آن زمان دروزیان - که بهصورتی دیگر سرشار از اطلاعاتی درباره حوادث و شخصیتهای مصر در این سالهاست - به کرمانی هیچ اشارهای نشده است. |
ویرایش