پرش به محتوا

نهج المحجة في إثبات إمامة الاثني‌عشر عليهم‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ن‎ر' به 'ن‌ر'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ک' به 'ی‌ک')
جز (جایگزینی متن - 'ن‎ر' به 'ن‌ر')
خط ۴۱: خط ۴۱:
نویسنده در ابتدای متن کتاب به حمد و ثنای الهی می‌پردازد و پس از ذکر آیه «وَ مِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ» ﴿ اعراف: ١٨١﴾ می‌گوید: خداوند این افراد را با آیه شریفه «لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ» ﴿ بقره: ١٢٤﴾ مشخص کرده است. وی سپس با ذکر آیه تطهیر «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» ﴿احزاب: ٣٣ ﴾ یادآور می‌شود که خداوند متعال، اهل‎بیت معصومین(ع) را از میان امت اسلام، برگزیده است.
نویسنده در ابتدای متن کتاب به حمد و ثنای الهی می‌پردازد و پس از ذکر آیه «وَ مِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ» ﴿ اعراف: ١٨١﴾ می‌گوید: خداوند این افراد را با آیه شریفه «لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ» ﴿ بقره: ١٢٤﴾ مشخص کرده است. وی سپس با ذکر آیه تطهیر «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» ﴿احزاب: ٣٣ ﴾ یادآور می‌شود که خداوند متعال، اهل‎بیت معصومین(ع) را از میان امت اسلام، برگزیده است.


[[احسائی، علی‌نقی بن احمد|احسائی]] سپس با عبارت «و بعد فیقول المحتاج الی عفو ربه الکریم [[احسائی، علی‌نقی بن احمد|علی‌نقی بن احمد بن زین‌الدین الاحسائی]]» می‌گوید: چون تعصب عامه (اهل سنت) و انکارشان در فضائل آل محمد(ص) و لج‎بازی‌شان در احتجاج و شگفتی‌شان در این لج‎بازی را دیدم و حتی مشاهده کردم که در این امر تا جایی پیش رفته‌اند که روایات مشهور و متواتر نزد خودشان را هم کنار نهاده‌اند. از طرفی هم دیدم جاهلان از دو فریق در تاریکی‎های و لبه پرتگاه‌ها ایستاده‌اند و دوست ندارند حرف حق را شنیده و به راه بیایند (به تعبیر نویسنده: لا یهتدون سبیلا و لا یعرفون من الحق دلیلا) و هرکدام از روی لجاجت گوش خود را گرفته‌اند و حرف دیگری را نمی‌شنوند، ثابت بر اعتقادات خودشانند و بر یقین (جهل مرکب) خودشان اصرار دارند؛ چون این امور را دیدم، بر خودم واجب دانستم که از میان احادیثشان، آنچه در میان اوراق پراکنده شده را جمع آورم و آنچه از روایاتی که حجت واضحه بر خاص و عام آنان از اختصاص حق به آل محمد و شیعه آنان دارد و اهل نفاق این روایات را متشتت کرده‌اند، تألیف نمایم. در این کتاب براهین قاطعی برای منصفین وجود دارد که کفایتشان می‌کند در این‌که بر خصم خود با اقوال خودشان، احتجاج کنند و از طریقه خودشان آنان را محکوم نمایند و اگر هم احیاناً روایاتی افزون بر روایات مخالفین وجود دارد از این باب است که اجماع بر ثبوت این ادعا حاصل شود و اتفاق بر تحقیق مدعا را نشان دهیم و ازاین‎روست که گاهی روایاتی از اخبار اهل‎بیت(ع) را که به لحاظ مضمون و محتوا با روایات مخالفین از اهل سنت سازگار بوده را به جهت تأیید مطالب آنان و نشان دادن اجماع مسلمین بر این امر، ذکر کرده‌ایم. نویسنده پس از بیان این امور می‌گوید این کتاب را «نهج المحجه» نام نهادم و بر یک مقدمه و ده فصل و یک خاتمه مرتبش کردم.<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص73-74</ref>
[[احسائی، علی‌نقی بن احمد|احسائی]] سپس با عبارت «و بعد فیقول المحتاج الی عفو ربه الکریم [[احسائی، علی‌نقی بن احمد|علی‌نقی بن احمد بن زین‌الدین الاحسائی]]» می‌گوید: چون تعصب عامه (اهل سنت) و انکارشان در فضائل آل محمد(ص) و لج‎بازی‌شان در احتجاج و شگفتی‌شان در این لج‎بازی را دیدم و حتی مشاهده کردم که در این امر تا جایی پیش رفته‌اند که روایات مشهور و متواتر نزد خودشان را هم کنار نهاده‌اند. از طرفی هم دیدم جاهلان از دو فریق در تاریکی‎های و لبه پرتگاه‌ها ایستاده‌اند و دوست ندارند حرف حق را شنیده و به راه بیایند (به تعبیر نویسنده: لا یهتدون سبیلا و لا یعرفون من الحق دلیلا) و هرکدام از روی لجاجت گوش خود را گرفته‌اند و حرف دیگری را نمی‌شنوند، ثابت بر اعتقادات خودشانند و بر یقین (جهل مرکب) خودشان اصرار دارند؛ چون این امور را دیدم، بر خودم واجب دانستم که از میان احادیثشان، آنچه در میان اوراق پراکنده شده را جمع آورم و آنچه از روایاتی که حجت واضحه بر خاص و عام آنان از اختصاص حق به آل محمد و شیعه آنان دارد و اهل نفاق این روایات را متشتت کرده‌اند، تألیف نمایم. در این کتاب براهین قاطعی برای منصفین وجود دارد که کفایتشان می‌کند در این‌که بر خصم خود با اقوال خودشان، احتجاج کنند و از طریقه خودشان آنان را محکوم نمایند و اگر هم احیاناً روایاتی افزون بر روایات مخالفین وجود دارد از این باب است که اجماع بر ثبوت این ادعا حاصل شود و اتفاق بر تحقیق مدعا را نشان دهیم و ازاین‌روست که گاهی روایاتی از اخبار اهل‎بیت(ع) را که به لحاظ مضمون و محتوا با روایات مخالفین از اهل سنت سازگار بوده را به جهت تأیید مطالب آنان و نشان دادن اجماع مسلمین بر این امر، ذکر کرده‌ایم. نویسنده پس از بیان این امور می‌گوید این کتاب را «نهج المحجه» نام نهادم و بر یک مقدمه و ده فصل و یک خاتمه مرتبش کردم.<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص73-74</ref>


محتوای مطالب کتاب سرشار از فضائل اهل‎بیت(ع) خاصه [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] است و قضایای گوناگون در مورد آن حضرت در این اثر توضیح داده شده است. البته به لحاظ حجم مطالب، قضایای مربوط به امیر مؤمنان در جلد اول کتاب حجم بیشتری به خود اختصاص داده‎ است و در جلد دوم درباره سایر اهل‎بیت(ع) و ابوطالب و... هم مطلب داریم. به‌عنوان‎مثال هشت ویژگی از [[امام على(ع)|امیر مؤمنان علی(ع)]] این‎گونه ذکر شده است:
محتوای مطالب کتاب سرشار از فضائل اهل‎بیت(ع) خاصه [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] است و قضایای گوناگون در مورد آن حضرت در این اثر توضیح داده شده است. البته به لحاظ حجم مطالب، قضایای مربوط به امیر مؤمنان در جلد اول کتاب حجم بیشتری به خود اختصاص داده‎ است و در جلد دوم درباره سایر اهل‎بیت(ع) و ابوطالب و... هم مطلب داریم. به‌عنوان‎مثال هشت ویژگی از [[امام على(ع)|امیر مؤمنان علی(ع)]] این‎گونه ذکر شده است:
خط ۵۱: خط ۵۱:
سوم: افتخار همسری فاطمه زهرا(س). در روایتی از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] نقل شده که اگر خداوند تبارک‎و‎تعالی [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] را برای فاطمه زهرا(س) خلق نکرده بود، روی زمین هیچ کفوی برای آن بانو پیدا نمی‌شد. در روایات اهل سنت هم داریم که پیش از [[امام على(ع)|علی(ع)]]، ابوبکر و عمر، فاطمه(س) را از پیامبر خدا(ص) خواستگاری کردند و جواب منفی شنیدند.
سوم: افتخار همسری فاطمه زهرا(س). در روایتی از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] نقل شده که اگر خداوند تبارک‎و‎تعالی [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] را برای فاطمه زهرا(س) خلق نکرده بود، روی زمین هیچ کفوی برای آن بانو پیدا نمی‌شد. در روایات اهل سنت هم داریم که پیش از [[امام على(ع)|علی(ع)]]، ابوبکر و عمر، فاطمه(س) را از پیامبر خدا(ص) خواستگاری کردند و جواب منفی شنیدند.


چهارم و پنجم: پدری حسن و حسین(ع) که به اجماع مسلمانان، سرور جوانان بهشتند و شکی نیست که انبیاء نیز در جوانان اهل بهشت داخلند و ازاین‎رو حسن و حسین سرور انبیاء در بهشت هستند.
چهارم و پنجم: پدری حسن و حسین(ع) که به اجماع مسلمانان، سرور جوانان بهشتند و شکی نیست که انبیاء نیز در جوانان اهل بهشت داخلند و ازاین‌رو حسن و حسین سرور انبیاء در بهشت هستند.


ششم و هفتم: امربه‌معروف و نهی از منکر. آن حضرت درباره دین خداوند با هیچ‎کسی خویشاوندی نداشت و روایات زیادی از فریقین درباره عدالت آن حضرت وجود دارد [که ماجرای عقیل یکی از آنهاست].
ششم و هفتم: امربه‌معروف و نهی از منکر. آن حضرت درباره دین خداوند با هیچ‎کسی خویشاوندی نداشت و روایات زیادی از فریقین درباره عدالت آن حضرت وجود دارد [که ماجرای عقیل یکی از آنهاست].
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش