۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'لو' به 'لو') |
جز (جایگزینی متن - 'نب' به 'نب') |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
نویسنده از نوعی مجاز بحث کرده که جالب توجه است. وی برخی از موضوعات محقق الوقوع را که در آینده رخ خواهد داد از باب تشبیه در تحقق و وقوع، به فعل ماضی تعبیر کرده است، همچون آیه 48 سوره اعراف: '''و نادی أصحاب الأعراف رجالا يعرفونهم بسيماهم...''' (و اهل اعراف مردانی را که آنان را از سیمایشان میشناسند ندا میدهند) که شیخ طبرسی هم در تفسیر آیه مزبور، گفته است: ««و نادی» أي و سينادي «أصحاب الأعراف رجالا» من أصحاب النار «يعرفونهم بسيماهم» أي بصفاتهم». نویسنده آیه 44 این سوره: '''و نادی أصحاب الجنّة أصحاب النار...''' (و بهشتیان دوزخیان را آواز میدهند) و نیز آیه 50 سوره اعراف: '''و نادی أصحاب النار أصحاب الجنّة أن أفيضوا علينا من الماء...''' (و دوزخیان بهشتیان را آواز میدهند که از آن آب بر ما فرو ریزید) را برای موضوعات محقق الوقوع که در آینده انجام خواهد شد و از آن به فعل ماضی تعبیر شده، مثال آورده و شیخ طبرسی هم در تفسیر خود، ذیل هردو کلمه «نادی» را به «سينادي» تفسیر کرده است<ref>ر.ک: همان، ص447</ref>. | نویسنده از نوعی مجاز بحث کرده که جالب توجه است. وی برخی از موضوعات محقق الوقوع را که در آینده رخ خواهد داد از باب تشبیه در تحقق و وقوع، به فعل ماضی تعبیر کرده است، همچون آیه 48 سوره اعراف: '''و نادی أصحاب الأعراف رجالا يعرفونهم بسيماهم...''' (و اهل اعراف مردانی را که آنان را از سیمایشان میشناسند ندا میدهند) که شیخ طبرسی هم در تفسیر آیه مزبور، گفته است: ««و نادی» أي و سينادي «أصحاب الأعراف رجالا» من أصحاب النار «يعرفونهم بسيماهم» أي بصفاتهم». نویسنده آیه 44 این سوره: '''و نادی أصحاب الجنّة أصحاب النار...''' (و بهشتیان دوزخیان را آواز میدهند) و نیز آیه 50 سوره اعراف: '''و نادی أصحاب النار أصحاب الجنّة أن أفيضوا علينا من الماء...''' (و دوزخیان بهشتیان را آواز میدهند که از آن آب بر ما فرو ریزید) را برای موضوعات محقق الوقوع که در آینده انجام خواهد شد و از آن به فعل ماضی تعبیر شده، مثال آورده و شیخ طبرسی هم در تفسیر خود، ذیل هردو کلمه «نادی» را به «سينادي» تفسیر کرده است<ref>ر.ک: همان، ص447</ref>. | ||
نویسنده فصل چهلوهشتم کتاب را به حذف مضافها اختصاص داده و در | نویسنده فصل چهلوهشتم کتاب را به حذف مضافها اختصاص داده و در اینباره بهترتیب سور قرآنی، مضافهای محذوف را مورد بحث قرار داده است و مضاف محذوف را مشخص کرده است؛ بهعنوان مثال در «أعوذ باللّه من الشيطان الرجيم»، مضاف محذوف کلمه «وسواس» است که اصل آن چنین است: «أعوذ باللّه من وسواس الشيطان الرجيم»؛ به دلیل آیه 4 سوره ناس: '''من شرّ الوسواس الخنّاس''' (از شر وسوسهگر نهانی)<ref>ر.ک: همان، ص449</ref>. | ||
وی آخرین فصل کتاب را به وجوه اعجاز قرآن اختصاص داده و معجزه بودن قرآن را از چند جهت دانسته است: | وی آخرین فصل کتاب را به وجوه اعجاز قرآن اختصاص داده و معجزه بودن قرآن را از چند جهت دانسته است: |
ویرایش