۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هس' به 'هس') |
جز (جایگزینی متن - 'عا' به 'عا') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
</div> | </div> | ||
'''محمدجعفر ریاض همدانی''' (1232-1268ق) یا میرزا جعفر همدانی، مشهور به ریاض و | '''محمدجعفر ریاض همدانی''' (1232-1268ق) یا میرزا جعفر همدانی، مشهور به ریاض و بدیعالزمان ثانی، استاد اعظم ادبیات بوده و در انشاء رسائل و انواع فضائل مقامات پیموده و بر منوال بدیعالزمان و حمیدالدین مقالات پرداخته<ref>ر.ک: مشکان طبسی، سید حسن، صفحه ب</ref>. | ||
==تحصیل در تهران== | ==تحصیل در تهران== | ||
«صاحب مجمع الفصحاء که اشتباها او را بروجردی شمرده، نوشته که او سالها در دارالخلافه تهران به تحصیل کمالات ادبیه و قواعد عربیه پرداخت تا در همه مراتب تکمیل یافت و چندی در خانه میرزا رضی جراح بروجردی که از دوستان و همسایگانش بود، منزل داشت و طالبان کمال نزد او تحصیل علوم ادب و موسیقی و ریاضی میکردند و خود در این علوم مقنّن و معلم شد و رسالهها نگاشت. از جمله مقامات جدیده عدیده بر سنن | «صاحب مجمع الفصحاء که اشتباها او را بروجردی شمرده، نوشته که او سالها در دارالخلافه تهران به تحصیل کمالات ادبیه و قواعد عربیه پرداخت تا در همه مراتب تکمیل یافت و چندی در خانه میرزا رضی جراح بروجردی که از دوستان و همسایگانش بود، منزل داشت و طالبان کمال نزد او تحصیل علوم ادب و موسیقی و ریاضی میکردند و خود در این علوم مقنّن و معلم شد و رسالهها نگاشت. از جمله مقامات جدیده عدیده بر سنن بدیعالزمان و حمیدی تصنیف کرد و در اواخر به مرض شقاقلوس گرفتار آمد و رنجی تمام برد و به حکم تقدیر معالجه نیافت و در سن شباب درگذشت»<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
==زادگاه، فقر، دانشها== | ==زادگاه، فقر، دانشها== | ||
بهاءالدین خان پیران (مساعدالملک) که ریاض با خانوادهاش ارتباط کامل داشته، به بروجردی دانستن او پاسخ داده و نوشته میرزا جعفر ریاض، اهل همدان و از جوانی در مصاحبت میرزا ابوالقاسم ذوالریاستین همدانی بوده و پس از مرحوم شدن او به تهران مسافرت کرده که شغلی مناسب برای خود تهیه کند، اما شغل مناسبی نیافت؛ باآنکه (به گواهی مقاماتش که به اسلوب | بهاءالدین خان پیران (مساعدالملک) که ریاض با خانوادهاش ارتباط کامل داشته، به بروجردی دانستن او پاسخ داده و نوشته میرزا جعفر ریاض، اهل همدان و از جوانی در مصاحبت میرزا ابوالقاسم ذوالریاستین همدانی بوده و پس از مرحوم شدن او به تهران مسافرت کرده که شغلی مناسب برای خود تهیه کند، اما شغل مناسبی نیافت؛ باآنکه (به گواهی مقاماتش که به اسلوب بدیعالزمان نوشته و همچنین کتاب گنج شایگانش که به شیوه [[گلستان سعدی: پس از مقابله هفت نسخه خطی و ده نسخه چاپی|گلستان سعدی]] نگاشته شده است)، در عربی و فارسی خبره بود و مهارت کامل داشت. او علاوه بر طبع قدرتمند و تسلطش بر ادبیات فارسی و عربی، در نجوم و هیئت و هندسه هم استاد بوده و بااینهمه در تهران سرگردان بوده و بهسختی روزگار میگذرانیده است.<ref>ر.ک: همان، صفحههای ب و ج</ref>. | ||
مقدمهنویس دیوان اشعار ریاض مینویسد: «در زمان صدارت امیرکبیر خواستند نامهای به عربی به خدیو مصر یا شریف مکه بنویسند. چندین نسخه به قلم دانشمندان تهیه شد. هیچیک پسند امیر نیفتاد. در این هنگام کسی ریاض را معرفی کرد. به او مراجعه شد و او بهخوبی از عهده برآمد. امیر از حال نویسنده پرسید و او را احضار نمود و در خدمت خود نگاه داشت، ولیکن از سوء اتفاق در همان نزدیکی بساط زندگی امیرکبیر را درنوردیدند و ریاض از الطاف او هم بیبهره ماند و به زندگانی نخستین برگشت. دیری نگذشت که خود او هم به مرضی صعب مبتلا شد و در جوانی دار فانی را وداع گفت»<ref>همان، صفحه ج</ref>. | مقدمهنویس دیوان اشعار ریاض مینویسد: «در زمان صدارت امیرکبیر خواستند نامهای به عربی به خدیو مصر یا شریف مکه بنویسند. چندین نسخه به قلم دانشمندان تهیه شد. هیچیک پسند امیر نیفتاد. در این هنگام کسی ریاض را معرفی کرد. به او مراجعه شد و او بهخوبی از عهده برآمد. امیر از حال نویسنده پرسید و او را احضار نمود و در خدمت خود نگاه داشت، ولیکن از سوء اتفاق در همان نزدیکی بساط زندگی امیرکبیر را درنوردیدند و ریاض از الطاف او هم بیبهره ماند و به زندگانی نخستین برگشت. دیری نگذشت که خود او هم به مرضی صعب مبتلا شد و در جوانی دار فانی را وداع گفت»<ref>همان، صفحه ج</ref>. |
ویرایش