۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ىگ' به 'ىگ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'ىش' به 'یش') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
از میان نثرهاى علمى دوره صفویه آنچه مربوط به نشر دعوت و بیان اصول عقاید شیعه است بسیار ساده و عوام فهم و کاملاً زیر (تحت) تأثیر صرف و نحو عربى است. در کنار این نوع نثر علمى، کتبى هم دیده | از میان نثرهاى علمى دوره صفویه آنچه مربوط به نشر دعوت و بیان اصول عقاید شیعه است بسیار ساده و عوام فهم و کاملاً زیر (تحت) تأثیر صرف و نحو عربى است. در کنار این نوع نثر علمى، کتبى هم دیده میشود که شیوه علمى و قدیم و سبک موجز و پخته و عبارتپردازى درست فارسى و استعمال فعلهاى قدیم هریک بهجای خود تحریر شده است که کتاب رساله الصناعیه [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|ابوالقاسم میرفندرسکی]] از این نوع است که تا اندازهاى به شیوه بابا افضل نوشته شده است. کتابهایى که به نثر علمى نوشته میشوند، معمولاً از صنایع لفظى چون موازنه، سجع و مترادفات خالى است. در مجموع کتب علمى از نظر محدودیت در موضوع بحث، ناگزیر جز به اصطلاحات نمىتوانند توجه کنند و معمولاً سادگى و روانى را در پیش مىگیرند. رساله صناعیه هم از این مسئله مستثنا نیست؛ ولى بهگونهای نثر علمى دورههاى پیشین را به ذهن میآورد.<ref>ر.ک: همان، ص55</ref> | ||
برخی ویژگىهاى نثر رساله صناعیه عبارت است از: | برخی ویژگىهاى نثر رساله صناعیه عبارت است از: | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
# جابهجایى ارکان دستورى جمله معمولاً فعلها در جاى اصلى خود نیامدهاند و این شاید به دلیل تأثیرى باشد که از عربى پذیرفته است. | # جابهجایى ارکان دستورى جمله معمولاً فعلها در جاى اصلى خود نیامدهاند و این شاید به دلیل تأثیرى باشد که از عربى پذیرفته است. | ||
# بکار بردن ترکیبها و جملههاى عربى. | # بکار بردن ترکیبها و جملههاى عربى. | ||
# حرف ربط «که» در نثر رساله به فراوانى دیده | # حرف ربط «که» در نثر رساله به فراوانى دیده میشود. | ||
# کاربرد فراوان علامتهاى جمع فارسى بهویژه «ان». | # کاربرد فراوان علامتهاى جمع فارسى بهویژه «ان». | ||
# کاربرد ترکیبات دعایى در لابهلاى نثر. | # کاربرد ترکیبات دعایى در لابهلاى نثر. | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
1-تعریف پیشه؛ 2-سودمندى پیشه؛ 3-هدفمندی پیشه؛ 4-دستهبندى پیشهها: 1-4. به لحاظ سودمندى 2-4. به لحاظ هدفمندی؛ 5-دادوستد پیشهها با یکدیگر؛ 6-ردهبندى پیشهها: 1-6. به لحاظ سودمندى 2-6. به لحاظ شرف 3-6. به لحاظ هدف. | 1-تعریف پیشه؛ 2-سودمندى پیشه؛ 3-هدفمندی پیشه؛ 4-دستهبندى پیشهها: 1-4. به لحاظ سودمندى 2-4. به لحاظ هدفمندی؛ 5-دادوستد پیشهها با یکدیگر؛ 6-ردهبندى پیشهها: 1-6. به لحاظ سودمندى 2-6. به لحاظ شرف 3-6. به لحاظ هدف. | ||
او صناعت را اینگونه | او صناعت را اینگونه بازمیشناساند: صناعت همان پیشه است و پیشه، توانایى است که با فکر و اندیشه درست در موضوع تأثیر راسخ گذارد و موضوع هم به اقتضاى غرض و غایتى که در آن است، آن تأثیر را مىپذیرد. [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]] در تعریف خود تلاش مىکند با بهرهگیرى از روش تحلیلى، زوایاى گوناگون مسئله را بررسى کند: نخست هریک از واژهها را واشکافى مىکند و پس از تبیین واژگانى و آوردن اصل تعریف دوباره به تحلیل تعریف مىپردازد. بدین معنا که در گزینش تکتک واژهها انگیزهاى خاص نهان است. با توجه به آنچه وى در تعریف پیشه گفته است، در پیشه سه پایه بنیادى وجود دارد: 1-موضوع؛ همان چیزى که تأثیر مىپذیرد. 2-ذات؛ تأثیرپذیرى به اقتضاى هویت و غایتى است که در ذات آن چیز نهفته است. 3-فاعل-تأثیرگذار؛ همان چیزى که تأثیرگذارى از آن است.<ref>همان، ص58-59</ref> | ||
[[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میر]] با اشاره به آیه قرآن: «قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى کُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى» ﴿طه، 50﴾، اینگونه نتیجه مىگیرد که هر پدیدهاى در آفرینش داراى دو گونه کمال است: 1-کمال در آفرینش؛ 2-کمال در جنبش و خیزش. خداوند کمالى را که شایسته هر پدیدهاى است در همان آغاز آفرینش، به همه پدیدهها بخشید؛ و کمال دیگرى نیز به پدیدهها داده شد و آن چیزى است که پدیدهها با جنبش و خیزش مىکوشند تا بدان دست یابند و به سخن آشکارتر رهنمون گردند. رهنمونى پدیدهها و به بار نشستن کمال دوم، خود بر سه گونه است: 1-طبیعت؛ 2-حس؛ 3-عقل. وى هیچیک از این سه خاستگاه کمال دومى را تعریف نمىکند؛ بلکه به تعریفهاى پیشینیان بسنده کرده و از آن درمىگذرد. سپس مىگوید: بخشى از پدیدهها تنها برخوردار از رهنمونى طبیعى هستند و آن گیاهانند. بخشى از پدیدهها، افزون بر طبیعت خود، برخوردار از حساند و آن جانورانند. بخشى از پدیدهها، افزون بر طبیعت خود و حس، از نیروى عقل نیز برخوردارند و آن انسان است. | [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میر]] با اشاره به آیه قرآن: «قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى کُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى» ﴿طه، 50﴾، اینگونه نتیجه مىگیرد که هر پدیدهاى در آفرینش داراى دو گونه کمال است: 1-کمال در آفرینش؛ 2-کمال در جنبش و خیزش. خداوند کمالى را که شایسته هر پدیدهاى است در همان آغاز آفرینش، به همه پدیدهها بخشید؛ و کمال دیگرى نیز به پدیدهها داده شد و آن چیزى است که پدیدهها با جنبش و خیزش مىکوشند تا بدان دست یابند و به سخن آشکارتر رهنمون گردند. رهنمونى پدیدهها و به بار نشستن کمال دوم، خود بر سه گونه است: 1-طبیعت؛ 2-حس؛ 3-عقل. وى هیچیک از این سه خاستگاه کمال دومى را تعریف نمىکند؛ بلکه به تعریفهاى پیشینیان بسنده کرده و از آن درمىگذرد. سپس مىگوید: بخشى از پدیدهها تنها برخوردار از رهنمونى طبیعى هستند و آن گیاهانند. بخشى از پدیدهها، افزون بر طبیعت خود، برخوردار از حساند و آن جانورانند. بخشى از پدیدهها، افزون بر طبیعت خود و حس، از نیروى عقل نیز برخوردارند و آن انسان است. |
ویرایش