پرش به محتوا

سفرنامه ناصری: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎خ' به 'ه‌خ'
جز (جایگزینی متن - 'ت‎و' به 'ت‌و')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎خ' به 'ه‌خ')
خط ۳۸: خط ۳۸:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
در مقدمه مح‎ق کتاب، درباره کلیت سفرنامه ناصرالسلطنه چنین آمده است: «مؤلف مانند برخی دیگر از رجال قاجاری، در پی انفصال از خدمت و مغضوب شدن که ترس از کشته شدن هم در آن وجود داشته، عزیمت حج کرده است. جالب است که مانند همین رخداد، سال پیش از آن، برای امین‌الدوله که منصب صدراعظمی را داشت پیش آمد. پس از امین‌الدوله، امین‌السلطان صدراعظم شد و به نوشته نویسنده ما، در اندیشه گرفتن قرضه از روسیه برآمد. نویسنده، با این امر مخالفت کرده، نامه‌ای به مظفرالدین شاه نوشته، اما شاه پاسخ تندی به وی داده است: «دست‎خط مبارک: عریضه شما ملاحظه شد. به‌واسطه غرض با صدراعظم می‌خواهید این قرض که زندگی مملکت به اوست، نشود. کسی از شما رأی نمی‌خواهد». این برخورد، دولت را تحریض کرد تا میرزا نصرالله را متهم به سوء استفاده مالی کرده، به مصادره بخشی از اموالش بپردازد. وی نیز در جریان سفری که به قم داشت، تصمیم گرفت تا به حج برود. از شاه اجازه خواست. ابتدا شاه مخالفت کرد، اما پس از اصرار، با رفتن وی موافقت شد. وی از تهران به سمت قزوین و از آنجا به رشت و انزلی رفته، سپس با کشتی به بادکوبه عزیمت کرد. آنگاه مسیر را تا تفلیس ادامه داده، به استانبول رفت. در آنجا علاءالملک عموی وی، سفیر بود. مدتی در استانبول ماند، سپس به اسکندریه و قاهره رفت، پس از گشت‌وگذار، از طریق اسماعیلیه و سوئز به ینبع رفت. از آنجا با شتر و کجاوه به مدینه مشرف شده، پس از اقامت چند روزه به مکه عزیمت کرد. پس از ا‎نجام حج، به جده آمده، از آنجا به هدف دیدن شامات و بیت‌المقدس، به بیروت و بعلبک رفت. در این وقت، پیغام مظفرالدین شاه به وی رسید که او را در سفرنامه فرنگ همراهی کند. این زمان شاه که در مسیر فرنگ بود، میرزا نصرالله‎خان از بیروت به استانبول آمده، از آنجا به بلغارستان رفت و در نهایت به شاه پیوست. از اینجا بخش دوم سفرنامه رقم می‌خورد که همراهی او با مظفرالدین شاه در گردش کشورهای اروپایی و روسیه تا بازگشت به تبریز و سپس تهران است»<ref>مقدمه مصحح، ص10-11</ref>.
در مقدمه مح‎ق کتاب، درباره کلیت سفرنامه ناصرالسلطنه چنین آمده است: «مؤلف مانند برخی دیگر از رجال قاجاری، در پی انفصال از خدمت و مغضوب شدن که ترس از کشته شدن هم در آن وجود داشته، عزیمت حج کرده است. جالب است که مانند همین رخداد، سال پیش از آن، برای امین‌الدوله که منصب صدراعظمی را داشت پیش آمد. پس از امین‌الدوله، امین‌السلطان صدراعظم شد و به نوشته نویسنده ما، در اندیشه گرفتن قرضه از روسیه برآمد. نویسنده، با این امر مخالفت کرده، نامه‌ای به مظفرالدین شاه نوشته، اما شاه پاسخ تندی به وی داده است: «دست‎خط مبارک: عریضه شما ملاحظه شد. به‌واسطه غرض با صدراعظم می‌خواهید این قرض که زندگی مملکت به اوست، نشود. کسی از شما رأی نمی‌خواهد». این برخورد، دولت را تحریض کرد تا میرزا نصرالله را متهم به سوء استفاده مالی کرده، به مصادره بخشی از اموالش بپردازد. وی نیز در جریان سفری که به قم داشت، تصمیم گرفت تا به حج برود. از شاه اجازه خواست. ابتدا شاه مخالفت کرد، اما پس از اصرار، با رفتن وی موافقت شد. وی از تهران به سمت قزوین و از آنجا به رشت و انزلی رفته، سپس با کشتی به بادکوبه عزیمت کرد. آنگاه مسیر را تا تفلیس ادامه داده، به استانبول رفت. در آنجا علاءالملک عموی وی، سفیر بود. مدتی در استانبول ماند، سپس به اسکندریه و قاهره رفت، پس از گشت‌وگذار، از طریق اسماعیلیه و سوئز به ینبع رفت. از آنجا با شتر و کجاوه به مدینه مشرف شده، پس از اقامت چند روزه به مکه عزیمت کرد. پس از ا‎نجام حج، به جده آمده، از آنجا به هدف دیدن شامات و بیت‌المقدس، به بیروت و بعلبک رفت. در این وقت، پیغام مظفرالدین شاه به وی رسید که او را در سفرنامه فرنگ همراهی کند. این زمان شاه که در مسیر فرنگ بود، میرزا نصرالله‌خان از بیروت به استانبول آمده، از آنجا به بلغارستان رفت و در نهایت به شاه پیوست. از اینجا بخش دوم سفرنامه رقم می‌خورد که همراهی او با مظفرالدین شاه در گردش کشورهای اروپایی و روسیه تا بازگشت به تبریز و سپس تهران است»<ref>مقدمه مصحح، ص10-11</ref>.


یکی از جهات اهمیت این سفرنامه‌این است که در واقع حاوی دو سفرنامه (سفرنامه فرنگ و سفرنامه مکه) در یک سال است. «مقایسه این دو سفرنامه و در واقع، مقایسه تعریف و توصیفی که وی از زندگی اقتصادی، اجتماعی و تمدنی دو جامعه متفاوت دارد، بسیار جالب و قابل توجه است. وی در سفرنامه مکه، به‌ویژه آنچه از پیاده شدن در بندر ینبع تا سوار کشتی شدن در جده می‌نویسد با آنچه که وی از زندگی اروپایی از رفتن به بلغارستان تا بازگشت به دربند و از آنجا به تبریز نوشته، بسیار مهم و قابل توجه است. نویسنده خود به این مقایسه توجه دارد و اگرچه به‌صورت مستقیم و صریح مقایسه نمی‌کند، اما توصیفات او در هر دو بخش، دقیقا زمینه یک مقایسه جدی را فراهم می‌کند»<ref>ر.ک: همان، ص11-12</ref>.
یکی از جهات اهمیت این سفرنامه‌این است که در واقع حاوی دو سفرنامه (سفرنامه فرنگ و سفرنامه مکه) در یک سال است. «مقایسه این دو سفرنامه و در واقع، مقایسه تعریف و توصیفی که وی از زندگی اقتصادی، اجتماعی و تمدنی دو جامعه متفاوت دارد، بسیار جالب و قابل توجه است. وی در سفرنامه مکه، به‌ویژه آنچه از پیاده شدن در بندر ینبع تا سوار کشتی شدن در جده می‌نویسد با آنچه که وی از زندگی اروپایی از رفتن به بلغارستان تا بازگشت به دربند و از آنجا به تبریز نوشته، بسیار مهم و قابل توجه است. نویسنده خود به این مقایسه توجه دارد و اگرچه به‌صورت مستقیم و صریح مقایسه نمی‌کند، اما توصیفات او در هر دو بخش، دقیقا زمینه یک مقایسه جدی را فراهم می‌کند»<ref>ر.ک: همان، ص11-12</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش