پرش به محتوا

رساله صناعیه: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ى‎خ' به 'ى‌خ'
جز (جایگزینی متن - 'ت‎و' به 'ت‌و')
جز (جایگزینی متن - 'ى‎خ' به 'ى‌خ')
خط ۷۰: خط ۷۰:
نکته دیگرى که [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]] در همین باب بدان مى‎پردازد، رابطه نظام کل با افراد و اجزاست. او بر این باور است که نظام کل در ضمن افراد و اشخاص و اجزاى خود تحقق مى‎یابد؛ زیرا پوشیدن، نوشیدن، خوردن و سرپناه، نیاز فراگیر همگان است و هرکس براى برطرف کردن نیاز خود مى‎کوشد. هیچ‎کس نمى‎تواند به‌تنهایی، تمامى نیازهایش را برطرف سازد؛ بلکه هرکس را یارانى بایسته است تا به‌گونه‌ای نیازى از وى را پاسخ بگویند... در نظام اجتماعى هرکس که بخواهد زنده بماند و به زندگى خود ادامه دهد بایسته است که حال نظام کل را رعایت کند و نظام کل هم بدون افراد و اشخاص پایدارى نخواهد داشت. میر براى اثبات این مدعاى خود-نیاز کل به اجزاى خود و اجزاء به کل-از دو برهان انّى-حسى-و لمّى-عقلى-بهره مى‎گیرد. به دیگر بیان سودمندى و بایستگى پیشه‌ها را از دو راه: حس-برهان انّى-و عقل-برهان لمّى- به اثبات مى‎رساند. انگیزه‌اى که وى را واداشته تا بیشتر به گفت‌وگو در سودمندى پیشه‌ها بپردازد، این است که آشکارا بگوید: هرکس داراى توانایى‎هاى ویژه‌اى است. بایسته است که حرفه و پیشه خاصى را هرکس فرابگیرد و بدان همت ورزد.
نکته دیگرى که [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]] در همین باب بدان مى‎پردازد، رابطه نظام کل با افراد و اجزاست. او بر این باور است که نظام کل در ضمن افراد و اشخاص و اجزاى خود تحقق مى‎یابد؛ زیرا پوشیدن، نوشیدن، خوردن و سرپناه، نیاز فراگیر همگان است و هرکس براى برطرف کردن نیاز خود مى‎کوشد. هیچ‎کس نمى‎تواند به‌تنهایی، تمامى نیازهایش را برطرف سازد؛ بلکه هرکس را یارانى بایسته است تا به‌گونه‌ای نیازى از وى را پاسخ بگویند... در نظام اجتماعى هرکس که بخواهد زنده بماند و به زندگى خود ادامه دهد بایسته است که حال نظام کل را رعایت کند و نظام کل هم بدون افراد و اشخاص پایدارى نخواهد داشت. میر براى اثبات این مدعاى خود-نیاز کل به اجزاى خود و اجزاء به کل-از دو برهان انّى-حسى-و لمّى-عقلى-بهره مى‎گیرد. به دیگر بیان سودمندى و بایستگى پیشه‌ها را از دو راه: حس-برهان انّى-و عقل-برهان لمّى- به اثبات مى‎رساند. انگیزه‌اى که وى را واداشته تا بیشتر به گفت‌وگو در سودمندى پیشه‌ها بپردازد، این است که آشکارا بگوید: هرکس داراى توانایى‎هاى ویژه‌اى است. بایسته است که حرفه و پیشه خاصى را هرکس فرابگیرد و بدان همت ورزد.


پیشه‌ها در سودمندى دگرگونه‌اند و نیز در هدفمندی هم چندگونه‌اند. هرکس بکوشد تا پیشه‌اى فراگیرد که در آن سود بیشتر و ارزش بالاترى است. میر در رساله صناعیه خود مى‎خواهد توانمندی‎های بشر را به فعلیت درآورد و کسان جامعه را به سمت‌وسوی بالا و والایى از مهارت‎ها و پیشه‌ها بکشاند. بدین‌جهت تلاش مى‎کند تا دسته‌بندى و رده‌بندى ارزشى ارایه کند و بنمایاند که هرکس در لایه‌هاى گوناگون جامعه، در کجا جا گرفته است، چون حرفه‌ها، از جهت توان (قوّه) بى‌نهایتند؛ ولى آنچه به فعلیت رسیده به شمار درآمده‌اند. هرکس خود مى‎داند که به اقتضاى پیشه‌اى که دارد در چه جایگاهى قرار گرفته است و حال آن‌که مى‎تواند به فراگیرى حرفه‌اى دیگر، جایگاه خود را بالاتر و یا پست‎تر برد. گرچه او بر این باور است که پیشه‌هایى چون پیامبرى و پیشوایى همگانى نیست، بلکه از آن برگزیدگان خداوندگار است؛ ولى پیشه‌هاى دیگر، راه براى فراگیرى آن بر همگان گشوده است.
پیشه‌ها در سودمندى دگرگونه‌اند و نیز در هدفمندی هم چندگونه‌اند. هرکس بکوشد تا پیشه‌اى فراگیرد که در آن سود بیشتر و ارزش بالاترى است. میر در رساله صناعیه خود مى‌خواهد توانمندی‎های بشر را به فعلیت درآورد و کسان جامعه را به سمت‌وسوی بالا و والایى از مهارت‎ها و پیشه‌ها بکشاند. بدین‌جهت تلاش مى‎کند تا دسته‌بندى و رده‌بندى ارزشى ارایه کند و بنمایاند که هرکس در لایه‌هاى گوناگون جامعه، در کجا جا گرفته است، چون حرفه‌ها، از جهت توان (قوّه) بى‌نهایتند؛ ولى آنچه به فعلیت رسیده به شمار درآمده‌اند. هرکس خود مى‎داند که به اقتضاى پیشه‌اى که دارد در چه جایگاهى قرار گرفته است و حال آن‌که مى‎تواند به فراگیرى حرفه‌اى دیگر، جایگاه خود را بالاتر و یا پست‎تر برد. گرچه او بر این باور است که پیشه‌هایى چون پیامبرى و پیشوایى همگانى نیست، بلکه از آن برگزیدگان خداوندگار است؛ ولى پیشه‌هاى دیگر، راه براى فراگیرى آن بر همگان گشوده است.


[[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]] جامعه را یک سیستم و نظام هماهنگ و منسجم مى‌بیند که نوع انسان این سیستم را برپا مى‎دارد. هر انسانى در نظام اجتماعى به‌منزله عضو است. هر عضوى را کارى است و به اقتضاى آن کار، در هر عضو توانایى خاصى است. چنانچه عضوى آن کار بایسته را نکند، به عضوى فاسد بدل خواهد شد. ضمن آن‌که آن عضو دیگر کار خود را نمى‎کند، خلل به کار دیگر اعضا وارد خواهد ساخت.<ref>همان، ص59-63</ref>
[[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]] جامعه را یک سیستم و نظام هماهنگ و منسجم مى‌بیند که نوع انسان این سیستم را برپا مى‎دارد. هر انسانى در نظام اجتماعى به‌منزله عضو است. هر عضوى را کارى است و به اقتضاى آن کار، در هر عضو توانایى خاصى است. چنانچه عضوى آن کار بایسته را نکند، به عضوى فاسد بدل خواهد شد. ضمن آن‌که آن عضو دیگر کار خود را نمى‎کند، خلل به کار دیگر اعضا وارد خواهد ساخت.<ref>همان، ص59-63</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش