۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'لو' به 'لو') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'نب' به 'نب') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
نکتهای که از مطالعه رباعیات مهستی شایان دقت است، رباعیاتی است که در وصف کسبه بازار ساخته و حکایاتی که بهمناسبت همین رباعیات درباره معاشقه سراینده با اصناف مختلف پرداخته شده، که از آن جمله اشخاص رباعیات او را راجع به پسر قصاب موضوع داستانی قرار داده و حدس زدهاند که مهستی عاشق قصابپسری بوده، ولی پس از مطالعه باقی رباعیات او که در وصف باقی کسبه بازار ساخته است معلوم میشود که این معاشقه شاعرانه منحصر به پسر قصاب نبوده و سایرین نیز از آن نصیبی بردهاند و این رباعیات را شاعره فقط محظ مناسباتی که میان کلمات کلاهدوز و پارهدوز و غیره بوده و زمینه تشبیه و ایهام در آنها مهیا بوده است، میساخته و در اغلب آنها با کلمات بازی شده و معانی تاریک دور از ذهنی پرورده شده است که البته عاشق شیفته به این نکات نمیپردازد و برای بیان احساسات سرکش این تصنیفات را بهکار نمیبرد و مناسبت پیدا کردن با یار را بهتر میداند از مناسبت پیدا کردن میان الفاظ و معانی<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص30</ref>. | نکتهای که از مطالعه رباعیات مهستی شایان دقت است، رباعیاتی است که در وصف کسبه بازار ساخته و حکایاتی که بهمناسبت همین رباعیات درباره معاشقه سراینده با اصناف مختلف پرداخته شده، که از آن جمله اشخاص رباعیات او را راجع به پسر قصاب موضوع داستانی قرار داده و حدس زدهاند که مهستی عاشق قصابپسری بوده، ولی پس از مطالعه باقی رباعیات او که در وصف باقی کسبه بازار ساخته است معلوم میشود که این معاشقه شاعرانه منحصر به پسر قصاب نبوده و سایرین نیز از آن نصیبی بردهاند و این رباعیات را شاعره فقط محظ مناسباتی که میان کلمات کلاهدوز و پارهدوز و غیره بوده و زمینه تشبیه و ایهام در آنها مهیا بوده است، میساخته و در اغلب آنها با کلمات بازی شده و معانی تاریک دور از ذهنی پرورده شده است که البته عاشق شیفته به این نکات نمیپردازد و برای بیان احساسات سرکش این تصنیفات را بهکار نمیبرد و مناسبت پیدا کردن با یار را بهتر میداند از مناسبت پیدا کردن میان الفاظ و معانی<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص30</ref>. | ||
شادروان اسماعیل امیرخیزی در | شادروان اسماعیل امیرخیزی در اینباره میگوید: عقیده نگارنده در خصوص معاشقه [[مهستي گنجوي|مهستی]] چنین است که این قضیه تنها از توسعه معنی رباعیات شاعره پیدا نشده، بلکه این سهو، یعنی اسناد تعشق، اولین دفعه از کسی سر زده است که شرح حال مهستی را در تاریخ گزیده دیده که مینویسد: مهستی رباعیات خوب دارد در حق خوشپسری قصاب. سپس همان شخص با رویه افراط در قیاسی که اغلب تذکرهنویسان دارند از اینکه حمدالله مستوفی در شرح حال مهستی به ذکر یک رباعی (راجع به پسر قصاب) اکتفا نموده، به اشتباه افتاده است که مهستی را با قصاب سروکاری بوده؛ رفتهرفته این خبط، وسعت یافته و هر کسی که آمده خدمتی به مهستی کرده و در حق این معاشقه الهامی حکایتی ساخته است.<ref>ر.ک: همان، ص30-31</ref>. | ||
رضاقلی خان هدایت فقدان اشعار مهستی را از اثر حمله عبدالله خان اوزبک بر شهر هرات میداند. محمدعلی تربیت در تذکره دانشمندان آذربایجان میگوید: لسانی شیرازی که مدتی در تبریز ساکن بوده و در آنجا به سال نهصدوچهلویک هجری مرده است، مجموعهای در مقابل رباعیات این بانو مشتمل بر شصتوهشت رباعی عاشقانه بهعنوان «مجمع الأوصاف» در وصف اهل حرفه و اصناف تبریز و ارباب فضل و هنر آن شهر منظوم ساخته که از آن جمله رباعی زیر است: | رضاقلی خان هدایت فقدان اشعار مهستی را از اثر حمله عبدالله خان اوزبک بر شهر هرات میداند. محمدعلی تربیت در تذکره دانشمندان آذربایجان میگوید: لسانی شیرازی که مدتی در تبریز ساکن بوده و در آنجا به سال نهصدوچهلویک هجری مرده است، مجموعهای در مقابل رباعیات این بانو مشتمل بر شصتوهشت رباعی عاشقانه بهعنوان «مجمع الأوصاف» در وصف اهل حرفه و اصناف تبریز و ارباب فضل و هنر آن شهر منظوم ساخته که از آن جمله رباعی زیر است: | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
تدوین و انتشار اشعار [[مهستي گنجوي|مهستی]] برای ادبیات ایران نعمتی است و سبکی را زنده میکند که هیچیک از شعرای نامدار قدیم به تقلید آن دست نیافتهاند و به آن پایه از ملاحت و حلاوت گفتار نتوانستهاند برسند. روی این منظور به تهیه این دیوان اقدام شد<ref>ر.ک: همان، ص31</ref>. | تدوین و انتشار اشعار [[مهستي گنجوي|مهستی]] برای ادبیات ایران نعمتی است و سبکی را زنده میکند که هیچیک از شعرای نامدار قدیم به تقلید آن دست نیافتهاند و به آن پایه از ملاحت و حلاوت گفتار نتوانستهاند برسند. روی این منظور به تهیه این دیوان اقدام شد<ref>ر.ک: همان، ص31</ref>. | ||
پروفسور ژان ریپکا (استاد السنه شرقیه دانشگاه پراک)، درباره اشعار [[مهستي گنجوي|مهستی]] بیان میدارد که ورود دیوان اشعار [[مهستي گنجوي|مهستی]] به دنیای ادبیات فارسی، موجب آن شد که دری | پروفسور ژان ریپکا (استاد السنه شرقیه دانشگاه پراک)، درباره اشعار [[مهستي گنجوي|مهستی]] بیان میدارد که ورود دیوان اشعار [[مهستي گنجوي|مهستی]] به دنیای ادبیات فارسی، موجب آن شد که دری گرانبها بر گنجینه ادب پارسی افزوده شود و شیفتگان شعر اصیل دری از این سرچشمه زلال سیراب و روح افسرده را سیراب نمایند. قدرت بیان و تسلط کامل مهستی در تلفیق الفاظ بهقدری استادانه و شیواست که مانند نغمات دلکش موسیقی و صدای آبشار و نوای هزاردستان گوش جان آدمی را نوازشگر و خاطر پژمرده را نشاطآور است. همت والای شما ([[طاهري شهاب، محمد|شهاب طاهری]]) در جمعآوری این گلبرگهای پراکنده که دست تصاریف زمان هر برگ آن را به گوشهای و هر شاخه آن را در بیغولهای افکنده بود بهصورت دستهگلی زیبا با بهترین وجهی آراسته و به دست مشتاقان حقیقی سپرده است تا مشام جان را از عطر جانفزای آن عبیرآگین و دیده دل را از تماشای آن مشعوف و مسرور سازد و مانند پروانه به گرد چنین گلی در سماع آیند. | ||
در بین شعرای مغربزمین تنها کسی که توانسته است از عهده تجسم مناظر طبیعت و روحیات جامعه برآید و به قول شما ایرانیان که میگویید: «جانا سخن از زبان ما میگویی» را به وجه احسن ادا نماید شخص «اندره شنیه» سراینده فرانسوی است، ولی با همه طراوتی که در بیان اوست در مقابل سخنان ازدلبرخاسته [[مهستي گنجوي|مهستی]] مانند قیاس قطره با دریاست. من وقتی این رباعی مهستی را که میگوید: | در بین شعرای مغربزمین تنها کسی که توانسته است از عهده تجسم مناظر طبیعت و روحیات جامعه برآید و به قول شما ایرانیان که میگویید: «جانا سخن از زبان ما میگویی» را به وجه احسن ادا نماید شخص «اندره شنیه» سراینده فرانسوی است، ولی با همه طراوتی که در بیان اوست در مقابل سخنان ازدلبرخاسته [[مهستي گنجوي|مهستی]] مانند قیاس قطره با دریاست. من وقتی این رباعی مهستی را که میگوید: | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
{{ب|'' تا کی ز غم تو رخ به خون شوید دل''|2='' و آزرم وصال تو به جان جوید دل''}} | {{ب|'' تا کی ز غم تو رخ به خون شوید دل''|2='' و آزرم وصال تو به جان جوید دل''}} | ||
{{ب|'' رحم آر کز آسمان نمیبارد جان''|2='' بخشای که از زمین نمیروید دل''}}{{پایان شعر}} | {{ب|'' رحم آر کز آسمان نمیبارد جان''|2='' بخشای که از زمین نمیروید دل''}}{{پایان شعر}} | ||
شما در گفتار کدام فیلسوف | شما در گفتار کدام فیلسوف جهانبینی چنین ژرفاندیشی را که در شعر [[مهستي گنجوي|مهستی]] متجلی است، توانید یافت که میگوید: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|'' چندانکه به کار خویش وا میبینم''|2='' خود را به غم تو مبتلا میبینم''}} | {{ب|'' چندانکه به کار خویش وا میبینم''|2='' خود را به غم تو مبتلا میبینم''}} |
ویرایش