۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مف' به 'مف') |
جز (جایگزینی متن - 'نح' به 'نح') |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
{{ب|'' بوسه دیگر سر آن مینهم''|2='' لحظه دیگر به تو پس میدهم''<ref>ر.ک: صارمی، سهیلا، ص88؛ متن کتاب، ص103</ref>}}{{پایان شعر}} | {{ب|'' بوسه دیگر سر آن مینهم''|2='' لحظه دیگر به تو پس میدهم''<ref>ر.ک: صارمی، سهیلا، ص88؛ متن کتاب، ص103</ref>}}{{پایان شعر}} | ||
ایرج با همه علقههای عاطفی و دلبستگی به سرنوشت خاندان قاجار که منبع اشرافیت او نیز بود، هم به درجه تباهی و فرسودگی آن آگاه بود و هم سقوط قریبالوقوع آن را بهروشنی میدید. فساد و تباهی نظام استبدادی که خاندان او بر این کشور حاکم ساخته بود، چنان نبود که کسی با اندک مایه آگاهی اجتماعی و شرف انسانی بتواند از آن دفاع کند. از سوی دیگر این نظام که نهضت مشروطیت آن را بهشدت تضعیف کرد و در لبه پرتگاه سقوط قرار داد، | ایرج با همه علقههای عاطفی و دلبستگی به سرنوشت خاندان قاجار که منبع اشرافیت او نیز بود، هم به درجه تباهی و فرسودگی آن آگاه بود و هم سقوط قریبالوقوع آن را بهروشنی میدید. فساد و تباهی نظام استبدادی که خاندان او بر این کشور حاکم ساخته بود، چنان نبود که کسی با اندک مایه آگاهی اجتماعی و شرف انسانی بتواند از آن دفاع کند. از سوی دیگر این نظام که نهضت مشروطیت آن را بهشدت تضعیف کرد و در لبه پرتگاه سقوط قرار داد، درعینحال سقوط و اضمحلال اشرافیت و شوکت و شکوه شاعر نیز بود. این وضعیت بحرانی، در روح شاعرانه او انعکاس مییافت و آن را با یأس و تردید و تناقض آکنده میساخت و حاصل و نتیجه این وضعیت بحرانی روحی از جهت فلسفی، نوعی نهیلیسم بود و از حیث اجتماعی، انفعال و بیعملی، بدبینی و در مواردی کینهجویی مستور. نهیلیسم او را به جبراندیشی، دمغنیمتشماری و لاقیدی میکشاند و انفعال، به کنارهگیری از مهمترین حادثه روزگار خویش؛ گرچه این انفعال نیز در اصل از همان نهیلیسم ریشه میگرفت. دمغنیمتشماری و عشرتجویی در جاهای متعدد دیوان او انعکاس یافته است. ایرج معتقد است که: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|'' کار این چرخ فلک تودرتوست''|2='' کس نداند که چه در باطن اوست''}} | {{ب|'' کار این چرخ فلک تودرتوست''|2='' کس نداند که چه در باطن اوست''}} |
ویرایش