پرش به محتوا

خانقاه: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎ه' به 'ی‌ه'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ک' به 'ی‌ک')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ه' به 'ی‌ه')
خط ۵۷: خط ۵۷:
خانقاه، حاوی بسیاری مطالب اخلاقی و عرفانی است؛ باآنکه حجم کتاب زیاد نیست، در همان صفحات معدود، عناوین متعددی از آداب و اعمال و رفتار راه‌شناسان طریق تحقیق را با ذکر داستان‌هایی توصیف کرده است. بزرگانی که داستان‌هایی از آنان نقل شده، هم از بزرگان دین و راهنمایان الهی‌اند، همچون: پیامبر(ص)، موسی(ع)، عیسی(ع)، داوود(ع)، یونس(ع) و هم سلاطین و فرمانروایان، چون: انوشیروان و اردشیر و ملک‎شاه و بهرام‎ گور و خسروپرویز و هشام بن عبدالملک و نعمان بن منذر... و هم عارفان و فیلسوفان، چون: سقراط، فضیل عیاض، ابوسعید ابوالخیر و بایزید و شبلی و حاتم اصم و لقمان و...<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32155/1/13 ر.ک: همان، ص13]</ref>‎.  
خانقاه، حاوی بسیاری مطالب اخلاقی و عرفانی است؛ باآنکه حجم کتاب زیاد نیست، در همان صفحات معدود، عناوین متعددی از آداب و اعمال و رفتار راه‌شناسان طریق تحقیق را با ذکر داستان‌هایی توصیف کرده است. بزرگانی که داستان‌هایی از آنان نقل شده، هم از بزرگان دین و راهنمایان الهی‌اند، همچون: پیامبر(ص)، موسی(ع)، عیسی(ع)، داوود(ع)، یونس(ع) و هم سلاطین و فرمانروایان، چون: انوشیروان و اردشیر و ملک‎شاه و بهرام‎ گور و خسروپرویز و هشام بن عبدالملک و نعمان بن منذر... و هم عارفان و فیلسوفان، چون: سقراط، فضیل عیاض، ابوسعید ابوالخیر و بایزید و شبلی و حاتم اصم و لقمان و...<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32155/1/13 ر.ک: همان، ص13]</ref>‎.  


[[فقیر اصطهباناتی، علی|فقیر]] به شیوه قدما که معمولاً شعرشان از نثر ایشان روان‎تر و ساده‌تر بود، خانقاه را با جمله‌ها و عبارات و واژه‌های ساده به نظم آورده است؛ درحالی‌که نثر او در کتاب خرابات دشوارتر است. تعداد واژه‌های نامستعمل در زبان محاوره، در شعر او زیاد نیست و بعضی واژه‌ها را که خواننده ناگزیر است برای درک معنا به فرهنگ لغات مراجعه کند، خود در حاشیه معنا کرده است؛ واژه‌هایی چون: پرناک، شیدان، لاغ، خدیر، لنگوته و مانند آنها. تعمق در نظم و نثر «فقیر» این نکته را به ذهن می‌آورد که فقیر در همان ‎حال که می‌خواهد به زبان روان و ساده با خواننده آثار خویش سخن گوید، طبق روش بزرگان ادب، دشواری‎هایی نیز در کلام ساده خود ایجاد می‌کند که اولاً ذهن خواننده را تنبل نکند و او را به کاوش و جستجو در درک معنا وادارد و ثانیاً واژه‌هایی را که متروک شده دوباره احیا کند. استعمال واژه‌های پارسی کهن، مانند: ارمان (حسرت)، کشاک (خاطر)، مُروا (دعای خیر)، لنگوته (جامه کهنه)، ازدر (سزاوار) و نظایر آنها در اشعار [[فقیر اصطهباناتی، علی|فقیر]] برای فضل‎فروشی نیست؛ زیرا تفاخر به دانستن لغات مشکل در نزد بعضی اهل شعر و ادب، استعمال لغات متروک و نامأنوس عربی نظیر «عشیق» و «کئیب» بوده که بعضی از این‎گونه واژه‌ها نیز به ضرورت قافیه و وزن استعمال می‌شده است؛ اما فقیر واژه‌های پارسی مهجور را در شعر خود بدان منظور به‌کار می‌برده که این واژه‌ها را زنده کند. باآنکه به زبان و ادب عربی مسلط بوده است، تفاخر او به ادب فارسی است و پیروی خداوندگار آن [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی شیرازی]] که در آثار خود به‌خصوص [[بوستان]] و غزلیات از واژه‌های عربی کمتر استفاده کرده و اگر به مقتضای به ‎سر بردن سی سال در بلاد عرب‎زبان، قصاید و اشعار عربی هم سروده، بااین‌حال حساب عربی را از فارسی جدا کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32155/1/13 ر.ک: همان، ص14-13]</ref>‎.  
[[فقیر اصطهباناتی، علی|فقیر]] به شیوه قدما که معمولاً شعرشان از نثر ایشان روان‎تر و ساده‌تر بود، خانقاه را با جمله‌ها و عبارات و واژه‌های ساده به نظم آورده است؛ درحالی‌که نثر او در کتاب خرابات دشوارتر است. تعداد واژه‌های نامستعمل در زبان محاوره، در شعر او زیاد نیست و بعضی واژه‌ها را که خواننده ناگزیر است برای درک معنا به فرهنگ لغات مراجعه کند، خود در حاشیه معنا کرده است؛ واژه‌هایی چون: پرناک، شیدان، لاغ، خدیر، لنگوته و مانند آنها. تعمق در نظم و نثر «فقیر» این نکته را به ذهن می‌آورد که فقیر در همان ‎حال که می‌خواهد به زبان روان و ساده با خواننده آثار خویش سخن گوید، طبق روش بزرگان ادب، دشواری‌هایی نیز در کلام ساده خود ایجاد می‌کند که اولاً ذهن خواننده را تنبل نکند و او را به کاوش و جستجو در درک معنا وادارد و ثانیاً واژه‌هایی را که متروک شده دوباره احیا کند. استعمال واژه‌های پارسی کهن، مانند: ارمان (حسرت)، کشاک (خاطر)، مُروا (دعای خیر)، لنگوته (جامه کهنه)، ازدر (سزاوار) و نظایر آنها در اشعار [[فقیر اصطهباناتی، علی|فقیر]] برای فضل‎فروشی نیست؛ زیرا تفاخر به دانستن لغات مشکل در نزد بعضی اهل شعر و ادب، استعمال لغات متروک و نامأنوس عربی نظیر «عشیق» و «کئیب» بوده که بعضی از این‎گونه واژه‌ها نیز به ضرورت قافیه و وزن استعمال می‌شده است؛ اما فقیر واژه‌های پارسی مهجور را در شعر خود بدان منظور به‌کار می‌برده که این واژه‌ها را زنده کند. باآنکه به زبان و ادب عربی مسلط بوده است، تفاخر او به ادب فارسی است و پیروی خداوندگار آن [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی شیرازی]] که در آثار خود به‌خصوص [[بوستان]] و غزلیات از واژه‌های عربی کمتر استفاده کرده و اگر به مقتضای به ‎سر بردن سی سال در بلاد عرب‎زبان، قصاید و اشعار عربی هم سروده، بااین‌حال حساب عربی را از فارسی جدا کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32155/1/13 ر.ک: همان، ص14-13]</ref>‎.  


نکته قابل توجه در کتاب خانقاه آن است که [[فقیر اصطهباناتی، علی|فقیر شیرازی]] با آنکه خود در مدارس و مجامع علمی و ادبی، روزگاری، درس خوانده است که از آغاز دوران مدرسه، یعنی از مکتب‎خانه، حروف و الفاظ و متون عربی تدریس می‌شد (و طبعاً چه در آن متون و چه متون فارسی قدیم، غلبه با لغات عربی بود) در کتاب خانقاه کوشیده است تا آنجا که ممکن است واژه‌های فارسی به‌کار برد؛ به‌طوری‌که درصد لغات عربی در اشعار خانقاه بسیار پایین است و در بعضی صفحات از چند لغت ‎تجاوز نمی‌کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32155/1/16 ر.ک: همان، ص16]</ref>‎.  
نکته قابل توجه در کتاب خانقاه آن است که [[فقیر اصطهباناتی، علی|فقیر شیرازی]] با آنکه خود در مدارس و مجامع علمی و ادبی، روزگاری، درس خوانده است که از آغاز دوران مدرسه، یعنی از مکتب‎خانه، حروف و الفاظ و متون عربی تدریس می‌شد (و طبعاً چه در آن متون و چه متون فارسی قدیم، غلبه با لغات عربی بود) در کتاب خانقاه کوشیده است تا آنجا که ممکن است واژه‌های فارسی به‌کار برد؛ به‌طوری‌که درصد لغات عربی در اشعار خانقاه بسیار پایین است و در بعضی صفحات از چند لغت ‎تجاوز نمی‌کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32155/1/16 ر.ک: همان، ص16]</ref>‎.  


[[فقیر اصطهباناتی، علی|فقیر شیرازی]] باآنکه قابل قیاس با [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] نیست، اما به نظر می‌رسد، محسنات کار سعدی را در آن روزگارانی که هنوز مباحث نقد ادبی، موسیقی کلام، صور خیال و این‎گونه ادراکات وصف‎ناشدنی معمول نبود یا اگر بود، به‌گستردگی امروز نبود، درک کرده است و در حد توان خود کوشیده است نه فقط از نظر ظاهر و وزن و قافیه، مقلد [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] یا دیگر قدما باشد، بلکه ریزه‌کاری‎ها و هنرهای بزرگان ادب و بالاخص [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] را پیش چشم و نصب‌العین خود داشته باشد. ساده‎نویسی یا ساده‌گویی او در خانقاه، مولود همین فکر است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32155/1/16 ر.ک: همان، ص17-16]</ref>‎.  
[[فقیر اصطهباناتی، علی|فقیر شیرازی]] باآنکه قابل قیاس با [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] نیست، اما به نظر می‌رسد، محسنات کار سعدی را در آن روزگارانی که هنوز مباحث نقد ادبی، موسیقی کلام، صور خیال و این‎گونه ادراکات وصف‎ناشدنی معمول نبود یا اگر بود، به‌گستردگی امروز نبود، درک کرده است و در حد توان خود کوشیده است نه فقط از نظر ظاهر و وزن و قافیه، مقلد [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] یا دیگر قدما باشد، بلکه ریزه‌کاری‌ها و هنرهای بزرگان ادب و بالاخص [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] را پیش چشم و نصب‌العین خود داشته باشد. ساده‎نویسی یا ساده‌گویی او در خانقاه، مولود همین فکر است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32155/1/16 ر.ک: همان، ص17-16]</ref>‎.  


مثنوی او همانند بوستان با ستایش خداوند آغاز می‌شود و نحوه حمد و ثنای او به پروردگار، چه در مجموع و چه در ابیات، فحوای کلام [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] را یادآور است و کلام وی را به ذهن متبادر می‌کند و خود این تبادر موجب می‌شود که خاطره کلام بلند سخن سعدی که در خاطر هر دوستدار ادب فارسی‌زبان است، به یاری فقیر بشتابد و یاد سروده‌های [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]]، مکمل کلام شاگرد مکتبش شود.  
مثنوی او همانند بوستان با ستایش خداوند آغاز می‌شود و نحوه حمد و ثنای او به پروردگار، چه در مجموع و چه در ابیات، فحوای کلام [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] را یادآور است و کلام وی را به ذهن متبادر می‌کند و خود این تبادر موجب می‌شود که خاطره کلام بلند سخن سعدی که در خاطر هر دوستدار ادب فارسی‌زبان است، به یاری فقیر بشتابد و یاد سروده‌های [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]]، مکمل کلام شاگرد مکتبش شود.  
خط ۸۳: خط ۸۳:
و پس از توصیف اخلاق پیامبر، به ستایش خاندان او –همچون سعدی - ‎نعت و ستایش خود را به پایان می‌رساند. پس از حمد خدا و وصف رسول(ص)، همان‎گونه که سعدی سبب نظم کتاب را می‌سراید، فقیر نیز سبب نگاشتن این نامه را به نظم می‌آورد. سپس همچون مقدمه بوستان، فهرست ابواب کتاب خود را به نظم می‌آورد که چهار باب و چهل فصل است و پس از آن ابواب کتاب را می‌گشاید<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32155/1/21 ر.ک: همان، ص22-21]</ref>‎.  
و پس از توصیف اخلاق پیامبر، به ستایش خاندان او –همچون سعدی - ‎نعت و ستایش خود را به پایان می‌رساند. پس از حمد خدا و وصف رسول(ص)، همان‎گونه که سعدی سبب نظم کتاب را می‌سراید، فقیر نیز سبب نگاشتن این نامه را به نظم می‌آورد. سپس همچون مقدمه بوستان، فهرست ابواب کتاب خود را به نظم می‌آورد که چهار باب و چهل فصل است و پس از آن ابواب کتاب را می‌گشاید<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32155/1/21 ر.ک: همان، ص22-21]</ref>‎.  


ابواب کتاب، همانند عنوان کتاب، به نام‎های عرفانی موسوم است: خلوت، سکوت، جوع، سهر. لیکن باید توجه داشت که محتوای خانقاه همچون بعضی مثنوی‎های عرفانی نظیر حدیقه سنائی و [[منطق الطیر عطار|منطق الطير]] [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] و اشعار شاه نعمت‌الله ولی یا شاه داعی شیرازی، یکسره در بیان و توصیف مراحل و منازل و منزلت‎های صوفیانه و عارفانه نیست، بلکه همانند [[مرصاد العباد]] [[نجم رازی، عبدالله بن محمد|نجم‌الدین رازی]] که کتاب عرفانی خود را برای استفاده عموم در هر شأن و مرتبه و شغل و میزان دانش نوشته، فقیر نیز با شعر ساده و روان خود مبانی اخلاق عارفانه را با ذکر حکایاتی از ناموران شریعت و طریق تشریح می‌کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32155/1/23 ر.ک: همان، ص23]</ref>‎.  
ابواب کتاب، همانند عنوان کتاب، به نام‎های عرفانی موسوم است: خلوت، سکوت، جوع، سهر. لیکن باید توجه داشت که محتوای خانقاه همچون بعضی مثنوی‌های عرفانی نظیر حدیقه سنائی و [[منطق الطیر عطار|منطق الطير]] [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] و اشعار شاه نعمت‌الله ولی یا شاه داعی شیرازی، یکسره در بیان و توصیف مراحل و منازل و منزلت‎های صوفیانه و عارفانه نیست، بلکه همانند [[مرصاد العباد]] [[نجم رازی، عبدالله بن محمد|نجم‌الدین رازی]] که کتاب عرفانی خود را برای استفاده عموم در هر شأن و مرتبه و شغل و میزان دانش نوشته، فقیر نیز با شعر ساده و روان خود مبانی اخلاق عارفانه را با ذکر حکایاتی از ناموران شریعت و طریق تشریح می‌کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32155/1/23 ر.ک: همان، ص23]</ref>‎.  


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش