پرش به محتوا

دیوان اشعار مفتون همدانی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'دیوان اشعار (ابهام‌ زدایی)' به 'دیوان اشعار (ابهام‌زدایی)'
جز (جایگزینی متن - 'ن‎ش' به 'ن‌ش')
جز (جایگزینی متن - 'دیوان اشعار (ابهام‌ زدایی)' به 'دیوان اشعار (ابهام‌زدایی)')
 
(۲۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۲: خط ۲۲:
| شابک =
| شابک =
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =
| کتابخانۀ دیجیتال نور =12147
| کتابخوان همراه نور =12147
| کد پدیدآور =48198
| کد پدیدآور =48198
| پس از =
| پس از =
| پیش از =
| پیش از =
}}  
}}  
 
{{کاربردهای دیگر|دیوان اشعار (ابهام‌زدایی)}}
'''دیوان اشعار مفتون همدانی''' مشتمل بر شرح‎حال و اشعار [[مفتون همدانی، میرآقا|سید میر آقا کبریایی]] متخلص به [[مفتون همدانی، میرآقا|مفتون]] (متوفی 1334ش) است. این اثر با مقدمه استاد [[نفیسی، سعید|سعید نفیسی]] و کوشش [[مفتون، رضا|رضا مفتون]] منتشر شده است.
'''دیوان اشعار مفتون همدانی''' مشتمل بر شرح‌حال و اشعار [[مفتون همدانی، میرآقا|سید میر آقا کبریایی]] متخلص به [[مفتون همدانی، میرآقا|مفتون]] (متوفی 1334ش) است. این اثر با مقدمه استاد [[نفیسی، سعید|سعید نفیسی]] و کوشش [[مفتون، رضا|رضا مفتون]] منتشر شده است.


==ساختار==
==ساختار==
کتاب مشتمل بر چند مقدمه و شرح‎حال [[مفتون همدانی، میرآقا|مفتون همدانی]] به قلم استاد [[نفیسی، سعید|سعید نفیسی]]، [[مفتون، رضا|رضا مفتون]] و ابراهیم صفایی است. پس‌ازآن محتوای کتاب به ترتیب قصاید، مسمطات، ترکیب‎بندها، تضمینات، ترجیعات، غزلیات، تغزلات، قطعات، رباعیات، ماده‌تاریخ‎ها، مثنویات و متفرقات ارائه شده است.
کتاب مشتمل بر چند مقدمه و شرح‌حال [[مفتون همدانی، میرآقا|مفتون همدانی]] به قلم استاد [[نفیسی، سعید|سعید نفیسی]]، [[مفتون، رضا|رضا مفتون]] و ابراهیم صفایی است. پس‌ازآن محتوای کتاب به ترتیب قصاید، مسمطات، ترکیب‌بندها، تضمینات، ترجیعات، غزلیات، تغزلات، قطعات، رباعیات، ماده‌تاریخ‎ها، مثنویات و متفرقات ارائه شده است.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
دیوان مفتون با مقدمه استاد [[نفیسی، سعید|سعید نفیسی]] در شرح‎حال [[مفتون همدانی، میرآقا|مفتون]] آغاز شده است. وی مقدمه‌اش را با این عبارت آغاز می‌کند: «گویی که شهرها و آبادی‎ها چون کسان، دوره‌های نیک‎بختی و بدبختی دارند. نیک‎بختی شهری همگامی است که مردم دانا و بینا و هنرمند در آن گرد آمده باشند. چه می‌شود که گاهی گرد می‌آیند و گاهی فراهم نمی‌شوند؟ این بحث بسیار دراز و دقیقی است که اینک مجال طرح آن نیست. درهرصورت، گاهی در تاریخ ادب دیده می‌شود که در روزگاری کمابیش دراز، چند تن مردم بزرگ سحرآفرین در شهری گرد آمده و نام آن شهر را به بزرگی رسانیده‌اند...». سپس شهرت شیراز را به‌واسطه سعدی و حافظ و یادآور شهر ویران‌شده طوس را فردوسی دانسته است. سپس غمام، آزاد و موسی نثری را از برگزیدگان سخن فارسی در زمان خود دانسته است. سپس در وصف [[مفتون همدانی، میرآقا|مفتون همدانی]] می‌نویسد: «چهارم ایشان شاعر مفلق [[مفتون همدانی، میرآقا|مفتون کبریایی همدانی]] است که خوشبختانه هنوز طبع سرشار وی در غایت شکفتگی و جوانیست و از ایزد دادآفرین درخواست دارم که بر دوره سودبخشی و سخن‌آفرینی او بیفزاید. کتاب حجیم پرمغزی که در هر صحیفه آن شاهکاری جای گرفته است بهترین گواهست که [[مفتون همدانی، میرآقا|مفتون کبریایی]] را می‌توان از سخنوران زبردست و چیره‌گفتار این روزگار دانست. قدرتی که وی در بیان منظوم دارد و این کتاب خود دلیل آشکار بر آنست، در سرایندگان معاصر ما کم دیده می‌شود»<ref>ر.ک: مقدمه، ص6-5</ref>‏.
دیوان مفتون با مقدمه استاد [[نفیسی، سعید|سعید نفیسی]] در شرح‌حال [[مفتون همدانی، میرآقا|مفتون]] آغاز شده است. وی مقدمه‌اش را با این عبارت آغاز می‌کند: «گویی که شهرها و آبادی‌ها چون کسان، دوره‌های نیک‌‌بختی و بدبختی دارند. نیک‌‌بختی شهری همگامی است که مردم دانا و بینا و هنرمند در آن گرد آمده باشند. چه می‌شود که گاهی گرد می‌آیند و گاهی فراهم نمی‌شوند؟ این بحث بسیار دراز و دقیقی است که اینک مجال طرح آن نیست. درهرصورت، گاهی در تاریخ ادب دیده می‌شود که در روزگاری کمابیش دراز، چند تن مردم بزرگ سحرآفرین در شهری گرد آمده و نام آن شهر را به بزرگی رسانیده‌اند...». سپس شهرت شیراز را به‌واسطه سعدی و حافظ و یادآور شهر ویران‌شده طوس را فردوسی دانسته است. سپس غمام، آزاد و موسی نثری را از برگزیدگان سخن فارسی در زمان خود دانسته است. سپس در وصف [[مفتون همدانی، میرآقا|مفتون همدانی]] می‌نویسد: «چهارم ایشان شاعر مفلق [[مفتون همدانی، میرآقا|مفتون کبریایی همدانی]] است که خوشبختانه هنوز طبع سرشار وی در غایت شکفتگی و جوانیست و از ایزد دادآفرین درخواست دارم که بر دوره سودبخشی و سخن‌آفرینی او بیفزاید. کتاب حجیم پرمغزی که در هر صحیفه آن شاهکاری جای گرفته است بهترین گواهست که [[مفتون همدانی، میرآقا|مفتون کبریایی]] را می‌توان از سخنوران زبردست و چیره‌گفتار این روزگار دانست. قدرتی که وی در بیان منظوم دارد و این کتاب خود دلیل آشکار بر آنست، در سرایندگان معاصر ما کم دیده می‌شود»<ref>ر.ک: مقدمه، ص6-5</ref>‏.


پس از مقدمه مختصر استاد نفیسی، شرح‎حال [[مفتون همدانی، میرآقا|مفتون]] به قلم فرزندش نوشته شده است. در بخشی از آن می‌خوانیم: «عمده شهرت و مهارت وی در غزل‎سرایی و ساختن مسمط‎های مختلف و رباعی می‌باشد. [[مفتون همدانی، میرآقا|مفتون]] مبتکر سبکی جدید نیست و او را نیز باید مانند سایر شاعران همدان پیرو استادان قدیم و پیشینیان دانست ولی بااین‌همه در لطف سخن و انسجام کلام و روانی طبع و بیان مضامین لطیف و ادای مطالب نغز شیوه‌ای استادانه و دل‌انگیز داشته است»<ref>ر.ک: شرح‎حال مفتون همدانی، صفحه بیست‌ویک و بیست‌ودو</ref>‏.
پس از مقدمه مختصر استاد نفیسی، شرح‌حال [[مفتون همدانی، میرآقا|مفتون]] به قلم فرزندش نوشته شده است. در بخشی از آن می‌خوانیم: «عمده شهرت و مهارت وی در غزل‎سرایی و ساختن مسمط‎های مختلف و رباعی می‌باشد. [[مفتون همدانی، میرآقا|مفتون]] مبتکر سبکی جدید نیست و او را نیز باید مانند سایر شاعران همدان پیرو استادان قدیم و پیشینیان دانست ولی بااین‌همه در لطف سخن و انسجام کلام و روانی طبع و بیان مضامین لطیف و ادای مطالب نغز شیوه‌ای استادانه و دل‌انگیز داشته است»<ref>ر.ک: شرح‌حال مفتون همدانی، صفحه بیست‌ویک و بیست‌ودو</ref>‏.


[[مفتون همدانی، میرآقا|مفتون]] در زمینه‌ها‎ و موضوع‎های‎ گوناگون‎ طبع‎آزمایی کرده و شعر سروده است. از توحید و ستایش پروردگار تا منقبت پیامبر(ص) و تقرّب به ائمه اطهار‎(ع) و مناجات‎ گرفته تا مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، انسان‌دوستی، عرفان و توصیف طبیعت. [[مفتون همدانی، میرآقا|مفتون]] شیفته ورزش بود و ورزشکاران بسیاری را تربیت کرد. او طبع خود را در این‎ زمینه‎ نیز آزموده است و شاید تنها شاعری است که در اشعارش فنون و اصطلاحات‎ ورزش‎ باستانی و کشتی را که بالغ بر شصت‎ فن‎ است‎ نام برده و در ترجیع‎بندی بالغ بر 26‎ بند‎ گنجانده است که بیست بند آن با ترجیع‎بند زیر:
[[مفتون همدانی، میرآقا|مفتون]] در زمینه‌ها‎ و موضوع‎های‎ گوناگون‎ طبع‌آزمایی کرده و شعر سروده است. از توحید و ستایش پروردگار تا منقبت پیامبر(ص) و تقرّب به ائمه اطهار‎(ع) و مناجات‎ گرفته تا مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، انسان‌دوستی، عرفان و توصیف طبیعت. [[مفتون همدانی، میرآقا|مفتون]] شیفته ورزش بود و ورزشکاران بسیاری را تربیت کرد. او طبع خود را در این‎ زمینه‎ نیز آزموده است و شاید تنها شاعری است که در اشعارش فنون و اصطلاحات‎ ورزش‎ باستانی و کشتی را که بالغ بر شصت‎ فن‎ است‎ نام برده و در ترجیع‌بندی بالغ بر 26‎ بند‎ گنجانده است که بیست بند آن با ترجیع‌بند زیر:


{{شعر}}
{{شعر}}
خط ۴۴: خط ۴۵:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


این چاپ از کتاب نسبت به چاپ اول مزیت‎هایی دارد: از جهت حروف چاپی، رعایت فاصله بجا، داشتن مقادیری اعراب و علائم، مشخص بودن اسامی خاص، کم غلط بودن، اضافه داشتن زیرنویس و عکس و گراور و چاپ بعضی ملالات، مراثی و ماده‌تاریخ‎های نوشته و سروده شده درابه مفتون<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، شرح‎حال مفتون همدانی، صفحه سی‎ویک و سی‎ودو</ref>‏.
این چاپ از کتاب نسبت به چاپ اول مزیت‎هایی دارد: از جهت حروف چاپی، رعایت فاصله بجا، داشتن مقادیری اعراب و علائم، مشخص بودن اسامی خاص، کم غلط بودن، اضافه داشتن زیرنویس و عکس و گراور و چاپ بعضی ملالات، مراثی و ماده‌تاریخ‎های نوشته و سروده شده درابه مفتون<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، شرح‌حال مفتون همدانی، صفحه سی‌ویک و سی‌ودو</ref>‏.


پیش از ورود به متن اشعاری در رثاء و ماده‌تاریخ درگذشت [[مفتون همدانی، میرآقا|مفتون همدانی]] به قلم سید کاظم حسینی (داور همدانی)، مهدی دیجوران (دیجور همدانی)، علی‌اکبر سپهری (فرخ همدانی)، ابوالقاسم مسرور آمده<ref>ر.ک: همان، صفحه سی‎وچهار تا سی‎وهشت</ref>‏ و نیز ابراهیم صفایی شرح‎حال مفتون و چگونگی آشنایی خود با او را به رشته تحریر درآورده است<ref>ر.ک: همان، صفحه چهل‎وسه</ref>‏.
پیش از ورود به متن اشعاری در رثاء و ماده‌تاریخ درگذشت [[مفتون همدانی، میرآقا|مفتون همدانی]] به قلم سید کاظم حسینی (داور همدانی)، مهدی دیجوران (دیجور همدانی)، علی‌اکبر سپهری (فرخ همدانی)، ابوالقاسم مسرور آمده<ref>ر.ک: همان، صفحه سی‌وچهار تا سی‌وهشت</ref>‏ و نیز ابراهیم صفایی شرح‌حال مفتون و چگونگی آشنایی خود با او را به رشته تحریر درآورده است<ref>ر.ک: همان، صفحه چهل‌وسه</ref>‏.


[[مفتون همدانی، میرآقا|مفتون]] در انواع شعر تسلط داشت غزل و قصیده و مسمط را خوب می‌گفت؛ ولی بیشتر کار او در‎ شعر قصیده‌سرائی بود. بسیاری از غزل‎های خوب «حافظ» و «شمس» و «صفی» را تضمین کرده و الحق نیکو از عهده برآمده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/8775/306 ر.ک: صفایی ملایری، ابراهیم، ص307-306]</ref>‏. در شعرهای خود از صنایع لفظی بهره می‌گرفت و شعر خود را با این صنایع می‌آراست و گاهی هم توجه بسیار او به جنبه فنی شعر و یا انتخاب ردیف‎های مشکل کلامش را سنگین و ثقیل می‌کرد. [[مفتون همدانی، میرآقا|مفتون]] چون در مکتب تصوف پرورش یافته و خود صوفی پاک‎ضمیری بود، بیشتر شعرها به‌ویژه قصیده‌هایش با معانی و اصطلاحات عرفانی آمیخته بود. او به «باباطاهر» ارادت می‎ورزید و هر ماه یک یا دو بار به زیارت آرامگاه او می‌شتافت و با یاد او خلوت می‌کرد. بخشی از شعرهای [[مفتون همدانی، میرآقا|مفتون]] به اقتضای معتقدات مذهبی، رنگ مذهبی دارد:
[[مفتون همدانی، میرآقا|مفتون]] در انواع شعر تسلط داشت غزل و قصیده و مسمط را خوب می‌گفت؛ ولی بیشتر کار او در‎ شعر قصیده‌سرائی بود. بسیاری از غزل‎های خوب «حافظ» و «شمس» و «صفی» را تضمین کرده و الحق نیکو از عهده برآمده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/8775/306 ر.ک: صفایی ملایری، ابراهیم، ص307-306]</ref>‏. در شعرهای خود از صنایع لفظی بهره می‌گرفت و شعر خود را با این صنایع می‌آراست و گاهی هم توجه بسیار او به جنبه فنی شعر و یا انتخاب ردیف‌های مشکل کلامش را سنگین و ثقیل می‌کرد. [[مفتون همدانی، میرآقا|مفتون]] چون در مکتب تصوف پرورش یافته و خود صوفی پاک‎ضمیری بود، بیشتر شعرها به‌ویژه قصیده‌هایش با معانی و اصطلاحات عرفانی آمیخته بود. او به «باباطاهر» ارادت می‌ورزید و هر ماه یک یا دو بار به زیارت آرامگاه او می‌شتافت و با یاد او خلوت می‌کرد. بخشی از شعرهای [[مفتون همدانی، میرآقا|مفتون]] به اقتضای معتقدات مذهبی، رنگ مذهبی دارد:


{{شعر}}
{{شعر}}


{{ب|'' نام دل شکسته در اینجا چو برده شد''|2='' یاد آمدم ز عترت مظلوم کربلا''}}
{{ب|'' نام دل شکسته در اینجا چو برده شد''|2='' یاد آمدم ز عترت مظلوم کربلا''}}


{{ب|'' در کربلا، دلا! دل زینب شکسته شد''|2='' زیرا فلک نموده به زینب بسی جفا''}}
{{ب|'' در کربلا، دلا! دل زینب شکسته شد''|2='' زیرا فلک نموده به زینب بسی جفا''}}


{{ب|'' یکسو حسین کشته فتاده به قتلگه''|2='' عباس را دو دست ز یکسو زتن جدا''<ref>ر.ک: متن کتاب، ص7-6</ref>}} ‏.
{{ب|'' یکسو حسین کشته فتاده به قتلگه''|2='' عباس را دو دست ز یکسو زتن جدا''<ref>ر.ک: متن کتاب، ص7-6</ref>}} ‏.
خط ۶۲: خط ۶۹:


{{شعر}}
{{شعر}}


{{ب|'' خیز ای صنم! که ماه صیام آمد''|2='' بوی خدا مرا به مشام آمد''}}
{{ب|'' خیز ای صنم! که ماه صیام آمد''|2='' بوی خدا مرا به مشام آمد''}}


{{ب|'' صوم و صلوة پایه دین گردید''|2='' خاصه کنون که ماه صیام آمد''}}
{{ب|'' صوم و صلوة پایه دین گردید''|2='' خاصه کنون که ماه صیام آمد''}}


{{ب|'' امشب هلال یکشبه رؤیت شد''|2='' گویی ز کردگار پیام آمد''}}
{{ب|'' امشب هلال یکشبه رؤیت شد''|2='' گویی ز کردگار پیام آمد''}}


{{ب|'' هر کس گرفت روزه، مسلمان است''|2='' شد صوم حتم و کار تمام آمد''<ref>ر.ک: همان، ص76</ref>‏}}.
{{ب|'' هر کس گرفت روزه، مسلمان است''|2='' شد صوم حتم و کار تمام آمد''<ref>ر.ک: همان، ص76</ref>‏}}.
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


و چون از احساس پاک ملی و ایرانی نیز برخوردار بود و اندیشه‌اش از مسائل سیاسی ایران تأثیر می‌پذیرفت، گاهی هم آثارش با افکار ملی و سیاسی آمیخته می‌شد و به‎خصوص در شعرهای [[مفتون همدانی، میرآقا|مفتون]] از سال 1320 تا 1332 اندیشه‌های سیاسی و ملی نمود ویژه‌ای داشت<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، شرح‎حال مفتون همدانی، صفحه چهل‎وشش</ref>‏.
و چون از احساس پاک ملی و ایرانی نیز برخوردار بود و اندیشه‌اش از مسائل سیاسی ایران تأثیر می‌پذیرفت، گاهی هم آثارش با افکار ملی و سیاسی آمیخته می‌شد و به‌خصوص در شعرهای [[مفتون همدانی، میرآقا|مفتون]] از سال 1320 تا 1332 اندیشه‌های سیاسی و ملی نمود ویژه‌ای داشت<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، شرح‌حال مفتون همدانی، صفحه چهل‌وشش</ref>‏.


بخش قصاید با این ابیات آغاز شده است:
بخش قصاید با این ابیات آغاز شده است:


{{شعر}}
{{شعر}}


{{ب|'' آمد به گوش هوش مرا دوش این ندا''|2='' یا من غرقت فی لجج النفس و الهوا''}}
{{ب|'' آمد به گوش هوش مرا دوش این ندا''|2='' یا من غرقت فی لجج النفس و الهوا''}}


{{ب|'' تا کی به کار قادر مطلق به چون و چند؟''|2='' ممکن کجا و واجب بی چون و بی چرا''}}
{{ب|'' تا کی به کار قادر مطلق به چون و چند؟''|2='' ممکن کجا و واجب بی چون و بی چرا''}}


{{ب|'' عالم چو کشتی است و همه ساکنان او''|2='' کشتی نشستگان و بود ناخدا، خدا ''<ref>ر.ک: متن کتاب، ص3</ref>‏}}.
{{ب|'' عالم چو کشتی است و همه ساکنان او''|2='' کشتی نشستگان و بود ناخدا، خدا ''<ref>ر.ک: متن کتاب، ص3</ref>‏}}.
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


خداوند روزی موجودات‎ را‎ در‎ هرکجا که باشند به آن‌ها عطا می‌کند‎؛ بدون‎ حساب‌های عادی و بشری و از راهی که گمان آن را هم نمی‌کنند (عنکبوت: 60؛ آل‎عمران: 37؛ نور: 38). این موضوع در آثار مختلف شعرا موجود است‎ و نظامی و سعدی نیز در آثار خویش آورده‌اند:
خداوند روزی موجودات‎ را‎ در‎ هرکجا که باشند به آن‌ها عطا می‌کند‎؛ بدون‎ حساب‌های عادی و بشری و از راهی که گمان آن را هم نمی‌کنند (عنکبوت: 60؛ آل‌عمران: 37؛ نور: 38). این موضوع در آثار مختلف شعرا موجود است‎ و نظامی و سعدی نیز در آثار خویش آورده‌اند:


نظامی:
نظامی:


{{شعر}}
{{شعر}}


{{ب|'' غم روزی مخور تا روز ماند''|2='' که خود روزی‌رسان روزی‎ رساند''}}
{{ب|'' غم روزی مخور تا روز ماند''|2='' که خود روزی‌رسان روزی‎ رساند''}}
خط ۹۸: خط ۱۲۱:
{{شعر}}
{{شعر}}


{{ب|'' مخور هول ابلیس تا جان دهد‎''|2='' هم‎ آن‌کس‎ که دندان دهد نان دهد'' <ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4111/153 ر.ک: کرمی، محمدحسین، ص153]</ref>}}‏.
 
 
{{ب|'' مخور هول ابلیس تا جان دهد‎''|2='' هم‎ آن‌کس‎ که دندان دهد نان دهد''<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4111/153 ر.ک: کرمی، محمدحسین، ص153]</ref>}}‏.
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


خط ۱۰۴: خط ۱۲۹:


{{شعر}}
{{شعر}}


{{ب|'' قومی نشسته‌اند و غم رزق می‌خورند''|2='' یا رب! به این گروه، کمی عقل کن عطا''}}
{{ب|'' قومی نشسته‌اند و غم رزق می‌خورند''|2='' یا رب! به این گروه، کمی عقل کن عطا''}}


{{ب|'' یک‎عمر رزق داده خداوند و خورده‌اند''|2='' غم خورده‌اند و رزق به یک‎عمر چون گدا''}}
{{ب|'' یک‎عمر رزق داده خداوند و خورده‌اند''|2='' غم خورده‌اند و رزق به یک‎عمر چون گدا''}}


{{ب|'' ای دل! به آن کسان که غم رزق می‌خورند''|2='' برگو: خدا زیاد کند روزی شما''<ref>ر.ک: متن کتاب، ص4</ref>‏}}.
{{ب|'' ای دل! به آن کسان که غم رزق می‌خورند''|2='' برگو: خدا زیاد کند روزی شما''<ref>ر.ک: متن کتاب، ص4</ref>‏}}.
خط ۱۱۵: خط ۱۴۶:


{{شعر}}
{{شعر}}


{{ب|'' پناه بایست برد به درگه کردگار''|2='' یا به علی ولی، امین پروردگار''}}
{{ب|'' پناه بایست برد به درگه کردگار''|2='' یا به علی ولی، امین پروردگار''}}


{{ب|'' صهر نبی، دست حق، حیدر دلدل سوار''|2='' آنکه شهان را بود غلامیش افتخار''}}
{{ب|'' صهر نبی، دست حق، حیدر دلدل سوار''|2='' آنکه شهان را بود غلامیش افتخار''}}


{{ب|'' آنکه به درگاه اوست کم زغبار آفتاب''|2='' ''<ref>ر.ک: همان، ص159</ref>}} ‏.
{{ب|'' آنکه به درگاه اوست کم زغبار آفتاب''|2='' ''<ref>ر.ک: همان، ص159</ref>}} ‏.
خط ۱۲۷: خط ۱۶۴:
{{شعر}}
{{شعر}}


{{ب|'' ای دل به جو نیلگون، عنقای روئین‌پر نگر''|2='' سیمرغ آتش‎بال بین، شاهین آتش‎خور نگر''}}
 
 
{{ب|'' ای دل به جو نیلگون، عنقای روئین‌پر نگر''|2='' سیمرغ آتش‌بال بین، شاهین آتش‎خور نگر''}}
 
 


{{ب|'' بگشوده پر بر آسمان، آتش‎فشان اژدر نگر''|2='' طیاره‌ها، سیاره‌ها، بر گنبد اخضر نگر''}} ‏.
{{ب|'' بگشوده پر بر آسمان، آتش‎فشان اژدر نگر''|2='' طیاره‌ها، سیاره‌ها، بر گنبد اخضر نگر''}} ‏.
خط ۱۳۸: خط ۱۷۹:


==پانویس ==
==پانویس ==
<references />
<references/>


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
# مقدمه، شرح‎حال مفتون همدانی و متن کتاب.
# مقدمه، شرح‌حال مفتون همدانی و متن کتاب.
#[[:noormags:488094|مفتون، رضا، «مفتون همدانی و ترجیع‎بندهای ورزش باستانی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، فرهنگ مردم، تابستان 1387، شماره 26، صفحات 243 تا 249]].
#[[:noormags:488094|مفتون، رضا، «مفتون همدانی و ترجیع‌بندهای ورزش باستانی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، فرهنگ مردم، تابستان 1387، شماره 26، صفحات 243 تا 249]].
#[[:noormags:71687|کرمی، محمدحسین، «سیر اندیشه در آثار نظامی و سعدی»، پایگاه مجلات تخصصی نور: شناخت، بهار 1381، شماره 33، صفحه 137 تا 178]].
#[[:noormags:71687|کرمی، محمدحسین، «سیر اندیشه در آثار نظامی و سعدی»، پایگاه مجلات تخصصی نور: شناخت، بهار 1381، شماره 33، صفحه 137 تا 178]].
#[[:noormags:162573|صفایی ملایری، ابراهیم، «مفتون همدانی»، پایگاه مجلات تخصصی نور: ارمغان، دوره بیست‌وهشتم، مهر 1338، شماره 7، صفحه 304 تا 314]].
#[[:noormags:162573|صفایی ملایری، ابراهیم، «مفتون همدانی»، پایگاه مجلات تخصصی نور: ارمغان، دوره بیست‌وهشتم، مهر 1338، شماره 7، صفحه 304 تا 314]].


== وابسته‌ها ==
{{شعر و شاعری}}
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
   
   
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
خط ۱۵۷: خط ۲۰۰:
   
   
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
[[رده: تیر(98)]]
[[رده:25 خرداد الی 24 تیر(98)]]