۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هز' به 'هز') |
جز (جایگزینی متن - 'نب' به 'نب') |
||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
مصنف در ادامه، این مطلب را در قالب قیاس استثنایی تحلیل و نقد نموده است.<ref>ر.ک: همان، ص296-300</ref>. | مصنف در ادامه، این مطلب را در قالب قیاس استثنایی تحلیل و نقد نموده است.<ref>ر.ک: همان، ص296-300</ref>. | ||
فصل سیزدهم به مسئله اختیار و وانهادگی انسان اختصاص یافته است. نویسنده با استناد به قول عبدالجبار معتزلی (متوفی 415ق) که از عالمان سرشناس این فرقه است، نظرات او را در | فصل سیزدهم به مسئله اختیار و وانهادگی انسان اختصاص یافته است. نویسنده با استناد به قول عبدالجبار معتزلی (متوفی 415ق) که از عالمان سرشناس این فرقه است، نظرات او را در اینباره مطرح نموده، سپس از دلایل عقلی و نقلی این فرقه که باعث افتادن در چاه اختیار شدهاند، پردهبرداری نموده است. نویسنده در ادامه بعد از تحلیل هرکدام از استنادات این فرقه به پاسخ آنها پرداخته است.<ref>ر.ک: همان، ص359-398</ref>. | ||
نویسنده، درباره مکتب اگزیستانسیالیسم مینویسد: اگزیستانسیالیسم به دو شعبه «الهی» و «الحادی» تقسیم میشود که در هر دو شعبه چهرههای سرشناسی بهعنوان پیشگامان این مکتب بشمار میرود که «کی یر کیگارد» از جمله سرشناسترین چهره در شعبه الهی این مکتب است.<ref>ر.ک: همان، ص394-395</ref>. محور اصلی بحثهای این مکتب، انسان است و مهمترین شاخص و ویژگی انسان «آزادی» است که هیچ محدودیتی از نظر اصول اخلاقی، قوانین دینی و مقررات اجتماعی ندارد<ref>ر.ک: همان، ص400</ref>. | نویسنده، درباره مکتب اگزیستانسیالیسم مینویسد: اگزیستانسیالیسم به دو شعبه «الهی» و «الحادی» تقسیم میشود که در هر دو شعبه چهرههای سرشناسی بهعنوان پیشگامان این مکتب بشمار میرود که «کی یر کیگارد» از جمله سرشناسترین چهره در شعبه الهی این مکتب است.<ref>ر.ک: همان، ص394-395</ref>. محور اصلی بحثهای این مکتب، انسان است و مهمترین شاخص و ویژگی انسان «آزادی» است که هیچ محدودیتی از نظر اصول اخلاقی، قوانین دینی و مقررات اجتماعی ندارد<ref>ر.ک: همان، ص400</ref>. | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
[[سبحانی تبریزی، جعفر|آیتالله سبحانی]] در این فصل نیز به بررسی آراء و نظرات دانشمندان این مکتب همت مینماید و به آنها پاسخ میدهد. | [[سبحانی تبریزی، جعفر|آیتالله سبحانی]] در این فصل نیز به بررسی آراء و نظرات دانشمندان این مکتب همت مینماید و به آنها پاسخ میدهد. | ||
فصل پایانی کتاب به اندیشه واقعبینانه در مسئله جبر و تفویض اختصاص یافته است. نویسنده میگوید: این اندیشه از طرف پیشوایان مکتب تشیع، ارائه گردیده و به «امر بین امرین» نامیده شده است و [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] در | فصل پایانی کتاب به اندیشه واقعبینانه در مسئله جبر و تفویض اختصاص یافته است. نویسنده میگوید: این اندیشه از طرف پیشوایان مکتب تشیع، ارائه گردیده و به «امر بین امرین» نامیده شده است و [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] در اینباره فرموده: «لا جبر و لا تفويض و لكن أمر بين أمرين»<ref>ر.ک: همان، ص411</ref>. | ||
نویسنده در این فصل نظر خویش را همراه با دلایل آن ذکر میکند و در پایان میگوید: افعال انسان در عین اینکه منتسب به اوست، منتسب به خدا نیز است؛ زیرا افعال او مترتب بر وجود اوست و بدون شک هستی او منتسب به خود اوست و هم عین انتساب و ربط به خداست.<ref>ر.ک: همان، ص432</ref>. | نویسنده در این فصل نظر خویش را همراه با دلایل آن ذکر میکند و در پایان میگوید: افعال انسان در عین اینکه منتسب به اوست، منتسب به خدا نیز است؛ زیرا افعال او مترتب بر وجود اوست و بدون شک هستی او منتسب به خود اوست و هم عین انتساب و ربط به خداست.<ref>ر.ک: همان، ص432</ref>. |
ویرایش