۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تو' به 'تو') |
جز (جایگزینی متن - 'هس' به 'هس') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
وی در بخش دوم (تعلیم دوم) به بیان مباحث مربوط به جوهر و عرض میپردازد. او در این بخش مباحثی مانند تعریف جوهر و عرض و هریک از اعراض، بیان احکام کم، ماهیت زمان، کیف و اقسام آن، کیفیات نفسانیه، مباحث لذت و الم، بحث در قوه بینایی و شنوایی و اشرف قوای حسی، بیان قوای نفسانی و فضایل حاصله از آنها (حکمت، عدالت، شجاعت، عفت)، ماهیت علم، ادله وجود ذهنی، اشکالات بر وجود ذهنی و پاسخ به آنها، مباحث مربوط به عشق، مقوله أین و دلیل بطلان خلأ، شرح و تعریف هریک از مقولات نهگانه عرضی، معانی عقل و براهین بر وجود آن، هیولی و...، مباحث مربوط به حرکت و حرکت جوهری، نظر علمای هیئت جدید درباره نظم کرات آسمانی و مباحث طبیعیات مانند تیر شهاب و رعدوبرق و دخان و باران و برف و... را مطرح میکند.<ref>ر.ک: همان، ج1، ص88-219</ref> | وی در بخش دوم (تعلیم دوم) به بیان مباحث مربوط به جوهر و عرض میپردازد. او در این بخش مباحثی مانند تعریف جوهر و عرض و هریک از اعراض، بیان احکام کم، ماهیت زمان، کیف و اقسام آن، کیفیات نفسانیه، مباحث لذت و الم، بحث در قوه بینایی و شنوایی و اشرف قوای حسی، بیان قوای نفسانی و فضایل حاصله از آنها (حکمت، عدالت، شجاعت، عفت)، ماهیت علم، ادله وجود ذهنی، اشکالات بر وجود ذهنی و پاسخ به آنها، مباحث مربوط به عشق، مقوله أین و دلیل بطلان خلأ، شرح و تعریف هریک از مقولات نهگانه عرضی، معانی عقل و براهین بر وجود آن، هیولی و...، مباحث مربوط به حرکت و حرکت جوهری، نظر علمای هیئت جدید درباره نظم کرات آسمانی و مباحث طبیعیات مانند تیر شهاب و رعدوبرق و دخان و باران و برف و... را مطرح میکند.<ref>ر.ک: همان، ج1، ص88-219</ref> | ||
وی در قسمتی از این بخش در توضیح عشق، سخنانی در تعریف عشق از زبان اهل حکمت و حال و صاحبان معرفت و کمال بیان میکند: «با آنکه گفتیم که مقام عشق از حد و لغت و صفت بیرون است از آثار و ظهورات آن به بیانات زیر تعبیر توان کرد (عشق) جذبه و الهام الهی و تحریک روح قدسی است | وی در قسمتی از این بخش در توضیح عشق، سخنانی در تعریف عشق از زبان اهل حکمت و حال و صاحبان معرفت و کمال بیان میکند: «با آنکه گفتیم که مقام عشق از حد و لغت و صفت بیرون است از آثار و ظهورات آن به بیانات زیر تعبیر توان کرد (عشق) جذبه و الهام الهی و تحریک روح قدسی است بهسوی اقلیم حسن و زیبایی تابان الهام، کاری که از غیر عشق برنیاید، عشق انجام دهد (عشق) ظهور جذبه حسن و حسن جذاب است (عشق) درمان هر درد و درد بیدرمان است (عشق) فرمانده کل قوای وجود و معزول کننده حکم عقل و شهود است (عشق) الم لذیذ و لذت الیم جان انسان است یا به زبان تازی... العشق نار الله الموقده تحترق بها اشواق الافئده؛ عشق آتش شوق الهی است که شوق ماسوی الله را پاک میسوزاند و نابود میگرداند، یا العشق نور یشرق من مطالع الحسن الی مظاهر الانس؛ عشق نور خداست که از هر افق حسن و زیبایی تابش کند و قوای ادراکی را مشغول خود سازد...»<ref>ر.ک: همان، ج1، ص145-146</ref> | ||
بخش(تعلیم) سوم از جلد اول درباره مباحث الهیات است. نویسنده این بخش را ضمن فصولی مطرح کرده است. وی در فصل اول به اثبات مبدأ پرداخته و ادله بطلان عقیده مادیان را ارائه میکند. در فصل دوم به مباحثی مانند بیان توحید و یگانگی آفریدگار و رد شبهات در این زمینه از جمله شبهه ابنکمونه، میپردازد. در فصل سوم بهصورت اجمالی از صفات واجب تعالی مانند علم و قدرت و اراده و اختیار و کلام او سخن میگوید و مباحثی مانند اعیان ثابته و... را هم در این فصل مطرح میکند. فصل چهارم این بخش در افعال و صنع و ابداع الهی نگاشته شده و در آن مباحثی مانند ازلی و ابدی، قاعده امکان اشرف، محوریت انسان در قوس صعود و نزول، صدور کثرت از ذات واحد و طریقه مشائین و اشراقیون و خود نویسنده در بیان این امر، مباحث نبوت خاصه، خلافت رسول، دلیل عقلی خاتمیت پیامبر(ص) و... را مطرح کرده است. وی در خاتمه این جلد، مباحث مربوط به معاد و سیر الی الله را بیان میدارد و علاوه بر ابطال قول قائلان به تناسخ، به ارائه ده دلیل بر بقای روح پس از مرگ بدن میپردازد.<ref>ر.ک: همان، ج1، ص220-333</ref> نویسنده در صفحه آخر جلد اول، به این نکته تذکر میدهد که علمای بزرگی مانند شیخ طوسی و علامه حلی و محقق اول و سید مرتضی و سید رضی و شیخ بهایی و فیض کاشانی و علامه مجلسی حکمت میدانستهاند و اغلب، تألیفاتی در زمینه این علوم داشتهاند لذا اگر طعنی از سوی برخی علما به فلسفه زده شده است، منظور فلسفه مادی یونان بوده است نه فلسفه حکمای الهی.<ref>ر.ک: همان، ج1، ص334</ref> | بخش(تعلیم) سوم از جلد اول درباره مباحث الهیات است. نویسنده این بخش را ضمن فصولی مطرح کرده است. وی در فصل اول به اثبات مبدأ پرداخته و ادله بطلان عقیده مادیان را ارائه میکند. در فصل دوم به مباحثی مانند بیان توحید و یگانگی آفریدگار و رد شبهات در این زمینه از جمله شبهه ابنکمونه، میپردازد. در فصل سوم بهصورت اجمالی از صفات واجب تعالی مانند علم و قدرت و اراده و اختیار و کلام او سخن میگوید و مباحثی مانند اعیان ثابته و... را هم در این فصل مطرح میکند. فصل چهارم این بخش در افعال و صنع و ابداع الهی نگاشته شده و در آن مباحثی مانند ازلی و ابدی، قاعده امکان اشرف، محوریت انسان در قوس صعود و نزول، صدور کثرت از ذات واحد و طریقه مشائین و اشراقیون و خود نویسنده در بیان این امر، مباحث نبوت خاصه، خلافت رسول، دلیل عقلی خاتمیت پیامبر(ص) و... را مطرح کرده است. وی در خاتمه این جلد، مباحث مربوط به معاد و سیر الی الله را بیان میدارد و علاوه بر ابطال قول قائلان به تناسخ، به ارائه ده دلیل بر بقای روح پس از مرگ بدن میپردازد.<ref>ر.ک: همان، ج1، ص220-333</ref> نویسنده در صفحه آخر جلد اول، به این نکته تذکر میدهد که علمای بزرگی مانند شیخ طوسی و علامه حلی و محقق اول و سید مرتضی و سید رضی و شیخ بهایی و فیض کاشانی و علامه مجلسی حکمت میدانستهاند و اغلب، تألیفاتی در زمینه این علوم داشتهاند لذا اگر طعنی از سوی برخی علما به فلسفه زده شده است، منظور فلسفه مادی یونان بوده است نه فلسفه حکمای الهی.<ref>ر.ک: همان، ج1، ص334</ref> |
ویرایش