۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یه' به 'یه') |
جز (جایگزینی متن - 'نح' به 'نح') |
||
| خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
حدوث زمانی عالم و خلق از عدم- یعنی مسبوق به نیستی بودن موجودات- از جمله مسائلی است که در این رساله مورد بحث و بررسی واقع شده است. کسانی که با فلسفه اسلامی آشنایی دارند، بهخوبی میدانند که قول به حدوث زمانی عالم بدون اتکای به حرکت جوهری مستلزم مشکلاتی است که رها شده از آنها چندان آسان نیست؛ به همین جهت است که بزرگان فلاسفه پیش از [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] از طریق قول به حدوث ذاتی و یا با پذیرفتن حدوث دهری به راه حل این مشکل نزدیک شدهاند<ref>همان، ص26</ref>. | حدوث زمانی عالم و خلق از عدم- یعنی مسبوق به نیستی بودن موجودات- از جمله مسائلی است که در این رساله مورد بحث و بررسی واقع شده است. کسانی که با فلسفه اسلامی آشنایی دارند، بهخوبی میدانند که قول به حدوث زمانی عالم بدون اتکای به حرکت جوهری مستلزم مشکلاتی است که رها شده از آنها چندان آسان نیست؛ به همین جهت است که بزرگان فلاسفه پیش از [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] از طریق قول به حدوث ذاتی و یا با پذیرفتن حدوث دهری به راه حل این مشکل نزدیک شدهاند<ref>همان، ص26</ref>. | ||
[[فاضل هندی، محمد بن حسن|فاضل هندی]] در آثار خود از حرکت جوهری که از کشفیات صدرالمتألهین بشمار میآید سخن نگفته است. درباره حدوث دهری نیز که از آثار فکری میرداماد محسوب میگردد بحث و بررسی به عمل نیاورده است. | [[فاضل هندی، محمد بن حسن|فاضل هندی]] در آثار خود از حرکت جوهری که از کشفیات صدرالمتألهین بشمار میآید سخن نگفته است. درباره حدوث دهری نیز که از آثار فکری میرداماد محسوب میگردد بحث و بررسی به عمل نیاورده است. درعینحال روی مسئله خلق از عدم و حدوث عالم تکیه کرده و منکر-حتی مردد در آن- را کافر دانسته است<ref>همان</ref>. | ||
آنچه او در رساله بینش غرض آفرینش ابراز داشته همان چیزی است که همه متکلمان روی آن اصرار ورزیدهاند. کسانی که بدون در نظر گرفتن حرکت جوهری جهان، روی حدوث زمانی عالم اصرار میورزند، ناچار ملاک احتیاج معلول به علت را حدوث میشناسند. این مسئله همان مسئلهای است که میان متکلمان و فلاسفه مورد اختلاف بوده و سالهای متمادی در مورد آن با یکدیگر جنگ و ستیز داشتهاند. حکما در مقابل متکلمان بر این عقیدهاند که ملاک نیازمندی معلول به علت جز امکان چیز دیگری نیست. نویسنده در این کتاب، نسبت به این مسئله موضعی اتخاذ کرده که نه متکلمان آن را میپذیرند و نه فلاسفه میتوانند از آن خرسند باشند. او معتقد است که ملاک احتیاج معلول به علت، تنها حدوث نیست، چنانکه امکان نیز بهتنهایی ملاک احتیاج معلول به علت شناخته نمیشود. بهاینترتیب در نظر [[فاضل هندی، محمد بن حسن|فاضل هندی]] امکان همراه با حدوث ملاک نیازمندی به علت است.<ref>همان، ص26-27</ref>. | آنچه او در رساله بینش غرض آفرینش ابراز داشته همان چیزی است که همه متکلمان روی آن اصرار ورزیدهاند. کسانی که بدون در نظر گرفتن حرکت جوهری جهان، روی حدوث زمانی عالم اصرار میورزند، ناچار ملاک احتیاج معلول به علت را حدوث میشناسند. این مسئله همان مسئلهای است که میان متکلمان و فلاسفه مورد اختلاف بوده و سالهای متمادی در مورد آن با یکدیگر جنگ و ستیز داشتهاند. حکما در مقابل متکلمان بر این عقیدهاند که ملاک نیازمندی معلول به علت جز امکان چیز دیگری نیست. نویسنده در این کتاب، نسبت به این مسئله موضعی اتخاذ کرده که نه متکلمان آن را میپذیرند و نه فلاسفه میتوانند از آن خرسند باشند. او معتقد است که ملاک احتیاج معلول به علت، تنها حدوث نیست، چنانکه امکان نیز بهتنهایی ملاک احتیاج معلول به علت شناخته نمیشود. بهاینترتیب در نظر [[فاضل هندی، محمد بن حسن|فاضل هندی]] امکان همراه با حدوث ملاک نیازمندی به علت است.<ref>همان، ص26-27</ref>. | ||
ویرایش