۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یب' به 'یب') |
جز (جایگزینی متن - 'هخ' به 'هخ') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
محقق در ادامه به زندگی [[صفار، ابراهيم بن اسماعيل|صفار]] پرداخته، سپس توضیح مهمترین مباحث کتاب را در سه فصل ارائه نموده است. | محقق در ادامه به زندگی [[صفار، ابراهيم بن اسماعيل|صفار]] پرداخته، سپس توضیح مهمترین مباحث کتاب را در سه فصل ارائه نموده است. | ||
فصل اول را به اسماء الله الحسنی اختصاص داده است. او در اینباره میگوید: اهل سنت و حدیث، | فصل اول را به اسماء الله الحسنی اختصاص داده است. او در اینباره میگوید: اهل سنت و حدیث، بهخلاف اسماعیلیه، معتقدند که خداوند دارای اسم است.<ref>همان، ص53-54</ref>. قرآن، سنت و اجماع بر این مدعا گواهی میدهند؛ زیرا در قرآن آمده: '''وَ لِلّٰهِ اَلْأَسْمٰاءُ اَلْحُسْنىٰ فَادْعُوهُ بِهٰا وَ ذَرُوا اَلَّذِينَ یلْحِدُونَ فِي أَسْمٰائِهِ سَيجْزَوْنَ مٰا كٰانُوا يعْمَلُونَ''' (اعراف: 180) و پیامبر در این زمینه فرموده است: «لله تسعة و تسعون اسما، مائة غیر واحد؛ من أحصاها دخل الجنة»<ref>ر.ک: همان، ص54</ref>. | ||
ایشان میگویند: این اسماء، توقیفی هستند و بر هیچکس جایز نیست که از جانب خویش نامی برای خداوند انشا کند<ref>ر.ک: همان، ص56</ref>. در این میان معتزله اعتقادی به توقیفی بودن اسماء الهی ندارند و اشاعره نیز همچون ماتریدیه آنها را توقیفی میدانند<ref>ر.ک: همان، ص57</ref>. | ایشان میگویند: این اسماء، توقیفی هستند و بر هیچکس جایز نیست که از جانب خویش نامی برای خداوند انشا کند<ref>ر.ک: همان، ص56</ref>. در این میان معتزله اعتقادی به توقیفی بودن اسماء الهی ندارند و اشاعره نیز همچون ماتریدیه آنها را توقیفی میدانند<ref>ر.ک: همان، ص57</ref>. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
نویسنده، ارکان ایمان را، ایمان به خدا، فرشتگان، کتابهای آسمانی، پیامبران، روز قیامت و ایمان به اینکه خیر و شر از جانب خداست میداند و به دو آیه شریفه: '''يٰا أَيهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللّٰهِ وَ رَسُولِهِ وَ اَلْكتٰابِ اَلَّذِي نَزَّلَ عَلىٰ رَسُولِهِ وَ اَلْكتٰابِ اَلَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ يكفُرْ بِاللّٰهِ وَ مَلاٰئِكتِهِ وَ كتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ اَلْيوْمِ اَلْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاٰلاً بَعِيداً''' (نساء: 136) و آیه شریفه: '''وَ اَللّٰهُ خَلَقَكمْ وَ مٰا تَعْمَلُونَ''' (الصافات: 96) و... استناد میکند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص203</ref>. | نویسنده، ارکان ایمان را، ایمان به خدا، فرشتگان، کتابهای آسمانی، پیامبران، روز قیامت و ایمان به اینکه خیر و شر از جانب خداست میداند و به دو آیه شریفه: '''يٰا أَيهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللّٰهِ وَ رَسُولِهِ وَ اَلْكتٰابِ اَلَّذِي نَزَّلَ عَلىٰ رَسُولِهِ وَ اَلْكتٰابِ اَلَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ يكفُرْ بِاللّٰهِ وَ مَلاٰئِكتِهِ وَ كتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ اَلْيوْمِ اَلْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاٰلاً بَعِيداً''' (نساء: 136) و آیه شریفه: '''وَ اَللّٰهُ خَلَقَكمْ وَ مٰا تَعْمَلُونَ''' (الصافات: 96) و... استناد میکند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص203</ref>. | ||
نویسنده در باب رؤیت خدا مطابق با اعتقاد ماتریدیه، معتقد به رؤیت است و آن را مستلزم جسمانیت خدا نمیداند و اعتقاد دارد که شرایط رؤیت این دنیایی با آن دنیا متفاوت است. ماتریدی میان ادراک و رؤیت تفکیک قائل است و مدعی است که ادراک مستلزم محدودیت مدرَک است و ازاینرو، خدا ادراک نمیشود، اما رؤیت ممکن است و موجب محدودیت نمیشود و اعتقاد به آن لازم است. ماتریدی برای اثبات مدعای خود به آیات و روایات، | نویسنده در باب رؤیت خدا مطابق با اعتقاد ماتریدیه، معتقد به رؤیت است و آن را مستلزم جسمانیت خدا نمیداند و اعتقاد دارد که شرایط رؤیت این دنیایی با آن دنیا متفاوت است. ماتریدی میان ادراک و رؤیت تفکیک قائل است و مدعی است که ادراک مستلزم محدودیت مدرَک است و ازاینرو، خدا ادراک نمیشود، اما رؤیت ممکن است و موجب محدودیت نمیشود و اعتقاد به آن لازم است. ماتریدی برای اثبات مدعای خود به آیات و روایات، بهخصوص آیه: '''وجوه يومئذ ناضرة إلی ربها ناظرة''' (قیامت: 23 و 22)، استدلال میکند و معتقد است این آیه قطعاً به معنای نظر کردن به خدا و رؤیت است، نه به معنای انتظار یا نظاره آیات الهی؛ زیرا اولاً، قیامت محل انتظار نیست. ثانیاً، «ناظرة» به «إلی» متعدی شده است که در مورد نظر کردن به چیزی استعمال میشود، نه انتظار. ثالثاً، نظر کردن به آیات الهی در دنیا نیز حاصل میشود و لازم نیست که بهخصوص در قیامت بر آن تأکید شود. رابعاً، انتظار داشتن رحمت خدا یا نظاره آیات الهی مخصوص مؤمنان نیست، درحالیکه آیه در بشارت به مؤمنان است؛ بنابراین، اعتقاد به رؤیت خدا در بهشت بهوسیله مؤمنان لازم است. ماتریدی در همین جا نیز تأکید میورزد که باید رؤیت خدا را از جهات تشبیهی و جسمانی پیراسته کرد<ref>ر.ک: جلالی، سید لطفالله، ص105</ref>. | ||
نویسنده درباره چرایی آفرینش جهان مینویسد: امکان ندارد که آفرینش جهان | نویسنده درباره چرایی آفرینش جهان مینویسد: امکان ندارد که آفرینش جهان بهخاطر علتی باشد؛ زیرا آن علت، یا قدیم است یا حادث؛ پس اگر قدیم باشد و آن علت قدیم هم ذات خداوند باشد، امکان ندارد که ذات باری علت باشد؛ چون این موجب قدم جهان خواهد بود... و اگر حادث باشد، آن امر حادث، چیزی را بر خدا واجب نموده و این محال است و نیز علت مزبور، در حدوثش خواهان علتی دیگر خواهد بود و این امر تا بینهایت ادامه خواهد یافت..<ref>ر.ک: متن کتاب، ص297-298</ref>. | ||
نویسنده در بحث شروط ایمان، بسیاری از مسلمانان را که عقاید آنان با وی متفاوت بوده، کافر دانسته است. او شیعیان را که خلافت و امامت ابوبکر را نپذیرفتهاند، کافر خوانده، به این دلیل که خلافت ابوبکر با اجماع صحابه ثابت شده است.<ref>ر.ک: همان، ص519</ref>. | نویسنده در بحث شروط ایمان، بسیاری از مسلمانان را که عقاید آنان با وی متفاوت بوده، کافر دانسته است. او شیعیان را که خلافت و امامت ابوبکر را نپذیرفتهاند، کافر خوانده، به این دلیل که خلافت ابوبکر با اجماع صحابه ثابت شده است.<ref>ر.ک: همان، ص519</ref>. |
ویرایش