۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نر' به 'نر') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'یه' به 'یه') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
یوسف کرم، در مقدمه درباره مهاجرت یونانیان و منشأ آنان و... تقسیمشان به چهار قبیله بزرگ سخن میگوید. سپس از وقوع جنگ میان آنان و هجرتشان به مناطق مختلف و پراکندگیشان در یونان کبری و خلقیدونیه(اشقودره) و استانبول مینویسد. وحدت جنسیت و زبان و دین، این پراکندگی مستعمرات را که هرکدام به شکل مستقل اداره میشدند، به اتحاد میکشاند. قصاید هومر از قدیمیترین آثاری است که از روی آن میتوان به نوع اندیشههای آنان پی برد. کلیترین عقاید آنان درباره طبیعت (جهان)، خدا، انسان و اخلاق را چنین میتوان تشریح کرد. از نگاه هومر، طبیعت زنده و دارای اراده است. همچنین خدایان المپ حکومتی را تشکیل دادهاند که تزوس (زئوس) در رأس آن قرار دارد که البته این خدایان صورت بشری دارند و از پهلوانان قویتر و سریعتر هستند. همچنین آنها ازدواج میکنند و غذا میخورند و.... انسان در نگاه یونان باستان، موجودی است مرکب از نفس و بدن؛ بدن از آب و خاک ساخته شده و بعد از مرگ به همان مواد تجزیه میشود و نفس از جنس لطیفی است که با جسم اتحاد پیدا کرده و به شکل آن درمیآید و با مرگ به آزادی میرسد و به مملکت اموات در دل زمین میرود. در آنجا خدایان ثواب و عقاب را تقسیم میکنند آنها به دوستانشان محبت کرده و دشمنانشان را محروم میکنند.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص1-4</ref> | یوسف کرم، در مقدمه درباره مهاجرت یونانیان و منشأ آنان و... تقسیمشان به چهار قبیله بزرگ سخن میگوید. سپس از وقوع جنگ میان آنان و هجرتشان به مناطق مختلف و پراکندگیشان در یونان کبری و خلقیدونیه(اشقودره) و استانبول مینویسد. وحدت جنسیت و زبان و دین، این پراکندگی مستعمرات را که هرکدام به شکل مستقل اداره میشدند، به اتحاد میکشاند. قصاید هومر از قدیمیترین آثاری است که از روی آن میتوان به نوع اندیشههای آنان پی برد. کلیترین عقاید آنان درباره طبیعت (جهان)، خدا، انسان و اخلاق را چنین میتوان تشریح کرد. از نگاه هومر، طبیعت زنده و دارای اراده است. همچنین خدایان المپ حکومتی را تشکیل دادهاند که تزوس (زئوس) در رأس آن قرار دارد که البته این خدایان صورت بشری دارند و از پهلوانان قویتر و سریعتر هستند. همچنین آنها ازدواج میکنند و غذا میخورند و.... انسان در نگاه یونان باستان، موجودی است مرکب از نفس و بدن؛ بدن از آب و خاک ساخته شده و بعد از مرگ به همان مواد تجزیه میشود و نفس از جنس لطیفی است که با جسم اتحاد پیدا کرده و به شکل آن درمیآید و با مرگ به آزادی میرسد و به مملکت اموات در دل زمین میرود. در آنجا خدایان ثواب و عقاب را تقسیم میکنند آنها به دوستانشان محبت کرده و دشمنانشان را محروم میکنند.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص1-4</ref> | ||
وی سپس از هزیود و دیوان او (کارها و روزها) و تقسیم آن به چهار قسمت دروس اخلاقی، نصایح زراعی، وصایای اجتماعی و ازدواج و... و بیان تقویم روزهای سعد و نحس سخن میگوید. هزیود درباره عدالت میگوید: برخی از | وی سپس از هزیود و دیوان او (کارها و روزها) و تقسیم آن به چهار قسمت دروس اخلاقی، نصایح زراعی، وصایای اجتماعی و ازدواج و... و بیان تقویم روزهای سعد و نحس سخن میگوید. هزیود درباره عدالت میگوید: برخی از ماهیها و حیوانات وحشی و پرندگان برخی دیگر را میدرند یا میخورند ولی به انسانها سرمایه عدالت هدیه شده است. هزیود در دیوان دیگرش، از سه اصل «کاوس» [یا خائوس] یعنی ماده اولیه موجودات، «جایا» یعنی زمین و «ایروس»[یا اروس] یعنی عشق و نیروی تولید و بقای نسل صحبت میکند.<ref>ر.ک: همان، ص4-5</ref> | ||
ادامه مباحث مقدمه درباره سیر تطور تاریخی حکمت در یونان باستان است نویسنده در این قسمت از ادیان رازگونه و مذاهب یونانیان باستان و اعتقادات مردمشان سخن میگوید تا در قرن هفتم به شدتیافتن اختلافات در یونان و ظهور حکمای سبعه (که طالس یکی از آنان است) میرسد.<ref>ر.ک: همان، ص5-8</ref> | ادامه مباحث مقدمه درباره سیر تطور تاریخی حکمت در یونان باستان است نویسنده در این قسمت از ادیان رازگونه و مذاهب یونانیان باستان و اعتقادات مردمشان سخن میگوید تا در قرن هفتم به شدتیافتن اختلافات در یونان و ظهور حکمای سبعه (که طالس یکی از آنان است) میرسد.<ref>ر.ک: همان، ص5-8</ref> | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
دوران دوم به افلاطون و [[ارسطو]] اختصاص مییابد، افلاطون بهتمامی مسائل فلسفی اعم از نظری و عملی پرداخت و آنها را پالایش کرد و بر این مسائل افزود و به حقایق آشکاری دست یافت ولی او حقیقت را با خیال و برهان را با قصه درآمیخت؛ اما پس از او با آمدن [[ارسطو]]، با عقل صِرف با مسائل برخورد میشود و همو ([[ارسطو]]) موفق به بیان جایگاه فلسفه و اقسام آن میگردد. | دوران دوم به افلاطون و [[ارسطو]] اختصاص مییابد، افلاطون بهتمامی مسائل فلسفی اعم از نظری و عملی پرداخت و آنها را پالایش کرد و بر این مسائل افزود و به حقایق آشکاری دست یافت ولی او حقیقت را با خیال و برهان را با قصه درآمیخت؛ اما پس از او با آمدن [[ارسطو]]، با عقل صِرف با مسائل برخورد میشود و همو ([[ارسطو]]) موفق به بیان جایگاه فلسفه و اقسام آن میگردد. | ||
در سومین دوران شاهد نوآوری مهمی نیستیم، بلکه فیلسوفان این دوران بر سر سفره پیشینیان نشستهاند. آنها این مسائل را تجدید (مثلاً با تبیین جدیدی ارائه میکنند) یا تعدیل کرده و تغییر میدهند. در این دوران فلاسفه، تحت تأثیر شرق، بیشتر به اخلاق میپردازند و مباحث اخلاقی را با محوریت فلسفه مطرح میکنند. پسازآن نفوذ هرچه بیشتر فلسفههای شرق را شاهد هستیم تا حدی که میبینیم که فلاسفه، فلسفه را در جای دین و تصوف قرار میدهند و اینگونه است که | در سومین دوران شاهد نوآوری مهمی نیستیم، بلکه فیلسوفان این دوران بر سر سفره پیشینیان نشستهاند. آنها این مسائل را تجدید (مثلاً با تبیین جدیدی ارائه میکنند) یا تعدیل کرده و تغییر میدهند. در این دوران فلاسفه، تحت تأثیر شرق، بیشتر به اخلاق میپردازند و مباحث اخلاقی را با محوریت فلسفه مطرح میکنند. پسازآن نفوذ هرچه بیشتر فلسفههای شرق را شاهد هستیم تا حدی که میبینیم که فلاسفه، فلسفه را در جای دین و تصوف قرار میدهند و اینگونه است که شرقیها به فلسفه در معنای یونانی آن کمک کرده و در تکمیل آن مشارکت میکنند.<ref>ر.ک: همان، ص9</ref> | ||
نویسنده در فصل اول کتاب، آیونیان را معرفی میکند و از میان آنان درباره طالس، آناکسیمنس، آناکسیمندر و هراکلیت توضیح میدهد.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص12-19</ref> | نویسنده در فصل اول کتاب، آیونیان را معرفی میکند و از میان آنان درباره طالس، آناکسیمنس، آناکسیمندر و هراکلیت توضیح میدهد.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص12-19</ref> | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
فهارس فنی، شامل فهرست منابع (به تفکیک)، اعلام و مطالب در انتهای کتاب ذکر شده است.<ref>ر.ک: همان، ص305-316</ref> | فهارس فنی، شامل فهرست منابع (به تفکیک)، اعلام و مطالب در انتهای کتاب ذکر شده است.<ref>ر.ک: همان، ص305-316</ref> | ||
پاورقیها شامل توضیح و مستند برخی از مطالب است. | |||
==پانویس== | ==پانویس== |
ویرایش