۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یه' به 'یه') |
جز (جایگزینی متن - 'یک' به 'یک') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
محقق مدتی مشغول به ایراد دلالات و بشارات دیگر کتابهای آسمانی مخصوصاًً انجیل برنابا بوده است و در آن موارد فراوانی از این قبیل را مشاهده کرده است و ازاینسبب است که مسیحیان این انجیل و سایر آثاری که بر وحدت الله سبحانه و تعالی تأکید دارند را انکار میکنند. سپس او از این رأی برگشته و صرفاً به تصحیح نصوصی پرداخته که این مؤلف نوشته است و آثار او را با تورات و انجیل و مزامیر داود(زبور) مطابقت داده است و امیدوار است که در فرصت مناسب بحث مستقلی در این باب داشته باشد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38972/1/48 ر.ک: همان]</ref> | محقق مدتی مشغول به ایراد دلالات و بشارات دیگر کتابهای آسمانی مخصوصاًً انجیل برنابا بوده است و در آن موارد فراوانی از این قبیل را مشاهده کرده است و ازاینسبب است که مسیحیان این انجیل و سایر آثاری که بر وحدت الله سبحانه و تعالی تأکید دارند را انکار میکنند. سپس او از این رأی برگشته و صرفاً به تصحیح نصوصی پرداخته که این مؤلف نوشته است و آثار او را با تورات و انجیل و مزامیر داود(زبور) مطابقت داده است و امیدوار است که در فرصت مناسب بحث مستقلی در این باب داشته باشد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38972/1/48 ر.ک: همان]</ref> | ||
در قسمتی از متن کتاب با موضوع بیان اعجاز قرآن میخوانیم: اگر پرسشگری بپرسد که دلیل بر اینکه قرآن معجزه است چیست؟ به او باید چه گفت؟ گفته شده که دلیل آن این است که پیامبر اکرم(ص) ادعای نبوت کرده و قرآن آورده است و ادعا کرده که قرآن معجزه است؛ خداوند او را بر این امر خبر داده و پیامبر سخن خدا را دلالت بر صحت مدعایش و برهان بر صدقش قرار داده و تمام عرب را به تحدی طلبیده است و آنان را از آوردن مانند آن بلکه سورهای مانند آن، ناتوان دانسته است؛ مخاطبان آن حضرت جماعتی از عرب هستند که در آنان خطیبان و شاعران و فصیحان و... حضور دارند و طبعاً این جماعت در غایت بیان و صاحبان معرفت به مواقع کلام و اجناس و اسالیبش از منثور منظوم هستند، بعلاوه اینکه مشهور است آنان بر تفاخر به بلاغت و فصاحت و شناخت طرق معارضات و مزایای مخاطبات، عادت دارند بر این بیفزاییم حمیت و عصبیتی را که در میان آنان هست و شدت حرصی که بر تکذیب قرآن و توهین امر آن و ابطال دعوایش داشتند و دارند و تا جایی که میتوانستند در این راستا تلاش کردند. | در قسمتی از متن کتاب با موضوع بیان اعجاز قرآن میخوانیم: اگر پرسشگری بپرسد که دلیل بر اینکه قرآن معجزه است چیست؟ به او باید چه گفت؟ گفته شده که دلیل آن این است که پیامبر اکرم(ص) ادعای نبوت کرده و قرآن آورده است و ادعا کرده که قرآن معجزه است؛ خداوند او را بر این امر خبر داده و پیامبر سخن خدا را دلالت بر صحت مدعایش و برهان بر صدقش قرار داده و تمام عرب را به تحدی طلبیده است و آنان را از آوردن مانند آن بلکه سورهای مانند آن، ناتوان دانسته است؛ مخاطبان آن حضرت جماعتی از عرب هستند که در آنان خطیبان و شاعران و فصیحان و... حضور دارند و طبعاً این جماعت در غایت بیان و صاحبان معرفت به مواقع کلام و اجناس و اسالیبش از منثور منظوم هستند، بعلاوه اینکه مشهور است آنان بر تفاخر به بلاغت و فصاحت و شناخت طرق معارضات و مزایای مخاطبات، عادت دارند بر این بیفزاییم حمیت و عصبیتی را که در میان آنان هست و شدت حرصی که بر تکذیب قرآن و توهین امر آن و ابطال دعوایش داشتند و دارند و تا جایی که میتوانستند در این راستا تلاش کردند. درحالیکه پیامبر اکرم(ص) آنان را به تحدی دعوت میکرد و از عجزشان نیز خبر میداد و مدعی بود که حجت و بینهاش قرآن است و درعینحال ادیان آنان را ذم میکرد و خدایان دروغینی را که اتخاذ کرده بودند را ناسزا میگفت و آنان را به اطاعت خدا و گوش دادن به امر و نهیش دعوت میکرد. این امر استمرار داشت و آنان نتوانستند با ایشان معارضه کنند و بجای آوردن مانند قرآن یا یک سوره از آن، به جنگ با آن حضرت پرداختند. طبعاً هزینه جنگ برای آنان بیشتر بود ولی قاتلو حتی قتلوا و قتلوا (جنگیدند تا کشتند و مردند). | ||
اینکه آنان به جایِ آوردنِ مانند قرآن به جنگ با آن حضرت پرداختند دلالت میکند که توانایی آوردن مانند آن را نداشتند وگرنه اگر توانایی این امر را داشتند، آوردن مانند قرآن برایشان بسیار کمهزینهتر بود و اساساً بر شخص عاقل جایز نیست که وقتی به امری برخورد میکند، اگر تمکن از اتخاذ مسیر سهل را دارد، بهجای انتخاب و پیمودن طریق سهل، راه دشوار را برگزیند. هنگامیکه تعذر آوردن مانند قرآن بر آنان با آن اوصاف فصاحی و بلاغی و آن روحیات ثابت شود، بهطریقاولی آوردنش بر دیگران متعذر خواهد بود. | اینکه آنان به جایِ آوردنِ مانند قرآن به جنگ با آن حضرت پرداختند دلالت میکند که توانایی آوردن مانند آن را نداشتند وگرنه اگر توانایی این امر را داشتند، آوردن مانند قرآن برایشان بسیار کمهزینهتر بود و اساساً بر شخص عاقل جایز نیست که وقتی به امری برخورد میکند، اگر تمکن از اتخاذ مسیر سهل را دارد، بهجای انتخاب و پیمودن طریق سهل، راه دشوار را برگزیند. هنگامیکه تعذر آوردن مانند قرآن بر آنان با آن اوصاف فصاحی و بلاغی و آن روحیات ثابت شود، بهطریقاولی آوردنش بر دیگران متعذر خواهد بود. |
ویرایش