۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ىک' به 'ىک') |
جز (جایگزینی متن - 'عا' به 'عا') |
||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
ابن عقیل که در خاندانى حنفى زاده شده بود، از سویى تحت تأثیر ابومنصور و از سوی دیگر به دلیل عضو شدن در گروه کوچکى که تمایلات حنبلى داشت، به این مذهب گرایش یافت. این گروه به دلیل علایق و دوستیهای معنوی تشکیل شده بود و در آن ابن مسلمه، وزیر خلیفه قائم و ابواسحاق شیرازی و چند تن دیگر شرکت مىجستند و خلیفه قطب واقعى آن به شمار مىرفت و این گروه گرچه تمایلات حنبلى داشت، اما متعصب نبود و بیشتر به اصلاح اخلاقى عوام و متصوفه و بهرهگیری از تعالیم معتزله توجه نشان مىداد و ابن عقیل تا آخر عمر ارتباط خود را با این گروه حفظ کرد. اینکه استادان او در این گرایش وی نقش مؤثری داشته باشند، موردتردید است، زیرا از مشایخ او تنها ابویعلى ابن فراء و ابومحمد تمیمى حنبلى بودهاند، درحالیکه او نزد ابوالطیب طبری و ابونصر ابن صباغ شافعى و ابوعلى دامغانى حنفى نیز درس خوانده است. وی در فاصله 444-450ق در دوره وزارت ابن مسلمه که از هواداران حلاج بود، کتابى در ستایش حلاج نوشت. | ابن عقیل که در خاندانى حنفى زاده شده بود، از سویى تحت تأثیر ابومنصور و از سوی دیگر به دلیل عضو شدن در گروه کوچکى که تمایلات حنبلى داشت، به این مذهب گرایش یافت. این گروه به دلیل علایق و دوستیهای معنوی تشکیل شده بود و در آن ابن مسلمه، وزیر خلیفه قائم و ابواسحاق شیرازی و چند تن دیگر شرکت مىجستند و خلیفه قطب واقعى آن به شمار مىرفت و این گروه گرچه تمایلات حنبلى داشت، اما متعصب نبود و بیشتر به اصلاح اخلاقى عوام و متصوفه و بهرهگیری از تعالیم معتزله توجه نشان مىداد و ابن عقیل تا آخر عمر ارتباط خود را با این گروه حفظ کرد. اینکه استادان او در این گرایش وی نقش مؤثری داشته باشند، موردتردید است، زیرا از مشایخ او تنها ابویعلى ابن فراء و ابومحمد تمیمى حنبلى بودهاند، درحالیکه او نزد ابوالطیب طبری و ابونصر ابن صباغ شافعى و ابوعلى دامغانى حنفى نیز درس خوانده است. وی در فاصله 444-450ق در دوره وزارت ابن مسلمه که از هواداران حلاج بود، کتابى در ستایش حلاج نوشت. | ||
ابن عقیل، چنانکه اشاره شد، مورد توجه ابومنصور بن یوسف بود، چنانکه در فتاوی او را مقدم مىداشت و معاش او را تأمین مىکرد و این امر انگیزهای گردید برای دشمنى مخالفان او به رهبری شریف ابوجعفر عبدالخالق بن عیسى که مسنتر از او بود و پس از مرگ ابومنصور در اوایل 460ق دشمنى شدت یافت و سرانجام کار آنچنان بر ابن عقیل سخت شد که وی در 15 | ابن عقیل، چنانکه اشاره شد، مورد توجه ابومنصور بن یوسف بود، چنانکه در فتاوی او را مقدم مىداشت و معاش او را تأمین مىکرد و این امر انگیزهای گردید برای دشمنى مخالفان او به رهبری شریف ابوجعفر عبدالخالق بن عیسى که مسنتر از او بود و پس از مرگ ابومنصور در اوایل 460ق دشمنى شدت یافت و سرانجام کار آنچنان بر ابن عقیل سخت شد که وی در 15 ربیعالاول 461ق با جامه مبدل به خانه ابوالقاسم بن رضوان، داماد ابومنصور، در باب المراتب رفت. مقدسى به استناد سخنى از خود ابن عقیل قائل به دو دوره تعقیب برای او شده است: یکى پیش از وزارت نظامالملک در 456ق که مورد آزار حنبلیان قرار گرفت و از معاشرت با شیوخ معتزله ممنوع گردید و دیگر پس از وزارت نظامالملک، براساس تحلیل وقایع؛ دوره دوم پس از درگذشت ابومنصور در 14 محرم 460ق آغاز و در 10 محرم 465ق که ابن عقیل در ملأعام توبه خویش را از عقاید پیشین اعلام کرد، پایان مىیابد. | ||
در این تاریخ ابن عقیل متنى نوشت که در آن از عقاید خاص خود برائت جست. متن این توبهنامه را ابوجعفر دیده است. در این سند او از مذهب اعتزال و پیروان آن برائت جست و عقیده خود را در مورد حلاج رد نمود و قتل او را درست خواند و شریف ابوجعفر و همراهان او را در انکار خویش مصیب دانست و اذعان کرد که این سخنان را بدون اجبار نوشته است. بههرحال چنانکه ابن قدامه، ابن رجب و ابن کثیر معتقد بودهاند، ابن عقیل از تمایلات معتزلى خویش هرگز کاملاً دست بر نداشته است. وی پس از توبه مجدداً به فتوا و تدریس و مناظره مشغول شد و در زمان قائم به افتاء در دیوان پرداخت. او مدتى بر منبر وعظ نشست تا آنکه در 475ق به دنبال برخورد بین حنبلیان و اشاعره وعظ را ترک گفت و به تدریس بسنده کرد<ref>مؤذن جامی، محمدهادی، ج4، ص322</ref> | در این تاریخ ابن عقیل متنى نوشت که در آن از عقاید خاص خود برائت جست. متن این توبهنامه را ابوجعفر دیده است. در این سند او از مذهب اعتزال و پیروان آن برائت جست و عقیده خود را در مورد حلاج رد نمود و قتل او را درست خواند و شریف ابوجعفر و همراهان او را در انکار خویش مصیب دانست و اذعان کرد که این سخنان را بدون اجبار نوشته است. بههرحال چنانکه ابن قدامه، ابن رجب و ابن کثیر معتقد بودهاند، ابن عقیل از تمایلات معتزلى خویش هرگز کاملاً دست بر نداشته است. وی پس از توبه مجدداً به فتوا و تدریس و مناظره مشغول شد و در زمان قائم به افتاء در دیوان پرداخت. او مدتى بر منبر وعظ نشست تا آنکه در 475ق به دنبال برخورد بین حنبلیان و اشاعره وعظ را ترک گفت و به تدریس بسنده کرد<ref>مؤذن جامی، محمدهادی، ج4، ص322</ref> |
ویرایش