۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ىک' به 'ىک') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'هخ' به 'هخ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
به اعتقاد ایشان، نخستین بذرهاى تفکر و تعقل، با نزول آیات قرآنى و دعوت پیامبر(ص) در بین مسلمانان پاشیده شد. قرآن کریم، در آیات فراوانى، پیروان خود را به تعقل و تفکر دعوت مىکند و کسانى را که عقل خود را به کار نمىگیرند، مورد مذمت قرار مىدهد. همان گونه که پیروان خود را به تقوا امر فرموده، به گفتار محکم و بااساس نیز مأمور ساخته است و از پیروى مطالب مشکوک برحذر داشته و مردمى را که از سنن خرافى نیاکان خود، کورکورانه تقلید مىکنند، نکوهش فرموده است<ref>ر.ک: همان، ص29-30</ref>. | به اعتقاد ایشان، نخستین بذرهاى تفکر و تعقل، با نزول آیات قرآنى و دعوت پیامبر(ص) در بین مسلمانان پاشیده شد. قرآن کریم، در آیات فراوانى، پیروان خود را به تعقل و تفکر دعوت مىکند و کسانى را که عقل خود را به کار نمىگیرند، مورد مذمت قرار مىدهد. همان گونه که پیروان خود را به تقوا امر فرموده، به گفتار محکم و بااساس نیز مأمور ساخته است و از پیروى مطالب مشکوک برحذر داشته و مردمى را که از سنن خرافى نیاکان خود، کورکورانه تقلید مىکنند، نکوهش فرموده است<ref>ر.ک: همان، ص29-30</ref>. | ||
در بخش دوم، به معرفی ده تن از فیلسوفان جهان اسلام و اشاره به برخی از آثار آنان پرداخته شده است که نخستین شخص آنان ابویوسف یعقوب بن اسحاق کندی میباشد که مهمترین ویژگى علمى وی، پیشگامى او در بحث سازگارى دین و فلسفه دانسته شده است. او در پاسخ به افکار دهریان، مانویان، لاادریان مطالبى به رشته تحریر درآورده است؛ بدین جهت وى را مىتوان متکلم - فیلسوف دانست. متکلمانه سلوک کردن وى تا فیلسوفانه در مباحثى از قبیل حدوث و تناهى عالم و بهویژه در بحث از خداوند، | در بخش دوم، به معرفی ده تن از فیلسوفان جهان اسلام و اشاره به برخی از آثار آنان پرداخته شده است که نخستین شخص آنان ابویوسف یعقوب بن اسحاق کندی میباشد که مهمترین ویژگى علمى وی، پیشگامى او در بحث سازگارى دین و فلسفه دانسته شده است. او در پاسخ به افکار دهریان، مانویان، لاادریان مطالبى به رشته تحریر درآورده است؛ بدین جهت وى را مىتوان متکلم - فیلسوف دانست. متکلمانه سلوک کردن وى تا فیلسوفانه در مباحثى از قبیل حدوث و تناهى عالم و بهویژه در بحث از خداوند، بهخوبى قابل احساس است. اگر تشیع او جدى گرفته شود و قراینى که روشن مىسازد که وى علاوه بر مطالعات قرآنى، تحت تأثیر تعالیم ائمه معصومین(ع) نیز بوده است، آنگاه قابل فهم خواهد بود که چرا علىرغم اشراف بر فلسفه یونان، هرگز در برابر آن احساس خودباختگى نداشت و به یک منفعل صرف تبدیل نشد. این ویژگى کماهمیتى نیست که وى در مسائلى از فلسفه که بهنحوى مىپنداشته با مسائل اعتقادى و دادههاى دینى معارضه دارد، حرمت این مسائل و دادهها را نگه مىداشت و رأى مشهور فلسفى را که معارض با دین مىدید، قابل اعتنا نمىدانست<ref>ر.ک: همان، ص54</ref>. | ||
دومین شخص معرفیشده، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] است. وی، نخستین فیلسوفى است که دین را در عرصههاى گوناگونش در چارچوب فلسفى ارائه نمود و اولین کسى است که منطق یونانى را بهطور کامل و منظم، به جهان اسلام تقدیم کرد. تلاشهاى او در این زمینه بیشتر روى آثار منطقى ارسطو متمرکز بود. گستردگى کار او در علوم حقیقى و عقلى و شرح او بر آثار [[ارسطو]] و افلاطون، سبب شد تا در میان فلاسفه، گوى سبقت را ببرد و به «معلم ثانى» ملقب شود. این [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] است که فهم خود را از مابعدالطبیعه [[ارسطو]] مدیون نوشته «أغراض مابعدالطبيعة» [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] مىداند. فلسفهاى که او ارائه کرد و در فیلسوفان بعد از خودش مانند [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] تأثیرگذار بود، از یکسو افلاطونى - فلوطینى است و از سوى دیگر، [[ارسطو|ارسطویى]] است. این مطلب بهوضوح در کتاب «الجمع بين رأيي الحكيمين» مشهود است؛ چراکه در جمع اقوال، از مبانى نوافلاطونیان مایه میگذارد. او نهتنها در فهم درست فلسفه یونان بر فیلسوفان متأخر از خود مؤثر بوده، بلکه آرایى که خود در مسائل فلسفى مطرح کرده است، در آنان اثرگذار بود<ref>ر.ک: همان، ص71</ref>. | دومین شخص معرفیشده، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] است. وی، نخستین فیلسوفى است که دین را در عرصههاى گوناگونش در چارچوب فلسفى ارائه نمود و اولین کسى است که منطق یونانى را بهطور کامل و منظم، به جهان اسلام تقدیم کرد. تلاشهاى او در این زمینه بیشتر روى آثار منطقى ارسطو متمرکز بود. گستردگى کار او در علوم حقیقى و عقلى و شرح او بر آثار [[ارسطو]] و افلاطون، سبب شد تا در میان فلاسفه، گوى سبقت را ببرد و به «معلم ثانى» ملقب شود. این [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] است که فهم خود را از مابعدالطبیعه [[ارسطو]] مدیون نوشته «أغراض مابعدالطبيعة» [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] مىداند. فلسفهاى که او ارائه کرد و در فیلسوفان بعد از خودش مانند [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] تأثیرگذار بود، از یکسو افلاطونى - فلوطینى است و از سوى دیگر، [[ارسطو|ارسطویى]] است. این مطلب بهوضوح در کتاب «الجمع بين رأيي الحكيمين» مشهود است؛ چراکه در جمع اقوال، از مبانى نوافلاطونیان مایه میگذارد. او نهتنها در فهم درست فلسفه یونان بر فیلسوفان متأخر از خود مؤثر بوده، بلکه آرایى که خود در مسائل فلسفى مطرح کرده است، در آنان اثرگذار بود<ref>ر.ک: همان، ص71</ref>. |
ویرایش