پرش به محتوا

تفسير ابن باديس: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎ه' به 'ی‌ه'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎خ' به 'ه‌خ')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ه' به 'ی‌ه')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۷: خط ۴۷:
عبدالحمید بن بادیس، یکی از بزرگ‎ترین شخصیت‎های دینی اصلاح‎طلب معاصر در الجزایر و در سطح جهان عرب و جهان اسلام بشمار می‌آید<ref>ر.ک: مالکی، محمد؛ ابراهیمی، منار، ج13، ص321</ref>. اندیشه‌های او درباره احیا و اصلاح فکر دینی و چگونگی سامان بخشیدن به اوضاع نابسامان مسلمانان در دوران معاصر، در تفسیر قرآن او نیز به چشم می‌خورد.
عبدالحمید بن بادیس، یکی از بزرگ‎ترین شخصیت‎های دینی اصلاح‎طلب معاصر در الجزایر و در سطح جهان عرب و جهان اسلام بشمار می‌آید<ref>ر.ک: مالکی، محمد؛ ابراهیمی، منار، ج13، ص321</ref>. اندیشه‌های او درباره احیا و اصلاح فکر دینی و چگونگی سامان بخشیدن به اوضاع نابسامان مسلمانان در دوران معاصر، در تفسیر قرآن او نیز به چشم می‌خورد.


تفسیر قرآن او، برجسته‌ترین اثرش بود. او تلاش خود را با ارائه نگرشی نو از قرآن آغاز کرد. به عقیده او دیدگاهی که اسلام را بر ضد عقل معرفی می‌کند، با استفاده از خرافات، بر سر راه اصلاح‎طلبانه این دین مانع‎تراشی می‌کند. هدف او در تفسیر قرآن مقابله با چنین دیدگاهی است. او به‌خصوص تفاسیری را که تنها بر جنبه لغوی و نحوی قرآن یا تفسیر جزئیات (همچون جنس عصای موسی، یا شکل سگ اصحاب کهف) تکیه می‌کردند، تفاسیری ناقص تلقی می‌کرد. قرآن که سخن پروردگار با مردم است، به عقیده ابن بادیس، در حیات فردی، اجتماعی و سیاسی راهگشا و علاجی برای آفت‎های زندگی انسان‌هاست. به همین علت تفسیری را ارائه داد که اثبات هم‎خانواده بودن دین و زندگی اجتماعی و سیاسی تلقی می‌شد. وی هر آنچه را برخلاف مسیر قرآن و سنت بود، بدعتی می‌دانست که گریبان‎گیر مسلمانان شده است؛ چراکه قرآن خود شفای همه دردها و چراغی روشنگر است. او مقصر اصلی ناکامی مسلمانان در عصر حاضر را جهل، اسراف، ظلم، فساد و کفر مسلمانان به نعمت‎های خداوند تعریف می‌کرد و می‌گفت: «تمام بلاهای نازل بر سر ما از این ورودی‎هاست»<ref>ر.ک: همان، ص327</ref>.
تفسیر قرآن او، برجسته‌ترین اثرش بود. او تلاش خود را با ارائه نگرشی نو از قرآن آغاز کرد. به عقیده او دیدگاهی که اسلام را بر ضد عقل معرفی می‌کند، با استفاده از خرافات، بر سر راه اصلاح‎طلبانه این دین مانع‎تراشی می‌کند. هدف او در تفسیر قرآن مقابله با چنین دیدگاهی است. او به‌خصوص تفاسیری را که تنها بر جنبه لغوی و نحوی قرآن یا تفسیر جزئیات (همچون جنس عصای موسی، یا شکل سگ اصحاب کهف) تکیه می‌کردند، تفاسیری ناقص تلقی می‌کرد. قرآن که سخن پروردگار با مردم است، به عقیده ابن بادیس، در حیات فردی، اجتماعی و سیاسی راهگشا و علاجی برای آفت‎های زندگی انسان‌هاست. به همین علت تفسیری را ارائه داد که اثبات هم‎خانواده بودن دین و زندگی اجتماعی و سیاسی تلقی می‌شد. وی هر آنچه را برخلاف مسیر قرآن و سنت بود، بدعتی می‌دانست که گریبان‎گیر مسلمانان شده است؛ چراکه قرآن خود شفای همه دردها و چراغی روشنگر است. او مقصر اصلی ناکامی مسلمانان در عصر حاضر را جهل، اسراف، ظلم، فساد و کفر مسلمانان به نعمت‎های خداوند تعریف می‌کرد و می‌گفت: «تمام بلاهای نازل بر سر ما از این ورودی‌هاست»<ref>ر.ک: همان، ص327</ref>.


بر این اساس یکی از راه‌هایی که ابن بادیس در تفسیر خویش پیش گرفته، راه تحذیر در مقابل اسرائیلیات است؛ بدین ‎صورت که نسبت به احادیث ساختگی راه هشدار پیش کشیده است؛ مثلاً ایشان در مقام مبارزه با ورود احادیث ساختگی به حوزه تفسیر می‌نویسد: در عظمت سلطنت سلیمان روایت‎های زیادی وارد شده که بسیاری از آن‌ها سهمی از صحت ندارند و بیشترشان جعلی و ساختگی هستند که کتب تفسیری را پر کرده‌اند. همانند روایاتی که از کعب‌الاحبار و وهب بن منبه رسیده‌اند که قلمرو سلطنت سلیمان را تمام زمین می‌دانند؛ بااین‎حال «سبا» که خود سرزمینی عظیم بود، از نگاه سلیمان پنهان ماند. وی معتقد است محتوای این روایات نشان‌دهنده ساختگی بودن آن‌ها است که باید از آن‌ها دوری کرد. ابن بادیس این توضیح را برای تحذیر و هشدار به مفسران می‌دهد که بی‌محابا روایات ساختگی را - که دارای تهافت هستند - وارد تفسیر نکنند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/18759/174 ر.ک: شفیعی، علی، ص174-175]</ref>.
بر این اساس یکی از راه‌هایی که ابن بادیس در تفسیر خویش پیش گرفته، راه تحذیر در مقابل اسرائیلیات است؛ بدین ‎صورت که نسبت به احادیث ساختگی راه هشدار پیش کشیده است؛ مثلاً ایشان در مقام مبارزه با ورود احادیث ساختگی به حوزه تفسیر می‌نویسد: در عظمت سلطنت سلیمان روایت‎های زیادی وارد شده که بسیاری از آن‌ها سهمی از صحت ندارند و بیشترشان جعلی و ساختگی هستند که کتب تفسیری را پر کرده‌اند. همانند روایاتی که از کعب‌الاحبار و وهب بن منبه رسیده‌اند که قلمرو سلطنت سلیمان را تمام زمین می‌دانند؛ بااین‎حال «سبا» که خود سرزمینی عظیم بود، از نگاه سلیمان پنهان ماند. وی معتقد است محتوای این روایات نشان‌دهنده ساختگی بودن آن‌ها است که باید از آن‌ها دوری کرد. ابن بادیس این توضیح را برای تحذیر و هشدار به مفسران می‌دهد که بی‌محابا روایات ساختگی را - که دارای تهافت هستند - وارد تفسیر نکنند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/18759/174 ر.ک: شفیعی، علی، ص174-175]</ref>.
خط ۵۵: خط ۵۵:
ابن بادیس، اهتمام فوق‎العاده‌ای به لغت داشته است. وی از مفسرانی است که تلاش فراوانی کرده است تا مفردات قرآن را شرح دهد. بهره‌گیری از لغت در تفسير ابن باديس فراوان است؛ از جمله در تفسیر '''وَ جَعَلْنَا اَللّيلَ وَ اَلنَّهٰارَ آيتَينِ فَمَحَوْنٰا آيةَ اَللَّيلِ''' (اسراء: 12)، به توضیح مفردات این آیه پرداخته و با مراجعه به دانش لغت در ترجمان واژگان این آیه چنین گفته است: «جعلنا الليل... جعل الشيء»؛ یعنی چیزی را در حالتی خاص و تعریف‎شده نهادن. آیتین از «الآية» گرفته شده که به معنای نماد و نشانه و دلالت‎کننده و هدایت‎گر است. فمحونا نیز از «المحو» گرفته شده که به معنای زایل شدن و از بین رفتن است...<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/18759/167 ر.ک: همان، ص167]</ref>.
ابن بادیس، اهتمام فوق‎العاده‌ای به لغت داشته است. وی از مفسرانی است که تلاش فراوانی کرده است تا مفردات قرآن را شرح دهد. بهره‌گیری از لغت در تفسير ابن باديس فراوان است؛ از جمله در تفسیر '''وَ جَعَلْنَا اَللّيلَ وَ اَلنَّهٰارَ آيتَينِ فَمَحَوْنٰا آيةَ اَللَّيلِ''' (اسراء: 12)، به توضیح مفردات این آیه پرداخته و با مراجعه به دانش لغت در ترجمان واژگان این آیه چنین گفته است: «جعلنا الليل... جعل الشيء»؛ یعنی چیزی را در حالتی خاص و تعریف‎شده نهادن. آیتین از «الآية» گرفته شده که به معنای نماد و نشانه و دلالت‎کننده و هدایت‎گر است. فمحونا نیز از «المحو» گرفته شده که به معنای زایل شدن و از بین رفتن است...<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/18759/167 ر.ک: همان، ص167]</ref>.


یکی دیگر از ویژگی‎های این تفسیر، استناد ابن بادیس به شعر در حوزه واژه‌شناسی است. برخی از مفسران همچون ابن بادیس در استناد به اشعار عربی برای فهم آیات الهی نیز همانند لغت بسیار شرح صدر به خرج داده‌اند. اسناد به شعر در تفسیر گرچه موضوعی اختلافی است و پاره‌ای از مفسران آن را برنمی‌تابند، ولی در تفسیر غرب اسلامی جایگاه بلند و تثبیت‎شده‌ای دارد. ابن بادیس در توضیح «الأوّابون» در آیه '''فَإِنَّهُ كٰانَ لِلْأَوّٰابِينَ غَفُوراً''' (اسراء: 25)، بر این است که «اوّابین» کسانی هستند که به‎سوی خداوند برمی‌گردند. به اعتقاد او «الأوبة» در ادبیات عرب به معنای بازگشت است. وی برای اثبات این معنا به شعری از عبید استناد می‌کند:
یکی دیگر از ویژگی‌های این تفسیر، استناد ابن بادیس به شعر در حوزه واژه‌شناسی است. برخی از مفسران همچون ابن بادیس در استناد به اشعار عربی برای فهم آیات الهی نیز همانند لغت بسیار شرح صدر به خرج داده‌اند. اسناد به شعر در تفسیر گرچه موضوعی اختلافی است و پاره‌ای از مفسران آن را برنمی‌تابند، ولی در تفسیر غرب اسلامی جایگاه بلند و تثبیت‎شده‌ای دارد. ابن بادیس در توضیح «الأوّابون» در آیه '''فَإِنَّهُ كٰانَ لِلْأَوّٰابِينَ غَفُوراً''' (اسراء: 25)، بر این است که «اوّابین» کسانی هستند که به‎سوی خداوند برمی‌گردند. به اعتقاد او «الأوبة» در ادبیات عرب به معنای بازگشت است. وی برای اثبات این معنا به شعری از عبید استناد می‌کند:


قال عبيد:
قال عبيد:
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش